این که روزنامه دولت به جای این که به تورم بیسابقه بپردازد، به این دست موضوعات میپردازد جالب است. کاش از دلار بنویسند، از افت فاحش زندگی، از وضعیت مسکن، حتی از وضعیت کیفیت خدمات درمانی.
روزنامه ایران که رسانه دولت هم هست، طی دو روز پیاپی گزارشهایی در باب «خرید نکردن» و مقتصدانه رفتار کردن در «خرید جهیزیه» منتشر کرده است. در مطلب اول که مربوط به دیروز بود، روزنامه ایران نوشته بود که خیلی از خریدهایی که مردم انجام میدهند، «خرید عصبی» است! پس لزوما خیلی از خریدها غیرضروری است.
در گزارش دوم که امروز منتشر شده، ایران، نوشته که جهیزیههای این روزها اقلام غیرضروری زیادی دارد، مثل هواپز! شاید هم موضع روزنامه دولت نامربوط نباشد و مثلا هواپز غیرضروری باشد، اما این که این روزنامه به جای این که به تورم بیسابقه بپردازد، به این دست موضوعات میپردازد جالب است. کاش از دلار بنویسند، از افت فاحش زندگی، از وضعیت مسکن، حتی از وضعیت کیفیت خدمات درمانی. در هر صورت در ابدا گزارش دیروز را میخوانی: کلیدواژهاش «خرید عصبی» است.
بخشهایی از این گزارش: «تقریباً هیچ چیز نیاز ندارد. توی خانه و یخچالش پر از موادغذایی است. همین هفته قبل هم از یک مرکز خرید بزرگ برای خودش لباس خرید. اما موقع برگشتن از سرکار مدام یک چیز توی مغزش میچرخد، خرید کردن. انگار سختش است دست خالی به خانه برگردد، حتماً باید یک چیزی بخرد.» نویسنده این گزارش در واقع میل به خرید روزانه را یک امر روانی قلمداد کرده است!
در ادامه نویسنده به «پرواز قیمتها» اشاره میکند، اما دلیل پرواز را رها کرده است: «این روزها که قیمتها پرواز میکند. اما دلیل این خریدهای اتفاقی چیست؟ آیا این خریدها در شرایط سخت اقتصادی امروز توجیهی دارد؟ راهکار مقابله با این خریدهای اتفاقی یا تفریحی کدام است؟»
در این بخش از متن کار تقریبا به فحاشی میرسد، بینظمی اقتصادی!: «اما بهتر است، بدانید خرید اتفاقی و تفننی دلایلی هم دارد. گاهی اینطور خرید کردن از روی تفریح یا به قول امروزیها فان از روی بینظمی اقتصادی و یاد نگرفتن چطور پسانداز کردن است و گاهی هم به دلیل اضطراب یا استرس شدید یعنی همان خرید عصبی.»
یک «رضا» هم پیدا کردهاند که از رفتارش نادم است!: «این عادت از سالهای قبل روی من مانده، اما این روزها با توجه به تورم و گرانی بدجوری به ضررم شده و دیگر نمیتوانم مثل قبل خرید کنم اگر این کار را بکنم آخر ماه چیزی توی حسابم نمیماند»
خانمی هم به نام پروانه بیگی در قامت روانشناس توصیه میکند: «خرید کردن بیمورد یا عصبی یک اختلال روانی است که باید درمان شود خرید بیش از حد، از مجموعه اختلالات اضطرابی محسوب میشود و ممکن است اختلال جداگانهای باشد یا با چند اختلال دیگر همپوشانی داشته باشد. حالا اگر شما هم عادت به خرید عصبی یا خریدهای ناگهانی دارید و در این روزهای گرانی از این موضوع آسیب دیدهاید باید به فکر خداحافظی با این سبک خریدهای تفریحی باشید.»
اینجای متن به بعد، مربوط به گزارش امروزِ ایران است، همان که درباره جهیزیه است: «اسپرسوساز، سرخکن باروغن و بیروغن، وافلساز، تخممرغ پز برقی، میوه خشککن برقی، سالاد ساز و... تنها چند تا از وسایل بیمصرف آشپزخانهاش هستند. وسایل لوکسی که هیچ خاصیتی برایش ندارند و فقط چند کابینتش را اشغال کردهاند»
در ادامه نویسنده گزارش پنبه ساندویچساز و حتی زودپز را هم میزند، اما از هواپز خیلی شاکی است: «یک ساندویچساز یا زودپز یا گوشتکوب برقی، سبزی خردکن، بخارشوی یا خمیرزن و خلاصه از این چیزها که برایمان یا نقش دکور دارند یا جای زیادی را در آشپزخانهمان اشغال کردهاند. این روزها هم که دیگر حسابی هواپز مد شده و کمتر کسی را دور و برمان میبینیم که به هواپز فکر نکند! یا همه هواپز دارند یا بالاخره به فکر خریدش هستند، وسیلهای که به پخت غذاهای سالم کمک میکند.»
مثل گزارش دیروز، اینجا هم یک «یوسف» پیدا کردهاند که نادم است:
«یوسف و همسرش چندین و چند تا از این وسایل لوکس بیمصرف توی آشپزخانهشان دارند، یوسف میگوید: «اولیاش همان سرخکن برقی بود، میگویم بود، چون دقیقاً همین چند روز پیش برای همیشه از شرش خلاص شدیم. برای فروش گذاشتیم و بعد از سالها بیمصرف بودن فروختیمش. گوشتکوب برقی و زودپز هم از آن وسایل برقی است که هیچوقت از آنها استفاده نکردیم. خانمم میترسد از زودپز استفاده کند و میگوید خطرناک است. گوشتکوب برقی هم از آن چیزهایی است که استفاده کردن ازش کلی دردسر دارد. البته رنده برقی هم هست که باز همسرم معتقد است به کثیف کاریاش نمیارزد و سریع خودش همه چیز را رنده میکند»
و این بار یک پژوهشگر اجتماعی به نام سونیا غفوری که مو لای درز ماجرا نرود:
«اگر هرکس دقت کند میبیند که در آشپزخانهاش با چند وسیله محدود میتواند همه کارهای پختوپز را انجام دهد. همه ما همین الان چقدر کاسه و بشقاب استفاده نشده توی کابینتهایمان داریم. چند دست لیوان اضافه داریم که هرگز از آنها استفاده نمیکنیم. اینها همه مصرفگرایی است علاوه بر اینکه به اقتصاد خانواده لطمه میزند و چشم و همچشمی را افزایش میدهد و یک نوع فرهنگ رقابتی ایجاد میکند. در کل برای محیط زیست در دراز مدت هم مضر است.»