دو اتفاق ممکن است رخ بدهد. اتفاق اول، ایران و امریکا که بخش عمدهای از اختلافات منطقه ناشی از اختلافات و چالشهای میان این دو کشور است، وارد فاز مذاکره شده و ساز و کاری مانند سازوکار مسقط را شکل بدهند. کمااینکه، بارها عرض کردم که اگر ایران و آمریکا میز قرمز مسقط را حفظ میکردند، فضا بین دو کشور چالشی نمیشد. اشتباه استراتژیک ایران و آمریکا رها کردن میز مسقط بود.
فلاحتپیشه گفت: من معتقد هستم که اگر ایران و آمریکا در همین لحظه به فکر یک ارتباط دیپلماتیک نباشند، به سرعت به سمت جنگ حرکت میکنند.
به گزارش خبرآنلاین، حمله جمعه شب آمریکا به سوریه و عراق از یک سو و تهدید تهران از سوی مقامات آمریکا مبنی بر احتمال کشاندن حمله نظامی به خاک ایران از سوی دیگر با واکنشهایی همراه بوده است.
حسین علایی، فرمانده پیشین نیروی دریایی سپاه پاسداران، بیان کرد: «در مورد اینکه امکان دارد اقدامات تجاوزکارانه و حملات نظامی آمریکا به ایران برسد، پاسخ این است که آمریکاییها اعلام کردند هدفشان ایران نیست و دلیلی هم ندارد که با ایران وارد جنگ شوند و یا نقاطی از ایران را هدف قرار دهند؛ چرا که اولاً ایران مستقیماً با آمریکا درگیر نیست و این گروههای مقاومت در عراق و سوریه هستند که به صورت مستقل عملیات انجام میدهند و خود آنها اعلام کردند که کار ما براساس تصمیمگیریهایی که خودمان انجام میدهیم، عملیات برنامهریزی میکنیم و به کشور دیگری ارتباط ندارد. از طرفی بعید میدانم آمریکا در شرایطی که جنگ غزه و جنگ اوکراین در جریان است، حاضر باشد با کشور قدرتمندی مانند ایران جنگ جدیدی را شروع کند.»
در همین راستا، حشمتالله فلاحتپیشه، رئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس دهم، به خبرگزاری خبرآنلاین گفت: «ایران و برخی گروههای نیابتی در طول چند روز اخیر، بارها اعلام کردند که هیچ ارتباطی با هم ندارند و این گروهها مستقل هستند. این مواضع خیلی دیر اعلام شد و ایران باید سیاستهای کلی کشور را از یکسری رفتارهای غیرقابل پیشبینی گروههای مختلف و فزاینده منطقه جدا کند.»
وی تاکید کرد: «من معتقد هستم که اگر ایران و آمریکا در همین لحظه به فکر یک ارتباط دیپلماتیک نباشند، به سرعت به سمت جنگ حرکت میکنند.»
مشروح گفتگوی حشمتالله فلاحتپیشه، نماینده سابق مجلس را بخوانید؛
آقای فلاحتپیشه! ارزیابی و تحلیل شما از حملات جمعه شب آمریکا به سوریه و عراق، چیست؟
من معتقد هستم که هنوز در موضوع حملات آمریکا، «عملیات جنگ» از «تبلیغات جنگ» جدا نشده است. دولت بایدن از زمان کشته شدن سربازان آمریکایی با فشار داخلی زیادی روبهرو شده است؛ تا پیش از این یک خط قرمزی مطرح کرده بودند که حتی اگر دهها حمله علیه پایگاههای آمریکایی شود، خط قرمز آنان جان سربازان آمریکایی اعلام شده است. طبیعتا، آنان هیچ راهی به جز اقدام نظامی نداشتند.
آمریکاییها سعی کردند این حملات را واکنش به حمله چند روز گذشته به اردن نشان بدهند. آمریکاییها در عرصه عملیات یک سری پایگاهها موسوم به نیروهای نیابتی را زدند، اما در تبلیغات بارها اسم ایران و نیروهای ایرانی، سپاه قدس و سپاه پاسداران را مطرح کردند. به عبارتی، دغدغه اصلی بایدن، مدیریت مخالفتهای سیاسی در داخل آمریکا است. بنابراین، جمهوریخواهان بلافاصله انتقاد خود را مطرح کرده و این حملات را ناکافی دانستند.
بر همین مبنا، دو اتفاق ممکن است رخ بدهد. اتفاق اول، ایران و امریکا که بخش عمدهای از اختلافات منطقه ناشی از اختلافات و چالشهای میان این دو کشور است، وارد فاز مذاکره شده و ساز و کاری مانند سازوکار مسقط را شکل بدهند. کمااینکه، بارها عرض کردم که اگر ایران و آمریکا میز قرمز مسقط را حفظ میکردند، فضا بین دو کشور چالشی نمیشد. اشتباه استراتژیک ایران و آمریکا رها کردن میز مسقط بود.
اتفاقی که افتاده است که جنگ سالاران در منطقه به سیاستهای ایران و آمریکا جهت میدهند و به نظر من، خوشحالترین فرد نتانیاهو است؛ چرا که تحولات در مسیری حرکت میکند که او شکل داده بود. از طرف دیگر، یکسری گروه مسلح که بدون اسلحه هیچجایگاهی ندارند، سعی دارند که چالش میان ایران و آمریکا ادامه پیدا کند. به شخصه معتقد هستم که نباید سرنوشت ۹۰ میلیون ایرانی را به یک سری رفتارهای بیثبات و بیریشه در منقطه مرتبط کرد.
بهطور مثال، ایران و برخی گروههای نیابتی در طول چند روز اخیر، بارها اعلام کردند که هیچ ارتباطی با هم ندارند و این گروهها مستقل هستند. این مواضع خیلی دیر اعلام شد و ایران باید سیاستهای کلی کشور را از یکسری رفتارهای غیرقابل پیشبینی گروههای مختلف و فزاینده منطقه جدا کند.
برخی مقامات آمریکایی ایران را تهدید به کشاندن دامنه جنگ به خاک ایران کردند، نظر شما در اینباره چیست؟
من معتقد هستم که ایران و آمریکا هنوز در شرایط جنگی بهسر نمیبرند، اما در مسیر جنگ هستند. یعنی زمانی که حمله به مواضع یکدیگر به بخشی از ادبیات جنگ آنان تبدیل شده است به این معنا است که جنگ طرفدارانی پیدا کرده است. زمانی که برخی جناحهای سیاسی مشخص تلاش میکنند جنگ ایران و آمریکا را به یک موضوع انتخاباتی تبدیل کنند؛ از همه مهمتر این است که مسیر تحولات، مسیر عقلانی نیست بلکه مسیری است که نتانیاهو آن را شکل داده است.
من به یاد دارم، که چند روز بعد از هفتم اکتبر، در نشستی که در جماران برگزار شد هشدار دادم که یکسری رفتارهایی که شکل گرفته، میتواند منجر به جنگ ایران و آمریکا شود. جنگی که نه منافع ایران را تامین میکند و نه منافع آمریکا را. این جنگ فقط منافع یکسری جنگسالاران در منطقه و نتانیاهو را تامین میکند.
افرادی که مخالف بودند که هیچ کانال ارتباطی میان ایران و آمریکا وجود نداشته باشد، مسئول وضع کنونی هستند. یعنی اگر بین ایران و آمریکا یک میز قرمز یا یک کانال ارتباطی وجود داشت، هیچ وقت گروههایی که هر روز نام جدید به خود گرفته و نتانیاهو که سیاست جنگ بیپایان را در پیش گرفته است؛ بر سیاستهای راهبردی ایران و آمریکا حاکم نمیشدند. من معتقد هستم که اگر ایران و آمریکا در همین لحظه به فکر یک ارتباط دیپلماتیک نباشند، به سرعت به سمت جنگ حرکت میکنند.
جنگ زمانی مقدس است که به آب و خاک یک ملت ارتباط داشته باشد. روزبهروز تن مردم ایران از جنگهای پیدرپی که هیچ ارتباطی با منافع ملت و آب و خاکشان ندارد، میلرزد. مشروعیت بخشی به چنین جنگهایی برای مردم ایران دشوار است. در طول جنگ تحمیلی، ایرانیها ۸ سال تمام کیان خود را فدای جنگ با عراق کردند؛ اما آن یک جنگ تحمیلی بوده و کشور در شرایط دفاع جنگید. رزمندگان و شهدای آن جنگ هنوز هم قهرمانان این کشور هستند.
متاسفانه در حال حاضر منطقه ما با پدیده جنگهای کاذب روبهرو شده است. جنگهایی که منافع بازیگرانی مانند نتانیاهو، جنگ سالاران و کاسبان تحریم را تامین میکند. جنگهای امروز هیچ منفعتی برای مردم ایران ندارد و دلیلی ندارد که آنان تاوان چنین جنگهایی را بپردازند.