سید محمد خاتمی، رئیس جمهور پیشین کشورمان در پیامی به انجمن اسلامی جامعه پزشکی ایران تاکید کرد: شرط قطعی انتخاباتِ مطلوب این است که اولاً آزاد باشد و تصمیم گیرنده اصلی و نهائی خود مردم باشند؛ دوماً رقابتی باشد تا همه مردم با سلیقههای مختلف، قدرت انتخاب را داشته باشند و سوماً تاثیرگذار باشد یعنی حاصل آن، نهاد و نهادهائی باشد متعلق به مردم، مسئول در برابر مردم و حرکت کننده به سوی آنچه به مصلحت و منفعت مردم است؛ و به عبارت دیگر انتخاباتِ مطلوب آنست که منجر به استقرار قدرت و سامان حکمرانی و سیاست ورزیِ نظارت شده و کاردان و پاسخگو باشد.
به گزارش جماران؛ حجت الاسلام و المسلمین سید محمد خاتمی، رئیس جمهور پیشین کشورمان ضمن دیدار با اعضای دفتر سیاسی انجمن اسلامی جامعه پزشکی ایران، پیامی به سیامین مجمع عمومی این تشکل صادر کرد که مشروح آن را در ادامه از نظر میگذرانید:
بسم الله الرحمن الرحیم
از دیدار با اعضای محترم هیأت رئیسه انجمن اسلامی جامعه پزشکی ایران خوشوقتم و تلاشهای این انجمن را بعنوان یک نهاد فعال مدنی برای خدمت به جامعه بزرگ پزشکی در وهله نخست و خدمت به ملت شریف ایران -که این روزها حال خوبی ندارد- در وهله بعد، میستایم و امیدوارم نشست سراسری شما، دارای آثار و برکات فراوان برای جامعه باشد.
میان دو عید بزرگ قرار داریم؛ عید میلاد مسعود حضرت امیرالمومنین (ع) و عید مبارک مبعث و همچنین در آستانه دهه فجر و سالروز پیروزی انقلاب اسلامی هستیم. با الهام گرفتن از این دو عید بزرگ و نیز با تذکّر به آرمانهای والای ملت ایران که از جمله در انقلاب اسلامی تجلی یافت نکتههایی را عرض میکنم.
هیچ کس نمیتواند و نباید در اهمیت انتخابات و نقش ممتاز آن در جامعه تردید کند، مگر آنان که حق حاکمیّت مردم بر سرنوشت خود را قبول ندارند و مردمان را محجوران مستضعفی میدانند که نیازمند ارباب و آقا بالاسرند.
این بینش غلط هم در دنیای امروز و هم از نظر اسلام مردود است، چرا که انسان کرامت ذاتی دارد و امروز بیش از پیش این امر بر مردمان روشن شده و حقوق اساسی ناشی از آن شناخته شده است؛ و اگر از ورای ذهنیّتهای غلط و وهم آلود تاریخی به اسلام عزیز بنگریم نیز، روشن خواهد شد که اسلام اولاً قویاً بر کرامت ذاتی و خدادادی انسان تاکید میکند و ثانیاً هیچ کس و هیچ گروهی نمیتواند به زور، قدرت خود را بر مردم تحمیل کند، حتی اگر آن کس برگزیده خاص خداوند باشد.
امام علی (ع) که چند روز پیش زادروز مبارکش را گرامی داشتیم، پذیرش مسئولیت حکمرانی از سوی خود را ناشی از دو امر میداند:
- نخست، حضور مردمانِ خواستار حکمرانی او و تمام شدن حجت بر او به وجود نصرت و یاری مردمی.
- و دوم، تعهد و مسئولیت الهی که در برابر گرسنگی مظلوم و سیری و فزون خواهی ظالم، آرام و قرار نگیرد؛ و این، یعنی استقرار و سامان یافتن و انتظام امور جامعه بر اساس رضایت و خواست مردم و تلاش برای تحقق رفاه عادلانه در جامعه و بهبود وضع اقتصادی و معیشتی و تقویت عزّت و سربلندی جامعه.
اگر از من پرسش شود که بزرگترین دستآورد انقلاب اسلامی چه بود؟ میگویم اینکه نظام جانشین رژیم پیشین را یک- جمهوری اسلامی پیشنهاد و معرفی کرد و دو- جمهوری اسلامی به رأی مستقیم مردم و ملت گذاشته شد.
جمهوریت (همان ساختارى که در دنیای امروز به رسمیّت شناخته شده و در بسیارى کشورها استقرار یافته است، یعنی جمهوریت مردم سالار) به معنى:
- حاکمیّت مردم بر سرنوشت خود
- ابتناء قدرت متمرکز (یعنى دولت بطور عام) بر قدرت منتشر (یعنی مردم و ملت)
- ابتناء حاکمیت و مشروعیت آن بر رأی و نظر مردم
- مسئولیت همه ارکان قدرت متمرکز در برابر مردم
- حق مسلم مردم به جابجایی حکومت بدون توسل به زور
- و سرانجام، تامین مصلحت عمومی و لوازم اینها یعنی آزادی اندیشه، بیان و اجتماعات و تشکیل و امنیت نهادهای مدنی، اجتماعی و سیاسی؛ و انتخابات، راه و وسیله رسیدن به چنین نظم و نظامى ست و کسی با انتخابات مخالف است که مخالف انسان، آزادی او و رشد مادی و معنوی او باشد.
وقتی میگوییم انتخابات، راه و وسیله است؛ درواقع ماهیت و جایگاه آنرا مشخص کردهایم. اجازه بدهید در اینجا از استعارههای "خیر" و "اخلاق" مدد بگیرم. مدار و محور اخلاق "خیر" است و نظر درست هم اینست که آدمی به اقتضاء سامان تکوینی و سرشت وجودی، طالب "خیر" است. پرسش اینست که "خیر اخلاقی" چیست؟
مردم خیلی چیزها را خوب و "خیر" میدانند؛ ثروت، سلامت، مقام، هوش و ذکاوت و ...، ولی اینها به خودی خود خیر اخلاقی نیستند. خیر اخلاقی آنست که خود به خود مطلوب است و امور دیگر خیرند اگر وسیله رسیدن به خیر اخلاقی باشند. خیراخلاقی، غایت و هدف است نه وسیله. گرچه خیراخلاقی آثار و برکاتی هم برای فرد و جامعه دارد. این استعاره را در مورد سیاست و انتخابات بکار بگیریم.
انتخابات خیر است، نیکویی ممتاز و دارای اهمیت است، ولی بعنوان وسیله و واسطه. راه است به سوی مقصدی که عبارتست از: خود انسان و پاسداشت کرامت او؛ استقرار حاکمیت او بر سرنوشت خویش؛ و رسیدن به نظم و سامانی که در آن، ارباب واقعی، مردمند و حکومت و اجزاء آن کارگزاران کاردان و مسئول در برابر مردم؛ و اگر نظام، عنوان اسلامی پیدا کرد، علاوه بر پاسخگویی به مردم، یک مسئولیت سنگین هم در برابر خداوند دارد.
انتخابات اگر چنین بود ارزشمند و مطلوب است و باید برای رسیدن به آن تلاش کرد و نیز کوشید که راه بر سوء استفاده از انتخابات بسته شود.
شرط قطعی انتخاباتِ مطلوب این است که اولاً آزاد باشد و تصمیم گیرنده اصلی و نهائی خود مردم باشند؛ دوماً رقابتی باشد تا همه مردم با سلیقههای مختلف، قدرت انتخاب را داشته باشند و سوماً تاثیرگذار باشد یعنی حاصل آن، نهاد و نهادهائی باشد متعلق به مردم، مسئول در برابر مردم و حرکت کننده به سوی آنچه به مصلحت و منفعت مردم است؛ و به عبارت دیگر انتخاباتِ مطلوب آنست که منجر به استقرار قدرت و سامان حکمرانی و سیاست ورزیِ نظارت شده و کاردان و پاسخگو باشد.
من در این باره بارها صحبت کرده ام و دیگران هم مطالب خود را گفته اند و اخیراً هم جبهه اصلاحات، راهبرد انتخاباتی خود را که متین و خوب است ارائه داده است. البته بگویم که آنچه ارائه شده، یک راهبرد است، نسبت به انتخابات و نهاد انتخابات بطور کلی و نه برنامه و نظر به انتخابات خاص؛ که لابد اگر تشخیص دادند و صلاح بدانند درباره آن هم اظهار نظر خواهند کرد.
به نظر من هنوز تا تأمین شرایط و لوازم ومستلزمات انتخابات، بمعنی درست کلمه فاصله زیاد داریم. البته لازم است بگوییم که آنچه رهبری چند هفته پیش دربارهٔ انتخابات آزاد، مشارکتی و رقابتی و امکان حضور همه جریانها یا نامزدهای مورد نظر خود و ... گفتند میتوانست ما را به انتخابات قابل قبول نزدیک کند، ولی کاش این مطالب خیلی پیشتر بیان میشد و بعد هم ساز و کاری در نظر گرفته میشد که همه دستگاههای ذیربط، ملزم و موظف به رعایت این موازین باشند نه اینکه متأسفانه درست در جهت خلاف آن حرکت کنند.
خلاصه آنکه انتخابات آزاد، سالم و رقابتی، کم هزینهترین و کوتاهترین راه به سوی جامعهای است که مردم در آن احساس رضایت کنند و بسیاری از مشکلات، به کمک خود مردم حل شود و تهدید و خطرات بیرونی، از بین برود یا کم اثرتر شود و حال که بنظر من روشن شده براندازی، نه ممکن است و نه مطلوب؛ از این راه میتوان از خود براندازی نیز پرهیز کرد.
سید محمد خاتمی
دوازدهم بهمنماه یکهزار و چهارصد و دو