با گذشت چیزی قریب به ۴ ماه از آغاز جنگ غزه، بسیاری از تحلیلگران و تئوریسینهای نظامی، به واکاوی ابعاد مختلف جنگ مذکور، بررسی درسهای پیشین در قالب این جنگ و البته ارائه چشم اندازهای آتی با محوریت آن میپردازند.
«جریانهای مخالف با مقاومت فلسطین مدام به این مساله اشاره میکنند که حماس از نظر تسلیحاتی و تجهیزات نظامی، وابسته به خارج از نوار غزه است. این در حالی است که حماس سال هاست در بحث تولید نیازهای نظامی خود به خودکفایی رسیده و در قالب کارگاههای مخفی، اقدام به تولید سلاح میکند.»
به گزارش ایسنا، با گذشت چیزی قریب به ۴ ماه از آغاز جنگ غزه، بسیاری از تحلیلگران و تئوریسینهای نظامی، به واکاوی ابعاد مختلف جنگ مذکور، بررسی درسهای پیشین در قالب این جنگ و البته ارائه چشم اندازهای آتی با محوریت آن میپردازند. جنگی که تقریبا اغلب تحلیلگران در مود آن اجماع نظر دارند که مطابق با طرح و برنامههای رژیم صهیونیستی پیش نرفته و در بسیاری از حوزه ها، خودِ صهیونیستها را نیز غافلگیر کرده است. مثلا تحلیلگران و رسانههای اسرائیلی تاکنون بارها و بارها از پیچیدگی بیش از حد شبکه تونلهای زیرزمینی حماس ابراز شگفتی کرده اند و در عین حال به تازگی به این نکته اشاره داشته اند که با تداوم وضعیت کنونی در قالب جنگ غزه و مقاومت سرسختانه حماس، هیچ بعید نیست که جنگ غزه تا سال ۲۰۲۵ میلادی نیز طول بکشد.
با این همه، هم محافل اسرائیلی و غربی و هم جریانهای رسانهای نزدیک به آن ها، ۲ تصور اشتباه در مورد قدرت نظامی حماس دارند که این موضوع تاثیرات خود را در قالب تحلیل و تفسیرهای آنها از چشماندازهای مطرح در قالب جنگ غزه نیز به نمایش گذاشته است.
اولا، جریانهای مخالف با مقاومت فلسطین مدام به این مساله اشاره میکنند که حماس از نظر تسلیحاتی و تجهیزات نظامی، وابسته به خارج از نوار غزه است. این در حالی است که حماس سال هاست در بحث تولید نیازهای نظامی خود به خودکفایی رسیده و در قالب کارگاههای مخفی، اقدام به تولید سلاح میکند.
در این رابطه تاکنون ویدئوهای مختلفی نیز از سوی جنبش حماس منتشر شده و تسلط شاخه نظامی این جنبش به ساخت تسلیحات مختلف نظیر سلاح انفرادی و یا تک تیرانداز و البته راکتهای ضدزره یاسین و یا انواع و اقسام موشک ها، به نمایش درآمده است. موضوعی که یکی از راهبردهای محوری حماس و محور مقاومت بوده و در آن سعی شده تا قدرت نظامی جنبش حماس درونزا و نه صد در صد وابسته به خارج از فلسطین باشد.
دوم اینکه صهیونیستها از همان نخستین روزهای آغاز جنگ غزه، تمرکز زیادی بر ترور چهرههای مهم جنبش حماس در نوار غزه معطوف کرده اند. آنها چند وقت قبل اقدام به ترور "صالح العاروری" نفر دوم جنبش حماس و دو تن از فرماندهان گردانهای عزالدین قسام درمنطقه ضاحیه بیروت کردند با این حال، در حذف فرماندهان ارشد حماس در نوار غزه نظیر "محمد ضیف" (فرمانده شاخه نظامی جنبش حماس) و یا "یحیی سنوار" (رهبر حماس در نوار غزه) شکست خورده اند. در این رابطه نیز صهیونیستها دچار یک اشتباه راهبردی هستند و فکر میکنند که ترور فرماندهان ارشدِ مخصوصا نظامی حماس سبب خواهد شد تا این جنبش دچار شوک و بحرانهای جدی شود.
این در حالی است که حماس سال هاست متناسب با شرایط عینی خود، اقدام به طراحی راهبردهای مختلف کرده و کاملا این موضوع را در نظر داشته که امکان دارد روزی صهیونیستها به نوار غزه حمله زمینی کنند و در پیِ ترور فرماندهان ارشد نظامی و همچنین رهبران سیاسی حماس برآیند. از این منظر، حماس بیش از آنکه فردمحور باشد، ساختاری عمل کرده و تصور اینکه حذف مهرههای مهم و برجسته میتواند این جنبش را فلج کند، چندان درست به نظر نمیرسد.
اساسا توجه به همین معادلات اشتباه بوده که سبب شده رژیم اشغالگر قدس در نوار غزه با بحرانهای جدی رو به رو شود و هیچ بعید نیست خیلی زود، با توجه به اوج گیری قابل توجه بحرانها و چالشهای علیه دولت نتانیاهو در عمق اراضی اشغالی و محیط منطقهای و بین المللی و البته عدم کسب دستاوردهای ملموس توسط آن در نوار غزه، شاهد آن باشیم که این قبیل اشتباهات، صورت حسابهای سنگینی را روی دستِ رژیمصهیونیستی بگذارند.