در جریان گفتگوهای ایران و عربستان برای ازسرگیری روابط دیپلماتیک، همواره از موضوع انصارالله یمن یا همان حوثیها بهعنوان یکی از مهمترین چالشهای مذاکرات و موانع دستیابی به توافق یاد میشد؛ چراکه ریاض از تهران میخواست تا به دلیل نفوذ خود در این گروه شبهنظامی، از آنها بخواهد حملات خود علیه سعودیها را متوقف کرده و حاضر به قبول میانجیگری و آتشبس شوند. برای مثال، در جریان همین گفتگوها در میانه سال ۲۰۲۱ و پس از دور چهارم مذاکرات، برخی منابع عراقی ادعا کردند که سعودیها از ایران درخواست کردهاند برای توقف پیشروی نظامی انصارالله یمن در استان مارب میانجیگری کند.
به گزارش هممیهن، ایران بار دیگر از زمان آغاز حملات انصارالله به کشتیهای تجاری در تنگه بابالمندب و دریای سرخ، از ماه نوامبر که در واکنش به جنگ در غزه صورت گرفت، مخاطب این درخواست، آن هم ازسوی ایالات متحده قرار گرفته است تا از این گروه خاص خاورمیانهای بخواهد تا در آنچه «امنیت کشتیرانی» نامیده میشود، اخلال وارد نکند.
انصارالله یمن پس از ۷ اکتبر و آغاز جنگ اسرائیل و حماس، بارها به تلآویو نسبت به تداوم کشتار و پیشروی در غزه هشدار داده بودند تا اینکه در ماه نوامبر نیروهای حوثی یک کشتی باری را در دریای سرخ ربودند که گفته میشد مالکیت آن مرتبط با اسرائیلیها بوده است. دولت اسرائیل گفت که آن کشتی اسرائیلی نبوده و هیچ شهروند اسرائیلی هم در میان خدمه آن نبوده است، اما گزارشهای تاییدنشده حاکی از آن بود که مالک این کشتی احتمالاً اسرائیلی بوده است. به دلیل همین اقدامات نیز، «شرکت کشتیرانی مدیترانه»، بزرگترین شرکت کشتیرانی جهان، اعلام کرده است که مسیر عبور کشتیهای خود را از دریای سرخ تغییر میدهد.
شرکت فرانسوی سیامای سیجیام، شرکت کشتیرانی دانمارکی مرسک، شرکت آلمانی هاپاگ-لوید و همینطور شرکت نفتی بیپی هم اعلام کردهاند که عبور کشتیهایشان را از دریای سرخ متوقف میکنند. جان کربی، هماهنگکننده ارتباطات راهبردی شورای امنیت ملی آمریکا در اظهاراتی مدعی شده است: «حوثیها ۳۲ حمله به کشتیها انجام دادهاند و هیچیک از این کشتیها مقصدشان اسرائیل نبود».
طی دو ماه گذشته حوثیها با راکت و پهپاد به چندین کشتی تجاری دیگر هم حمله کردهاند؛ اقداماتی که منجر شد تا در بامداد جمعه، ۱۱ ژانویه (۲۱ دیماه) ائتلاف نظامی به رهبری آمریکا و انگلیس، از حمله به بیش از ۱۲ نقطه در یمن پس از قطعنامه شورای امنیت خبر بدهند. شورای امنیت سازمان ملل ۲۰ دیماه جاری برابر با ۱۰ ژانویه ۲۰۲۴، قطعنامه پیشنهادی ایالات متحده آمریکا و ژاپن را با شماره ۲۷۲۲ علیه انصارالله یمن درباره حملات در دریای سرخ تصویب کرد.
قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل از انصارالله یمن خواسته است حملات به محمولههای تجاری و خطوط کشتیرانی را متوقف کند. این قطعنامه خواستار خویشتنداری برای جلوگیری از تشدید تنشها در دریای سرخ و منطقه است و از همه طرفها میخواهد تلاشهای دیپلماتیک خود را برای پایان دادن به بحران شامل حمایت از گفتگو و روند صلح یمن تقویت کنند.
جو بایدن، رئیسجمهور آمریکا، پس از این حملات در بیانیهای گفت: «ما با همکاری با بریتانیا و با حمایت استرالیا، بحرین، کانادا و هلند حملات موفقیتآمیزی علیه چند هدف در یمن انجام دادیم.» رئیسجمهور آمریکا تاکید کرد: «حملات انجامشده علیه مواضعی بودهاند که انصارالله از آنها برای تهدید آزادی تردد دریایی استفاده میکند». این اقدام، اما موجب کاهش حملات انصارالله به کشتیها نشده است؛ عضو دفتر سیاسی انصارالله در همین راستا تأکید کرد، عملیات هلیبرن نیروهای آمریکایی و انگلیسی در یمن دایره اهداف ارتش یمن را وسیعتر میکند.
در تازهترین خبر، هماهنگکننده ارتباطات راهبردی شورای امنیت ملی کاخ سفید ۲۸ دیماه اعلام کرد: «پیامی خصوصی درباره نگرانیهای خود درباره اقدامات حوثیها (انصارالله یمن) به ایران ارسال کردهایم». جان کربی افزود، ما به صورت عمومی نگرانیهای خود را در مورد اقدامات حوثیها اعلام کردهایم. ما اعلام کردهایم که آنها از سوی ایران حمایت میشوند و ما به اقدامات خود ادامه خواهیم داد. ایالات متحده همچنین در خصوص ارتباط ایران و انصارالله یمن تنها به بیان حمایت تهران از این گروه اکتفا نکرده است و برد کوپر، فرمانده ناوگان پنجم نیروی دریایی آمریکا هفته گذشته مدعی شد که ایران بهصورت مستقیم در حملات انصارالله یمن به کشتیهای مرتبط با رژیم صهیونیستی در دریای سرخ مشارکت دارد.
این ژنرال آمریکایی همچنین گفت: «حوزه نفوذ ایران از خاورمیانه و تنگه هرمز حالا به آبهای سرتاسر خاورمیانه گسترش یافته است». در جریان جنگ ائتلاف به رهبری عربستان به یمن، واشنگتن و ریاض مدعی بودند که ایران موشکهای بالستیکی برای حوثیها فرستاده که سال ۲۰۱۷ آنها را به سوی پایتخت عربستان شلیک کردهاند. عربستان همچنین ایران را به ارسال پهپاد و موشکهای کروز برای حوثیها متهم کرد و گفت، این گروه برای حمله به تاسیسات نفتی سعودی در سال ۲۰۱۹ از آنها استفاده کرده است.
ایالات متحده، اما تنها به ارسال پیام و هشدار به ایران اکتفا نکرده است و فایننشالتایمز در ۲۴ ژانویه نوشت: «به گفته مقامات آمریکایی، ایالات متحده از چین خواسته است تا از تهران بخواهد که شورشیان حوثی تحت حمایت ایران را که به کشتیهای تجاری در دریای سرخ حمله میکنند، مهار کند.» براساس این گزارش «جیک سالیوان، مشاور امنیت ملی ایالات متحده و جان فاینر، معاونش، در دیدارهای این ماه در واشنگتن با لیو جیانچائو، رئیس بخش بینالملل حزب کمونیست چین، این موضوع را مورد بحث قرار دادند. یک مقام وزارت امور خارجه گفت که آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه نیز این موضوع را مطرح کرد».
این درخواست کاخ سفید در حالی مطرح میشود که از زمان آغاز حملات انصارالله به کشتیهای تجاری، هیچ کشتی چینیای از این فرآیند آسیب ندیده است؛ حوثیها گفتهاند که کشتیهای روسی و چینی که از دریای سرخ عبور میکنند، عبور امنی خواهند داشت چراکه کشتیهای این دو کشور در تحویل تجهیزات به اسرائیل دخیل نیستند.
همچنین در ماه مه حوثیهای یمن یادداشت تفاهمی با گروه خدمات میدان نفتی آنتون چین و دولت چین برای سرمایهگذاری در اکتشاف نفت در این کشور امضا کردند. رسانههای وابسته به انصارالله در آن زمان گزارش دادند که این معامله پس از مذاکرات متعدد و هماهنگی با چندین شرکت خارجی برای متقاعد کردن آنها برای سرمایهگذاری در بخش توسعهنیافته نفت این کشور انجام شد. چین پیش از این توافق، تلویحاً اعلام کرده بود حوثیها که تاکنون فقط روابط دیپلماتیک با ایران و سوریه را رسمی کردهاند را بهعنوان یک نهاد حاکم در یمن به رسمیت میشناسد.
Responsible Statecraft در گزارش خود با عنوان «چین در یمن چه میکند؟» در ژوئیه ۲۰۲۳ مینویسد: «حضور چین در یمن جدید نیست. روابط دیپلماتیک بین یمن و چین به سال ۱۹۵۶ بازمیگردد، زمانی که یمن در واقع اولین کشور در شبهجزیره عربستان بود که جمهوری خلق چین را به رسمیت شناخت. از زمان اتحاد یمن در سال ۱۹۹۰، چین توافقنامههایی برای ساخت نیروگاههای گاز طبیعی در یمن، توسعه بنادر کانتینری در عدن و موخا امضا کرده و در بخش تولید نفت یمن فعال بوده است.
چین همچنین از اوایل سال ۲۰۱۱ شروع به توسعه تماس با حوثیها کرد. شاید مهمتر از آن، موقعیت استراتژیک یمن در خلیج فارس، آن را برای پکن جذاب کرده است. بخش اعظم تجارت چین با اروپا از خلیج عدن و دریای سرخ میگذرد درحالیکه چینیها نفت وارداتی از خاورمیانه و آفریقا را از طریق بابالمندب و تنگه هرمز ترانزیت میکنند. درحالیکه چین از قبل به این آبراههای استراتژیک دسترسی دارد، تضمین دسترسی به بنادر یمن میتواند به تقویت طرح بلندپروازانه کمربند و جاده چین کمک کند و ورود به مسیرهای تجاری جهانی را تضمین کند».
وانگ ونبین، سخنگوی وزارت امور خارجه چین روز چهارشنبه هفته گذشته در خصوص گزارش فایننشالتایمز، در تاکید بر سیاست مشترک پکن با واشنگتن گفت: «پکن به شدت نگران افزایش تنشها در دریای سرخ است. آبهای دریای سرخ یک مسیر تجاری بینالمللی مهم برای حملونقل کالا و انرژی محسوب میشود». این دیپلمات چینی افزود: «ما خواستار توقف حملات یمنیها به کشتیهای تجاری هستیم و از طرفهای مربوطه میخواهیم از افزایش تنشها در دریای سرخ اجتناب کرده و بهطور مشترک از ایمنی آبراهها در دریای سرخ مطابق با قانون محافظت کنند».
رویترز نیز ۲۶ ژانویه در خبری مدعی شد که «چهار منبع ایرانی و یک دیپلمات آگاه گفتهاند که مقامات چینی از همتایان ایرانی خود خواستهاند تا در مهار حملات حوثیهای مورد حمایت ایران به کشتیها در دریای سرخ کمک کنند، در غیر این صورت به روابط تجاری با پکن آسیب میرسانند. منابع ایرانی گفتند که بحث در مورد حملات و تجارت بین چین و ایران در چندین نشست اخیر در پکن و تهران انجام شده است و از ارائه جزئیات درباره زمان وقوع آنها یا شرکتکنندگان خودداری کردند». همچنین یکی از مقامات ایرانی مشروط به ناشناس ماندن به این رسانه گفت که «اساساً چین میگوید اگر به هر طریقی به منافع ما آسیب وارد شود، بر تجارت ما با تهران تأثیر میگذارد؛ بنابراین به حوثیها بگویید خویشتندار باشند».
سخنگوی وزارت امور خارجه چین در پاسخ به سوال خبرنگار همین رسانه گفت: «موضع ما در مورد وضعیت دریای سرخ روشن است. ما بهشدت نگران تشدید وضعیت اخیر در دریای سرخ هستیم. دریای سرخ یک مسیر تجارت بینالمللی مهم برای کالا و انرژی است. از روز اول، چین فعالانه وضعیت را کاهش داده، خواستار پایان دادن به مزاحمت برای کشتیهای غیرنظامی شده است و از طرفهای مربوطه خواسته است از دامن زدن به تنشها در دریای سرخ اجتناب کنند و به طور مشترک از ایمنی خطوط دریایی بینالمللی مطابق با قانون محافظت کنند. آنچه باید بر آن تاکید شود این است که تنش در دریای سرخ سرریز درگیری غزه است که باید هر چه زودتر پایان یابد تا از تشدید یا خارج شدن از کنترل آن جلوگیری شود. شورای امنیت سازمان ملل هرگز به هیچ کشوری اجازه استفاده از زور علیه یمن را نداده است.
حاکمیت و تمامیت ارضی یمن و سایر کشورهای ساحلی در امتداد دریای سرخ باید جدی گرفته شود. چین آماده همکاری با همه طرفها برای تنشزدایی از وضعیت و امنیت و ثبات دریای سرخ است.» سخنان وانگ ونبین، هرچند صراحتاً ادعای رویترز را تائید نکرده است، اما به نظر میرسد پکن بر نقشآفرینی برای پایان تنش در دریای سرخ اصرار داشته و در تلاش است تا از ابزارهای خود در این جهت استفاده کند.
ایران از آغاز تحولات جدید در خاورمیانه، مانند آنچه در جریان گفتگوها با عربستان بر آن تاکید داشت، بارها تکرار کرده است که گروه نیابتی در منطقه ندارد و این گروهها طبق مصالح کشورشان و امت عربی- اسلامی تصمیم میگیرند تا دست به اقدامی بزنند. با این حال آنچه تهران از بیان آن ابایی ندارد، این است که اقدامات انصارالله یمن را «شجاعانه» و در جهت حمایت از فلسطین میداند.
حسین امیرعبداللهیان، وزیر امور خارجه کشورمان در جریان سفر خود به نیویورک برای شرکت در نشست شورای امنیت سازمان ملل در خصوص موضوع فلسطین، در دیدار با آنتونیو گوترش، دبیرکل سازمان ملل متحد، در خصوص اقدامات انصارالله یمن گفت: «انصارالله یمن مکرراً اعلام کرده امنیت دریایی از اهمیت بسیاری برخوردار است و تنها کشتیهای رژیم صهیونیستی را متوقف میکند».
ایران تاکنون بارها در جواب درخواست در خصوص کنترل اقدامات انصارالله، این گروه را مستقل دانسته که برای تحرکات خود از تهران دستور نمیگیرد؛ این بار، اما این ریاض یا واشنگتن نیستند که از تهران میخواهند برای توقف اقدامات یکی از گروههایی که ایران آنها را محور مقاومت میداند، ورود کند؛ چین بزرگترین شریک تجاری و مهمترین خریدار نفت ایران است.
برای مثال، طبق دادههای ردیابی نفتکشهای شرکت تحلیل تجاری Kpler، پالایشگاههای نفت چین، بیش از ۹۰ درصد از صادرات نفت خام ایران را در سال گذشته خریداری کردند، زیرا تحریمهای ایالات متحده بسیاری از مشتریان دیگر را دور نگه داشته و شرکتهای چینی از تخفیفهای سنگین سود میبرند. رویترز که خبر هشدار پکن به تهران را منتشر کرده است، در بخشی از این مطلب به نقل از منبع ایرانی خود مینویسد: «چین به صراحت اعلام کرده است که اگر کشتیهای مرتبط با این کشور ضربه بخورند یا منافع این کشور به هر نحوی تحت تأثیر قرار گیرد، از تهران بسیار ناامید خواهند شد»
زکیه یزدانشناس، مدیر گروه مطالعات چین و ایران در مرکز تحقیقات استراتژیک در گفتگویی گفت: «چین درک درستی از نگاه افکار عمومی خاورمیانه نسبت به بحران غزه دارد». این کارشناس مسائل چین همچنین گفت: «موضوع ناامنی در تنگه بابالمندب نکته جدیدی نیست که چین پیشتر به آن فکر نکرده باشد» و «تمرکز بر عدم درگیری و ایجاد اصطکاک با انصارالله کاربردیترین راهی است که میتواند منافع تجاری چین را تامین کند».
یزدانشناس تاکید کرد: «چین با اشراف کامل نسبت به نفوذ ایران در منطقه و رابطه با این گروههای شبهنظامی وارد رابطه راهبردی با ایران شده است». رویترز در حالی مدعی هشدار چین به ایران برای مهار حوثیها شده است که پاسخ سخنگوی وزارت امور خارجه چین به سوال خبرنگار این رسانه نیز میتواند به نوعی تایید این موضوع باشد.
با توجه به اینکه رسانهها هفته گذشته از درخواست ایالات متحده از چین برای اعمال فشار بر ایران خیر میدادند؛ تا چه میزان میتوان این مسئله را ناشی از مناسبات واشنگتن-پکن دانست؟
گزاره هشدار چین به ایران از سوی مقامات ایرانی رد شده است. مقامات چینی هم صرفاً مواضع خود را در مورد حمایت از برقراری ثبات در منطقه بهطور کلی ابراز کردهاند. چین طی سالهای اخیر گسترش نفود را در خاورمیانه در دستور کار قرار داده است. این دستور کار برای چین درازمدت و با عناصری متفاوت از نحوه مداخله آمریکا در خاورمیانه تعریف شده است. براساس این منطق کلی، به نظر من چین از اعمال فشار مستقیم بر ایران برای کنترل انصارالله و یا ارسال پیام به این گروه مبنی بر توقف حملات به کشتیهای تجاری که به نحوی به اسرائیل مرتبط هستند، اجتناب میکند.
بدون تردید، مقامات چینی درک درستی از نگاه افکار عمومی در جایجای خاورمیانه نسبت به بحران غزه دارند. انصارالله در اذهان مردم یمن و بسیاری از کشورهای منطقه به یک قهرمان تبدیل شده است و در این فضا چین در توصیه به سیاستهایی که آن را مانند آمریکا منفعتمحور و مداخلهجو جلوه بدهد، اجتناب میکند.
هرچند مشخص است سیاست چین، حمایت از ثبات در خاورمیانه و همچنین حفظ امنیت حمل و نقل دریایی است و در همین جهت نیز تاکنون قدم برداشته است؛ با این حال مشخصاً تنش در دریای سرخ و تنگه بابالمندب، کدامیک از منافع این کشور را در خطر قرار داده است؟ جایگاه دریای سرخ در طرحهای اقتصادی پکن به ویژه طرح کمربند- جاده کجاست؟
کلانپروژه کمربند-راه بهطور سنتی از دو مسیر دریایی و زمینی تشکیل میشود (در سالهای اخیر مسیر قطبی و دیجیتال هم ارائه شده) بخشی از مسیر دریایی؛ غرب چین را از طریق دریای چین جنوبی، اقیانوس هند، دریای عربی، خلیج عدن، تنگه بابالمندب و دریای سرخ به دریای مدیترانه و از آنجا به بنادر اروپا متصل میکند؛ بنابراین هرگونه ناامنی در این مسیر بهویژه در تنگهها که از آسیبپذیری بسیار بیشتری برخوردارند منافع چین را به خطر میاندازد. اما موضوع ناامنی در تنگه بابالمندب نکته جدیدی نیست که چین پیشتر به آن فکر نکرده باشد. خلیج عدن بیشترین حمله به کشتیهای تجاری از سوی دزدان دریایی را داشته و به گفته منابع چینی ۲۰ درصد از کشتیهای تجاری چین در این منطقه با دزدی دریایی مواجه شده اند.
همین موضوع باعث شده ارتش چین بارها عملیات ضددزدی دریایی در خلیج عدن انجام دهد و اقدام به همکاری محدود، اما کاربردی با نیروی دریایی کشورهای منطقه کند و روابط دوستانه را با آنها گسترش دهد. چین همچنین در جیبوتی پایگاه نظامی دارد و از موقعیت استراتژیک این کشور روی بابالمندب و خلیج عدن میتواند استفاده کند.
مهمتر اینکه کلان پروژه کمربند-راه بر پایه منطق تنوع مسیرهای مبادلاتی برای تامین تقاضا صورتبندی شده است (با پیشبینی احتمال بروز بحران در مسیرهای دیگر) چین در اتصال مسیرهای تجاری شرق به غرب، هماکنون نسبت به کشورهای غربی پیشتاز است. مسیر ریلی فرااوراسیایی هماکنون برقرار است و اگرچه حجم مبادلات در این مسیر نسبت به مسیر دریایی کمتر است، اما چین نسبت به آمریکا و اروپا بسیار زودتر وارد این احداث مسیرهای آلترناتیو شده است.
این نکته را هم نباید از نظر دور داشت که چین خلاف آمریکا و اروپا برای واردات منابع انرژی از خلیجفارس نیازمند استفاده از مسیر بابالمندب و دریای سرخ نیست و تنها از این مسیر برای صادرات کالا به اروپا استفاده میکند. در شرایط حاضر، تمرکز بر عدم درگیری و ایجاد اصطکاک با انصارالله کاربردیترین راهی است که میتواند منافع تجاری چین را تامین کند.
دیدگاه چین به گروههای مقاومت و شبهنظامیانی که نیروهای نیابتی ایران نامیده میشوند، چیست؟ آیا میتوان موضوع این گروهها را در چارچوب تضاد منافع پکن و تهران بدانیم؟
نیروی نیابتی اصطلاحی است که مقامات غربی به شبهنظامیان نزدیک به ایران در منطقه اطلاق میکنند. این رویکرد موضع رسمی جمهوریاسلامی ایران نیست و طبعاً چین بهعنوان شریک راهبردی ایران با قرائت ایران از نفوذ در منطقه همراهتر است. بهطور خلاصه به نظر بنده چین با اشراف کامل نسبت به نفوذ ایران در منطقه و رابطه با این گروههای شبهنظامی وارد رابطه راهبردی با ایران شده است؛ بنابراین نهتنها رابطه ایران با این گروهها برای چین واجد بار منفی نیست بلکه بهعنوان یک نکته مثبت نگریسته شده است.