فریدون بار میکشد. یک روز سراپا لباسهایش سیمان است یک روز گچ و روزی دیگر خاک، با وجود جوانی شانههایش قوز برداشتهاند. او در جاهایی که «مصالح ساختمانی» میفروشند، میایستد و سیمان، گچ و آجر و گاه وسایل منزل جابهجا میکند و بار گران زندگیاش را اینگونه بر دوش میکشد. علاوه بر این، او همانند اکثر مردان با درد بزرگتری دست به گریبان است و آن آزارهای روحی و روانی همسرش نسبت به او است.
به گزارش اعتماد، وقتی غروب به خانه برمیگردد، صدای زنش را میشنویم که او را مورد توهین و تحقیر قرار میدهد. اکثر اوقات او را بیعرضهای خطاب میکند که باید بیشتر و بیشتر تلاش کند. او آرام و بیصدا دوباره بیرون میزند، فکر میکنید کجا؟! که دوباره تا پاسی از شب بارش را بکشد...
همسر مرد که انواع روتینهای پوستی، ترماژها و جراحیهای زیبایی را روی خودش امتحان کرده، سبک زندگی متفاوتی دارد. او صبح را با رفتن به باشگاه بدنسازی و گشتزنیها در اینستاگرام آغاز میکند، برنامه خرید و رفتن به کلینیکهای زیبایی در بعدازظهر ادامه دارد و سرانجام کار روزانهاش را با شرکت در کلاسهای شنا به پایان میرساند.
این تنها نمونهای از هزاران نمونه بحران نوظهور مردآزاری در جامعه است. مردانی که جامعه و زنان آنها را به عنوان یک ماشین کار به حساب میآورند، ماشینهایی که به دلیل توقعات زنان و فرزندان از آنها و همچنین مشکلات اقتصادی هر روز بیشتر از روز قبل فرسوده میشوند و از کار میافتند.
فرزندان هم که جامعه چندان مسوولیتی در قبالشان ندارد پدیده مردآزاری را تشدید میکنند. آنها همانگونه که نظام آموزش و پرورش در بچگی به آنها توصیه میکند، «بابا باید تا روز مرگ نان بدهد» بعد از مرگ هم باید ماترکی داشته باشد، وگرنه روزی هزار بار استخوانهایش را در گور میلرزانند...
با اینکه امروزه مردان نسبت به گذشته رفاه بیشتری را برای همسرانشان به ارمغان آوردهاند، چرا بیشتر از گذشته مورد بیمهری زنان قرار گرفتهاند؟!
خلیل کمربیگی، جامعهشناس، این مساله را اینگونه تحلیل میکند: امروزه دگرگونیها و تغییرات ایجاد شده در نظام خانواده، آن را با مشکلات و آسیبهای زیادی روبهرو ساخته است.
در بحث خشونتهای خانگی در ایران معمولا به دلیل امتناع مردان از گزارش خشونت علیه خود، فقدان پیمایش و دادههای قابل اطمینان، کمتر به پدیده شوهرآزاری پرداخته شده است. با این حال مطالعه پروندههای نزاع در کلانتریها، آمار مراجعه مردان به پزشکی قانونی، رجوع آنها به دفاتر مشاوره خصوصی و دولتی و تجربه مشاهده موارد متعدد نشان میدهد که جامعه در آستانه مواجهه با شکلگیری مسالهای به نام شوهرآزاری است که هر روز بر دامنه آن افزوده شده و تا پذیرش آن به عنوان یک مساله اجتماعی راه زیادی نمانده است.
این جامعهشناس در پاسخ به چرایی این پدیده در جامعه میگوید: امروزه برخی مردان به دلیل مشکلات اقتصادی و معیشتی، عدم توانایی در مدیریت خانواده و از کارافتادگیهای جسمی و جنسی از سوی همسرانشان مورد انواع خشونتهای کلامی و روانی از جمله تحقیر، توهین و فحاشی، تهدید، سوءظن و بیاحترامی قرار میگیرند.
واقعیت این است که نمایان شدن پدیدهای به نام شوهرآزاری همچون زنآزاری بر مشکلات خانواده میافزاید و آن را با آسیبهای مختلفی مواجه میسازد که نیازمند پیشگیری از گسترش آن است.
حالا به اداره کل پزشکی قانونی استان ایلام سر میزنیم تا میزان احتمالی آزاردیدگان مرد را در مقیاس کوچکتری بسنجیم. به دلیل بافت سنتی و اعتقادات فرهنگی و دینی و ترس از احساس حقارت، اکثر خشونتها علیه مردان به مراجع قضایی کشیده نمیشود و در بطن جامعه به صورت طلاق، قتل، خودکشی و حتی طرد شدن از خانواده خودش را نشان میدهد. بیکاری، مشکلات و درگیریهای اجتماعی و خانوادگی سالانه مردان زیادی را طناب به دست به قصد خودکشی راهی جنگلهای حاشیه شهر میکند.
آمارهای پزشکی قانونی ایلام به ما میگویند که در سال ۱۴۰۰ تعداد ۸ پرونده مردآزاری تشکیل شده که در سال ۱۴۰۱ به ۲۰ پرونده افزایش یافته است، بدون احتساب آمار سال ۱۴۰۲ که هنوز تکمیل نشده با افزایش ۶۰درصدی آمار ضرب و شتم شوهران مواجه هستیم، با این حال در بیشتر مردآزاریها، کار به پزشکی قانونی نمیرسد و در واحدهای پیشگیری در کلانتریها مسکوت میماند.
آمارها نشان میدهند که بیشتر طردشدگان جامعه مردها هستند. ۸۵درصد کارتنخوابها و راندهشدگان از خانواده را مردان تشکیل میدهند. آمار مرگ و میر مردان در تصادفات و حوادث ۵ برابر بیشتر از زنان است. علاوه بر این مشکلات، هر لحظه تهدید بزرگتری به نام «مهریه» سلامت روانی و داشتههای مالی مردان را نشانه میگیرد.
یک وکیل دادگستری که نخواست نامش را عنوان کنیم در این باره میگوید: متاسفانه زنان زیادی از مساله «مهریه» سوءاستفاده میکنند، بعضی از دختران قصد ازدواج با طرف مقابل را ندارند، اول به عقد یک نفر درمیآیند و بعد مهریه را مطالبه میکنند. متاسفانه بعضی زنان از این امکان به عنوان یک حربه علیه مردان استفاده میکنند.این
وکیل خانواده ادامه میدهد: تبعیض در دادگاههای خانواده علیه مردان بیشتر به چشم میآید و در مساله حضانت فرزندان رای دادگاه بیشتر به نفع زنان است. طبیعی است که بحرانهای اقتصادی و اجتماعی پدیده مردآزاری را تشدید میکند و به دلیل ناتوانی در برآورده ساختن نیازهای خانواده روزبهروز بر تعداد زنان مردآزار افزوده میشود. حال جامعه با شیب ملایمی از مشکلی به یک مشکل دیگر در حال تغییر است و مسوولان باید به آسیبشناسی آسیبی بنشینند که سالانه پنج هزار نفر از مردان جامعه را با سر و صورتی کبود به پزشکی قانونی روانه کرده است.
به امید آن روز که زنان و مردان از آسیب یکدیگر دست بردارند...