زنان باردار در مسیر یا جان میدهند یا زایمان میکنند، مصدومان تصادفات اگر دچار سوختگی شده باشند، عفونت میکنند و جان میدهند، اگر هم خونریزی کرده باشند، تا نزدیکترین مرکز درمانی، وضعیتشان وخیمتر میشود. سوختبرها، قاچاقبرها و افغانکشها هر روز آدمهای بیشتری را در جادههای خطرناک سیستان و بلوچستان میکشند. آنها با سرعتهای بالا، بدون گواهینامه و بیتوجه به هشدارها میرانند تا محمولهشان که مسافر غیرمجاز یا سوخت قاچاق است را به مقصد برسانند. آنها در این مسیر به شتر میخورند، واژگون میشوند یا میسوزند و آمبولانسی برای نجاتشان نیست.
به گزارش هم میهن، پایگاههای اورژانس استان با فاصله زیاد قرار دارند. بنا بر استانداردها، فاصله بین دو پایگاه باید ۲۵ کیلومتر باشد و فاصله در این استان به ۷۰ کیلومتر هم میرسد. نهفقط پایگاه اورژانس که مراکز درمانی هم با فاصلههای بسیار زیادی قرار دارند؛ ۴۰۰ کیلومتر و بالاتر. آنها که در اورژانس جادهای فعالند از نبود امکانات گلایه میکنند. از آمبولانسهای پیری که مدتهاست در تعمیرگاهها خاک میخورند، از دستگاههایی که نیستند و آمبولانسهای فرسودهای که نقش وانت دارند تا یک خودروی امدادی. به گفته تعدادی از آنها، تا به مصدوم و بیمار برسند، آن شخص یا جان داده یا وضعیتاش وخیمتر شده. گاهی هم تا نزدیکی بیمارستان زنده است و کمی مانده به مرکز درمانی، جان میدهد. جادههای سیستان و بلوچستان مانند هر آنچه در این استان است، در محرومیت قرار گرفته. از استانداردها دور است، خطرناک و مرگبار است، فاصلهاش تا مراکز درمانی زیاد و تعداد خودروهای امدادیاش کم. تصادفاتش بالاست؛ تا جایی که فروردینماه سال گذشته استاندار سیستان و بلوچستان اعلام کرد، فوتیهای نوروزی استان، ۱۸ برابر بیشتر از میانگین کشوری بوده. در یک هفته آذرماه امسال، در جنوب این استان، ۱۷ نفر جان دادند. شهرستانهای ایرانشهر، زاهدان و سراوان بهترتیب بالاترین تصادفات را داشتند.
یکی از تکنسینهای اورژانس چابهار که نخواست نامش در گزارش بیاید، از وضعیت نابهسامان جادههای سیستان و بلوچستان میگوید. به گفته او، فاصله شهرها و روستاها از شهرها بسیار زیاد است و گاهی به ۲۰۰ تا ۳۰۰ کیلومتر میرسد. مصدوم تا زمانیکه به بیمارستان برسد، فوت میکند. این وضعیت در شهرستانهای کنارک و چابهار بسیار بدتر است. در این مناطق بهدلیل شرجیبودن هوا و نبود پارکینگ مناسب، آمبولانسها زودتر از مناطق دیگر فرسوده میشوند؛ وضعیتی که سببشده تا این استان کمبودهای بیشتری نسبت به سایر استانها داشته باشد: «بدنه آمبولانسها زنگ زده و تجهیزاتش زودتر از مناطق دیگر فرسوده میشود.
شیلنگ فشارسنج بر اثر همین هوا، خراب میشود.» آمبولانسهای فرسوده، پایگاههای اورژانس را به تعطیلی کشانده: «یکی از پایگاههای ما بهدلیل نبود آمبولانس تعطیل شده، آمبولانسها نیاز به تعمیر دارند و هر کدام نزدیک به ۳۰۰ تا ۴۰۰ میلیون تومان خرج دارند. آنها را به تعمیرگاه میبرند، چون پول ندارند، همانجا میمانند و پایگاه تعطیل میشود.» به گفته او، پایگاه اورژانس زرآباد، یکی از آنهاست: «ما در آخرین روستای سیستان و بلوچستان قرار داریم و فاصله تا بیمارستان چابهار، حدود ۲۰۰ کیلومتر است. گاهی زن باردار در مسیر، زایمان میکند.» در این شرایط صحبت از اورژانس هوایی میشود، اما این تکنسین تاکید میکند که بهدلیل شرایط نامساعد جوی، نمیتوان برای هر ماموریتی، اورژانس هوایی اعزام کرد. ازسویدیگر مدت زمان پرواز هم بسیار کوتاه است. نکته دیگر، کمبود تجهیزات پزشکی و نیروی انسانی است: «ما در بخش نیرو ازجمله پزشک، ماما، کاردان و کارشناس فوریتهای پزشکی هم با کمبود مواجهایم. نیروها اغلب غیر بومیاند و همه هم دنبال انتقالیگرفتن هستند.»
محل ماموریت این تکنسین کنارک است، او نزدیک به ۸ سال در اورژانس فعال است و میگوید که کنارک ۴ پایگاه جادهای و یک پایگاه شهری دارد: «تا سال گذشته زرآباد هم پایگاه داشت، اما تبدیل به شهرستان شد و از کنارک جدا. زرآباد حالا یک پایگاه شهری دارد و دو پایگاه جادهای.» به گفته او درحالحاضر دو پایگاه کنارک و زرآباد، با خرابی آمبولانس مواجهاند. براساس استانداردها، آمبولانسی که ۲۰۰ هزار کیلومتر کار کرده باشد، باید از چرخه عملیات خارج شود. آمبولانسهای استان، اما ۲۵۰ تا ۳۰۰ هزار کیلومتر هم کار کردهاند: «شهرستانهای دیگر هم چنین وضعیتی دارند. براساس اعلام اورژانس، بهازای هر ۲۰ هزار نفر، باید یک آمبولانس وجود داشته باشد، اما این اتفاق نمیافتد.» براساس اعلام این تکنسین اورژانس، تا یک آمبولانس خودش را به محل حادثه برساند و برگردد، مصدوم جانش را از دست میدهد: «یکسری از مصدومان یا بیماران، دچار خونریزی شدید یا افت فشار میشوند. برخی که ایستقلبی کردهاند، تنها چند دقیقه زمان طلایی دارند و باید زودتر منتقل شوند؛ اما تا آمبولانس برسد، آن زمان را از دست میدهند.»
او میگوید که ۴۰ تا ۵۰ درصد از فوتیها بهدلیل دیر رسیدن آمبولانس اتفاق میافتد: «رسیدن به مصدوم، یک موضوع است و انتقالش به بیمارستان موضوع دیگر. گاهی اوقات مصدوم یا بیمار دچار خونریزی شده و ۵ کیلومتر مانده به بیمارستان، جانش را از دست میدهد. من بیش از ۱۰ مورد فوتی بهدلیل دیر رسیدن آمبولانس دیدهام.» به گفته او، ۳-۲ مسیر چابهار بهسمت بندرعباس، چنین وضعیتی دارند. این مسیرها تزانزیتی هستند و به چند پایگاه دیگر نیاز دارند تا استاندارد شوند. او میگوید که در کنار فرسودگی آمبولانسها، تجهیزات هم با کمبود مواجه است. آمبولانسها دستگاه الکتروشوک و ونتیلاتور و بعضی از آتلهای اندامی را ندارند: «خجالت میکشم بالای سر بیماران و مصدومان بروم. مردم از ما توقع دارند.»
این تکنسین اورژانس در پایگاههای جادهای کار کرده؛ محور چابهار – بندرعباس و میگوید که این جاده بسیار خطرناک است: «یکی از چالشهای این جاده، وجود شتر است. نیمی از تصادفات با شتر اتفاق میافتد، بهویژه در شب که راننده دید خوبی ندارد. البته خود رانندگان هم رعایت نمیکنند. وقتی با سرعت بالا با این شترها برخورد میکنند، هم شتر آسیب میبیند، هم سرنشینان خودرو.
در سالهای اخیر، بالای ۱۰ نفر در اثر برخورد با شتر جانشان را از دست دادهاند.» سوختکشها هم معضل دیگر این جاده است: «برای این افراد، هیچچیز مهم نیست. آنها اغلب بیسواد و کمسوادند و اصلاً با علائم راهنمایی و رانندگی آشنا نیستند. خیلیهایشان اصلاً گواهینامه ندارند. ازسویدیگر راهنمایی و رانندگی هم در منطقه فعال نیست. بارها پیش آمده که مصدوم باید با ماشین شخصی منتقل میشده، اما، چون گواهینامه نداشته، آمبولانس اعزام شده.» او به وضعیت جادهها هم توجه میکند. براساس اعلام این تکنسین، در برخی مسیرها، جاده آنقدر باریک میشود که آمبولانس ناچار است برای عبور ماشینهای سنگین، از جاده خارج شود. او براساس شواهدش میگوید که آمار تصادفات جادهای بالا رفته؛ انحراف به چپ، سبقت غیرمجاز، خوابآلودگی، مستی و نشئگی از دلایل این تصادفات است.
یوسف جدگال، رئیس اورژانس شهرستان چابهار است و گفتههای همکارانش در شهرستانهای دیگر را تایید میکند. او به هممیهن میگوید، ۴ دانشگاه علوم پزشکی در این استان فعال است که از این چهار دانشگاه، سه دانشگاه عمر بالای ۱۰ سال دارند. دانشگاه علوم پزشکی زاهدان مجهزتر از سایر دانشگاههاست، اما هرچقدر به مناطق جنوب شرقی این استان نزدیک میشویم، اوضاع نابهسامان میشود: «این مناطق، جادههای صعبالعبور با فرعیهای فراوان دارند و فاصلهشان با مرکز استان بسیار زیاد است. در کنار همه اینها خدماتدهی در این مناطق از شاخصها بسیار کمتر است.» براساس اعلام جدگال، بنا بر شاخصهای سازمان اورژانس کشور، بهازای هر ۲۰ تا ۲۵ کیلومتر باید یک پایگاه اورژانس وجود داشته باشد، اما در شهرستان چابهار بهازای هر ۷۰ کیلومتر یک پایگاه وجود دارد؛ یعنی سهبرابر کمتر از شاخصها: «درحالحاضر دورترین نقطه از مرکز دانشگاه چابهار، در فاصله ۲۰۰ کیلومتری قرار دارد.
شما تصور کنید که اگر یک مادر باردار باید از آنجا به بیمارستان امام علی چابهار منتقل شود، آمبولانس باید ۲۰۰ کیلومتر راه برود تا او را به بیمارستان منتقل کند. حالا به همه اینها، مجهز نبودن آمبولانسها را باید اضافه کرد.» او به فرسودگی ناوگان اورژانس کشور اشاره میکند و میگوید، عمر مفید یک آمبولانس در ایران حدود ۱۰ سال است، درحالیکه در این استان آمبولانسهایی با عمر نزدیک ۲۰ سال وجود دارد، این آمبولانسها باید اوراق شوند، چراکه خودشان میتوانند منجر به مرگ شوند. در این وضعیت اولین کسی که متضرر میشود، نیروی اورژانس است.
براساس آنچه جدگال میگوید در شهرستان چهابهار، ۳۹ پایگاه فعال وجود دارد. سه پایگاه هم بهدلیل نداشتن آمبولانس تعطیل شدهاند. یعنی آمبولانس خراب شده و آن پایگاه را از کار انداخته است. آمبولانس اگر قابل تعمیر باشد، تعمیرش حداقل یکهفته زمان میبرد: «حدود ۷۰ درصد آمبولانسهای استان، فرسودهاند. بخش قابلتوجهی هم تجهیزات آمبولانس ندارند؛ یعنی باید اسقاط شوند. حتی براساس قوانین راهنمایی و رانندگی، استفاده از این آمبولانسها ممنوع است، اما همچنان از آنها استفاده میشود.» او ادامه میدهد: «هر یک از این پایگاهها باید یک آمبولانس داشته باشند، البته شهری و جادهای متفاوت است. شهریها، دو آمبولانس و جادهایها، یک آمبولانس. اما مسئله این است که وضعیت جادههای سیستان و بلوچستان با سایر استانها متفاوت است.
براساس اساسنامههای اورژانس کشور، برای هر ۶ پایگاه اورژانس باید یک کد جایگزین وجود داشته باشد؛ یعنی برای شهرستان چابهار که ۳۹ پایگاه دارد، ۸ آمبولانس جایگزین باید در نظر گرفته شود تا اگر یکی دچار نقص فنی شد، آمبولانس دیگری به محل اعزام شود. همه اینها درحالیاست که ما برای خود پایگاه اصلی، آمبولانس نداریم چهرسد به جایگزین.» او میگوید در برخی از مسیرها، وقتی کدی اعزام میشود، حدود ۵ ساعت پایگاه تعطیل میشود.
او به نکته دیگری اشاره میکند. به گفته جدگال، موضوع دیگر، جادههای دوبانده است: «آمار تصادفات در استانهای قزوین و مرکزی که جادههای دوبانده دارند، نسبت به سیستان و بلوچستان کمتر است. در آنجا حتی فاصله دو پایگاه اورژانس هم زیاد نیست، اما در سیستان و بلوچستان این فاصله ۷۰ کیلومتر است. این مسئله سبب میشود تا آن زمان طلایی انتقال مصدوم از دست برود. ازسویدیگر وقتی تکنسینهای اورژانس به محل حادثه میرسند، با ۸ تا ۹ مصدوم در تصادف دو خودرو مواجه میشوند. آمبولانس، نهایت دو نفر را میتواند به مرکز درمانی منتقل کند؛ مابقی باید با وانت یا ماشینهای شخصی منتقل شوند.»
مسئله دیگر که از نظر جدگال بسیار مهم است، فعالیت سوختبرها و قاچاقبرهاست: «ما سه مرز داریم که یکی از آنها با پاکستان و افغانستان مشترک است. از این مرز، قاچاق سوخت و انسان صورت میگیرد. تویوتاهای افغانکش در همین مسیر فعالیت میکنند. در هر تصادف ۱۸ نفر مصدوم میشوند که به ۸ تا ۹ آمبولانس نیاز دارند. درحالیکه آن منطقه در بهترین حالت، دو آمبولانس بیشتر ندارد.» او و سایر مسئولان شهرستان، موضوع کمبودها را به اطلاع مقامات رساندهاند. یکی از آنها هم رئیس سازمان اورژانس کشور است: «دانشگاه علوم پزشکی چابهار نوپاست و باید نگاه ویژهای به آن شود. هر شاخصی در این شهرستان، در حوزه تجهیزات پیشبیمارستانی و تخت و شاخصهای اورژانس، زیر صفر است. ما درخواست آمبولانس کرده و گفتهایم که اگر به مناطق دیگر ۴ آمبولانس میدهند، به ما ۸ آمبولانس بدهند؛ چراکه بُعد مسافت زیاد است.
مرکز استان ما زاهدان است و تا آنجا نزدیک به هزار کیلومتر ـ یعنی حدود ۹ ساعت ـ با خودروی شخصی فاصله است. به ما وعدههای خوبی دادهاند.» بااینهمه مسئول اورژانس شهرستان چابهار معتقد است، در اختصاص تجهیزات و آمبولانس، تبعیضهای فراوانی وجود دارد: «بهدلیل یکسری از مسائل، دستوپای ما بسته است. ما با تبعیضهای دانشگاهی مواجهایم. هر دانشگاهی که بتواند لابیگری بیشتری کند، به تجهیزات بهتر و بیشتری هم دسترسی پیدا میکند. دانشگاه علوم پزشکی چابهار، اما دانشگاه نوپایی است و نمیتواند لابی داشته باشد. همین حالا در برخی شهرستانها مثل زابل، ۱۰ آمبولانس وجود دارد، اما برخی از پایگاههای چابهار، یک آمبولانس هم ندارند.» به گفته او، هر ۶ شهرستان چابهار، فاقد شاخصهای بهداشتیاند. از جاسک تا راسک، یک بیمارستان بیشتر ندارد؛ آنهم بیمارستان امام علی با ۱۲۰ تخت که به آن کشتارگاه امام علی گفته میشود. تصادفات در جادههای این شهرستان، مساوی است با سوختگی همراه با انفجار. وقتی چنین حادثهای رخ میدهد، تا مصدومان به بیمارستان منتقل شوند، ۸ تا ۹ ساعت زمان میبرد و جان مصدوم در راه بهدلیل عفونت بهخطر میافتد.
رفتوبرگشت به بیمارستان امام علی چابهار بهعنوان نزدیکترین مرکز درمانی مجهز، ۸ ساعت زمان میبرد. این را یحیی بادسار، مسئول اورژانس شهرستان کنارک در تایید گفتههای همکارانش به هممیهن میگوید و ادامه میدهد: «در کنارک، بیمارستان مجهز وجود ندارد، درحالیکه بیش از ۳۰ هزار نفر جمعیت دارد. مراکز درمانی شهرستان، خدمات درمانی ارائه میدهد، اتاق عمل ندارد و برای یک بخیه ساده، مصدوم به چابهار اعزام میشود.» به گفته او، آمبولانسهای این منطقه، بدون تجهیزات، درست مانند یک وانت عمل میکنند. چراکه تنها میتواند بیمار جابهجا کند: «وقتی آمبولانس تجهیزات ندارد، با وانت فرقی نمیکند.» به گفته او بیشتر پایگاههای اورژانس تجهیزات مناسب ندارند، ونتیلاتورها خراب است، دستگاه الکتروشوک ندارند و حتی سرم، گاز و باند برای پانسمان ساده هم گاهی با کمبود مواجه است: «وقتی این مسائل را به دانشگاه علوم پزشکی اطلاع میدهیم، میگویند اعتبار نداریم.
وضعیت ما فاجعهبار است.» او درباره فرسودگی آمبولانسها هم توضیح میدهد. به گفته بادسار، آمبولانسها، بنز است که بهدرد مناطق گرمسیر نمیخورد. این آمبولانسها سالهای ۹۴ و ۹۵ وارد شده و پنج شش سالی از عمرشان میگذرد، آنها دیگر فرسوده شدهاند، درحالیکه نمایندگی در استان ندارند و برای تعمیر باید به کرمان فرستاده شوند. درحالحاضر یکی از پایگاههای شهرستان کنارک بهدلیل نداشتن آمبولانس تعطیل شده است: «ما قبل از اینکه آمبولانسی خراب شود، به دانشگاه اعلام میکنیم. آنها، اما برای تعمیر و خرید آمبولانس، دنبال خیِر میگردند.
یکی از آمبولانسهای ما یکسال پیش خراب شده و هنوز تعمیر نشده است. پارسال با ۸۰ میلیون تومان تعمیر میشد، امسال با ۳۵۰ میلیون تومان.» به گفته او، وضعیت پایگاههای اورژانس استان همین است: «حجم ماموریتهای ما بالاست. روزانه سه ماموریت جادهای داریم. وقتی پایگاه خالی میشود، ناچار میشویم از پایگاه دورتری آمبولانس بفرستیم که دیر رسیدن آمبولانس، میزان مرگومیر مصدومان را بالا میبرد. به همه اینها هم دوری مراکز درمانی را باید اضافه کرد. از جاسک تا راسک، تنها یک مرکز درمانی وجود دارد آنهم بیمارستان چابهار است.» او میگوید: «در بخشی از مسیر چابهار به جاسک، به فاصله ۷۰ کیلومتر، یک پایگاه اورژانس و یک مرکز درمانی وجود ندارد. چندین مورد بوده که مادر باردار بوده یا کسی تصادف کرده یا شخصی دچار خونریزی شده و تا ما رسیدیم، تمام کرده است.»
محمد بلوچزهی قبلاً بخشدار مرکزی نیکشهر بود و حالا ساکن همان منطقه است. او پیش از این در مطلبی با عنوان نسلکشی جادههای سیستان و بلوچستان، به وضعیت مرگبار جادههای این استان اشاره کرده بود و حالا به هممیهن میگوید که راههای سیستان و بلوچستان، پایینترین شاخصهای ایمنی و دسترسی را دارند. به گفته او و به استناد آمارها، استان سیستان و بلوچستان بالاترین مرگومیر ناشی از تصادفات و پایینترین میزان تصادفات را دارد. این موضوع قابلتأمل است: «ما با معضل جاده ترانزیتی چابهار، نیکشهر، ایرانشهر به زاهدان مواجهایم. این جاده نقطه اتصال چابهار با مرکز استان است و محل ترانزیت کالا به چابهار بهویژه مرز افغانستان بهشمار میرود. ماشینهای سنگین حمل کالا و ماشینهای مسافربری در این جاده تردد میکنند و بههمیندلیل ترافیک آن بسیار بالاست.
در همین مسیر افراد بسیار سرشناسی در پی تصادف، جان باختهاند.» به گفته او، پایگاههای اورژانس جادهای سالها پیش جانمایی شدهاند و حالا باید توسعه یابند: «حجم تصادفات در این جادهها بالاست، مرگومیر مادران باردار و ترک تحصیل دانشآموزان بهدلیل صعبالعبور بودن راهها ازجمله معضلات تردد در جادههای این استان است. خواسته مردم این است که این جاده بهاصطلاح ترانزیتی، دو لاینه شود. استارت این اقدام در دولت قبل زده شده و لازم است ادامه پیدا کند.» براساس اعلام او، خونبارترین جادهها در استان سیستان و بلوچستان قرار دارد: «این استان پایینترین سرانه تختهای بیمارستانی و زیرساختهای پزشکی و درمانی را دارد. هرچند آمار مشخصی در دست نیست، اما حتی پزشک متخصص هم در این استان وجود ندارد و بیماران ناچارند برای مراجعه به پزشک فوقتخصص به استانهای دیگر بروند.»
رئیس سازمان اورژانس کشور اعلام کرد: با اینکه تکنسینهای اورژانس این استان و مسئولان پایگاههای آنها، از کمبود شدید آمبولانس و مجهز نبودن ناوگان اورژانس گلایه میکنند، اما جعفر میعادفر، رئیس سازمان اورژانس کشور به هممیهن میگوید، وضعیت در این استان خوب است.
به گفته او، این استان چهار دانشگاه علوم پزشکی یعنی زابل، زاهدان، ایرانشهر و چابهار دارد که ماموریتهای اورژانس در میان آنها تقسیم شده است: «در این استان در کنار اورژانس زمینی، اورژانس هوایی هم فعال است که از سوی سه دانشگاه ایرانشهر، زاهدان و چابهار، سه اورژانس هوایی اعزام دارد؛ بنابراین برای حوادثی که نیاز به اعزام دارد، اورژانس هوایی فرستاده میشود.» به گفته میعادفر، تعداد پایگاههای اورژانس با توجه به دانشگاههای علوم پزشکی این استان، در گروه استانهای برخوردار قرار دارد. بااینهمه، اما رئیس اورژانس کشور تایید میکند که این استان هم مانند سایر استانها، با مشکل آمبولانسهای فرسوده مواجه است.
براساس اعلام آنها که در اورژانس شهرستانهای سیستان و بلوچستان مشغول بهکارند، فرسودگی آمبولانس، یعنی از رده خارجشدن آن، اما تعریف میعادفر از فرسودگی متفاوت است: «کشور با فرسودگی ۳ هزار دستگاه آمبولانس مواجه است که باید بهسرعت نوسازی شود. این سه هزار آمبولانس فرسوده، همیشه خراب است و نیاز به تعمیر دارد و باید جایگزین شود. از آنجایی که ۵-۴ سال است آمبولانس جدید وارد کشور نشده، آمبولانسهای قدیمی فرسوده شدهاند.»
او درعینحال خبر میدهد که ۵۰۰ دستگاه آمبولانس خریداری شده و قرار است بخشی از آنها تا پایان امسال توزیع شود: «قرار است در سال ۱۴۰۳ و در برنامه هفتم توسعه، یک درصد از فروش خودرو برای خرید آمبولانس در نظر گرفته شود.» میعادفر اینکه گفته میشود آمبولانسها تجهیزات لازم را ندارند، تایید نمیکند: «آمبولانسها دستگاه ساکشن و اکسیژنساز، کیف احیاء، برانکارد و... دارند. بخش عمده آنها دستگاه ونتیلاتور هم دارند و شاید تعداد محدودی، این تجهیزات را نداشته باشند که سعی میکنیم آنها را تجهیز کنیم.»
میعادفر اطلاع ندارد که استان سیستان و بلوچستان به چهتعداد آمبولانس نیاز دارد، اما معتقد است که تعداد پایگاههای اورژانس این استان مطلوب است. سهم استان در اختصاص این آمبولانسها هم موضوعی است که میعادفر نسبت به آن اظهار بیاطلاعی میکند و به این گفته بسنده میکند که در کشور ۳۳۰۰ پایگاه اورژانس وجود دارد. اختصاص آمبولانسها به تعداد پایگاهها و نسبت به شاخصهای توزیع، انجام میشود.
تاثیر آب و هوا بر فرسودگی آمبولانسها هم موضوعی است که از سوی فعالان اورژانس استان مطرح میشود. آنها میگویند که در هوای شرجی و در نبود پارکینگهای مناسب، آمبولانسها زودتر فرسوده میشوند. میعادفر، اما این موضوع را تایید نمیکند و میگوید: «من ۶-۵ سال در این استان زندگی کردم. تنها در چابهار آب و هوا شرجی است و یک مقدار میزان فرسودگی آمبولانسها بالاتر است. بقیه مناطق استان، اما شرایط سایر بخشهای کشور را دارد.»
ماجرا، اما تنها به این موضوع محدود نمیشود. میعادفر هم مانند فعالان در اورژانس استان سیستان و بلوچستان از تردد سوختبرها و قاچاقبرها میگوید: «نکته مهمی که در این استان وجود دارد این است که افرادی بهصورت غیرمجاز ۱۰ تا ۱۵ نفر را سوار خودرو میکنند و از شرق بهسمت غرب کشور میرانند تا مسافران غیرمجاز را در مرز ترکیه پیاده کنند، این خودروها که پژو هم هستند، صندلی ندارند و تا جایی که امکان دارد، مسافر سوار میکنند.»
براساس اعلام رئیس سازمان اورژانس کشور، اینها سوختبر نیستند، مسافربرند که وقتی دچار حادثه جادهای میشوند، تلفات زیادی بر جای میگذارند: «آنها در این مسیر، جادهها را ناامن کردهاند، خودروهایشان نه شماره دارد و نه سرعت مجاز دارند، سرعتشان وحشتناک بالاست و وقتی تصادف میکنند، بسیاری از سرنشینان جانشان را از دست میدهند.» او درباره اینکه گفته میشود برخی از تصادفات بهدلیل برخورد با شتر اتفاق میافتد هم میگوید، اینها موردی است. بیشترین حوادث از سوی سوختبرها و شوتیها رخ میدهد: «باید این ترددها کنترل شود و برایشان محدودیت اعمال شود.» موضوع، اما تنها ثبت حوادث و بالا رفتن تعداد قربانیان تصادفات نیست.
از نظر میعادفر این اتفاقات، هزینههای بسیار بالایی بر دوش نظام سلامت میگذارد: «برای مصدومان این تصادفات، جراحیهای طولانی و متعدد انجام میشود و از آنجایی که این افراد هیچ مجوزی ندارند، تمام هزینه به گردن نظام سلامت و دانشگاههای علوم پزشکی میافتد.» رئیس سازمان اورژانس کشور وضعیت جادهها را در رخداد این حوادث بیتاثیر نمیداند. به گفته او، بخش عمدهای از جاده دوطرفه است، مسیر چابهار تا زاهدان هم حدود ۷۵۰ کیلومتر است، وقتی با سرعت بالا میرانند، دو خودرو از روبهرو برخورد میکنند. اگر جاده دو لاین باشد، این اتفاقات هم کمتر رخ میدهد.