اسماعیل گرامی مقدم در اعتماد نوشت: وقتی شخصیتی که سالهای مستمر در شورای عالی امنیت ملی کشور مسوولیت داشته، ۵ دوره نماینده مجلس، دو دوره نایبرییس مجلس، عضو مجلس خبرگان رهبری و نهایتا ۸ سال رییسجمهور کشور بوده، ردصلاحیت میشود، طبیعی است که با یک شرایط عادی طرف نیستیم.
افراد و جریاناتی در حاکمیت تلاش میکنند از طریق انحصارگرایی، تعداد زیادی از افراد نقشآفرین در سالهای ابتدایی انقلاب را از قطار نظام پیاده کرده و خالصسازی مورد نظر خود را عملی کنند. این نوع ردصلاحیتها و حذفها دقیقا در جهت خالصسازی و انحصارگرایی ارکان حکومت از افراد طرفدار جمهوریت است.
در واقع جریانی که قصد دارد قدرت را در کشور یکدست کرده و آن را قبضه کند و اساسا برایش اهمیتی ندارد که مردم در انتخابات شرکت کنند یا نه، اقدام به حذف روحانی هم کرده است.
اما ردصلاحیت حسن روحانی را میتوان با ردصلاحیت آیتالله هاشمی رفسنجانی در سال ۹۲ شبیه سازی کرد. تنها تفاوت این دو رخداد آن است که آیتالله هاشمی رفسنجانی برای انتخابات ریاستجمهوری ردصلاحیت شد و حسن روحانی برای انتخابات خبرگان رهبری.
شورای نگهبان، اساسا همتراز حسن روحانی نیست که بخواهد درباره ردصلاحیت او اعلام نظر کند. در این میان، سطوح بالاتری از ارکان حاکمیت باید به این بحث ورود و این ردصلاحیت را کان لم یکن کرده و روحانی را واجد صلاحیت اعلام کند. به نظرمی آید لازم است شخص رهبری در این زمینه وارد شده و مساله ردصلاحیت روحانی را دنبال کنند.