مسیر روابط ایران و ترکیه، خواه به شکل همکاری یا رقابت، به انتخاب هر دو کشور و تحولات منطقهای از جمله سیاست آمریکا در خاورمیانه بستگی دارد. مراد یشیلتاس ۲۶ ژانویه در روزنامه دیلی صباح نوشت: به طور سنتی، روابط ترکیه و ایران با ترکیبی از رقابت و همکاری تعریف شده است. با داشتن مرز زمینی طولانی و برخورداری از عمق تاریخی چندبعدی، پویاییهای متعددی به طور همزمان بر روابط دو کشور تاثیر میگذارد. هم ترکیه و هم ایران به معاهده ۱۶۳۹ قصرشیرین به عنوان چارچوبی اساسی برای سادهترین درک از رابطه خود اشاره میکنند. از سال ۱۶۳۹ هیچ جنگی بین دو کشور رخ نداده است، که امکان استقرار متقابل فرهنگ استراتژیک و گفتمان ژئوپلیتیکی را فراهم میکند.
به گزارش دنیای اقتصاد، در دورههایی که تهدیدات منطقهای مشترک است، همکاری بین دو کشور برجسته است. برعکس، زمانی که تهدیدها به طور معمول مشخص نیستند، یک مدل رقابتی به طور کلی رابطه آنها را مشخص میکند. اگرچه درگیری مستقیمی بین دو کشور وجود نداشته است، اما تغییر گستردهتر پویاییهای ژئوپلیتیک و استراتژیک منطقهای در خاورمیانه، همراه با ساختار امنیتی در حال ظهور، رقابت آنها را در نگرانیهای امنیتی پایهگذاری میکند.
عراق همچنان صحنه رقابت بین دو کشور است. همچنین در سوریه دو طرف مواضع نظامی، دیپلماتیک و استراتژیک متفاوتی را حفظ کردهاند. شرایط در سوریه و عراق منجر به همپوشانی موضوعات حیاتی و اولویتهای استراتژیک متفاوت میشود. کنترل طالبان بر افغانستان باعث تشدید مسائل مهاجرتی بین دو کشور شده است و ایران تلاش میکند با استفاده از مهاجرت به عنوان اهرم فشاری علیه ترکیه عمل کند و زمینه جدیدی را ایجاد کند.
نگرانی ایران از پیروزی جمهوری آذربایجان در قره باغ باعث شده که از ارمنستان حمایت کند و گشایش کریدور زنگزور را یک خطر ژئوپلیتیکی تلقی کند. نویسنده همچنین در ادامه مدعی است: از ۷ اکتبر، عوامل مختلفی، از جمله حمایت ایران از بازیگران مسلح غیردولتی در منطقه از لبنان تا یمن، و کمک نظامی مستقیم این کشور به روسیه، بر روابط ترکیه و ایران تاثیر گذاشته است. در نتیجه، این روابط در محورهای همکاری، رقابت و درگیری منطقهای نقش حیاتی دارد. تنش فزاینده بین ایالات متحده و ایران و تحولات غیرمنتظره در مورد برنامه هستهای ایران، دامنه روابط آنکارا و تهران را گسترش داده است.
با توجه به این پویایی ها، سفر ابراهیم رئیسی رئیس جمهور ایران به ترکیه در زمان حساسی انجام شد. حجم تجارت بین دو کشور حدود ۷ میلیارد دلار است که هر دو طرف آن را رضایتبخش نمیدانند. ترکیه عمدتا از ایران انرژی وارد میکند و در عین حال محصولات صنعتی، غذایی و پوشاک را صادر میکند. باوجود اینکه تحریمهای آمریکا علیه ایران مانع مهمی برای تقویت تجارت است، در سفر رئیس جمهور رئیسی همزمان با هشتمین نشست شورای همکاریهای سطح عالی ترکیه و ایران، مسائل مهم اقتصادی مورد بحث و بررسی قرار گرفت. گفتگوها بر مسائلی، چون انرژی، تجارت مرزی، قوانین گمرکی و سرمایهگذاری متقابل برای افزایش حجم تجارت متمرکز شد. به عنوان یک نتیجه ملموس، ۱۰موافقتنامه در زمینههای مهم مانند تجارت، حمل و نقل، ارتباطات، فرهنگ، صنعت، فناوری، امنیت و انرژی امضا شد که بر هدف رسیدن به حجم تجارت ۳۰ میلیارد دلاری تاکید کرد.
رئیسی در این سفر بر تلاشهای مستمر برای تقویت روابط اقتصادی و ظاهرا اجماع در مسائل منطقه تاکید کرد. بهرغم بیاعتمادی مداوم دوجانبه، این دیدار و بهبود روابط نشاندهنده تلاش برای هدایت روابط پیچیده با تمرکز بر حوزههای همگرا در همکاریهای اقتصادی و سیاستهای منطقهای است. با این حال، آنکارا و تهران در جهتگیری استراتژیک خود در مورد پ. ک. ک (حزب کارگران کردستان) بهرغم تصور تهدید مشترک، متفاوت هستند. در عراق، در حالی که ترکیه قصد دارد تحرک پ ک ک را در شمال محدود و آن را از نظر نظامی تضعیف کند، همکاری ایران محدود است. روابط نزدیک ایران با سلیمانیه که اخیرا به پ ک ک پناه داده و توجه آنکارا را به خود جلب کرده است، گویای این موضوع است. علاوه بر این، با استراتژی فعال ضدتروریسم ترکیه، پ ک ک به سمت ایران یعنی کوه قندیل (در مرز ایران و عراق) نقل مکان کرده و ایران غیرفعال مانده است.
به ادعای روزنامه دولتی دیلی صباح، یکی دیگر از جنبههای مناقشه امنیتی بین تهران و آنکارا، نیروهای حشدالشعبی مورد حمایت ایران است که ترکیه را تهدید و گهگاه به پایگاههای نظامی موقت آن در عراق حمله میکنند و همچنین به پ ک ک کمک میرسانند تا تلاشهای ضدتروریسم ترکیه را پیچیده کند. در زمینه سوریه، همکاری ایران با YPG (یگانهای مدافع خلق) در غرب رود فرات که از سوی ترکیه یک سازمان تروریستی تلقی میشود و همچنین تداوم حملات ایران در ادلب در کنار حمایت از سوریه، خطرات امنیتی برای مناطق امن ترکیه در شمال سوریه ایجاد میکند. تلاشهای ایران برای پر کردن خلأ در سوریه، به ویژه پس از حمله روسیه به اوکراین و افزایش شبه نظامیان شیعه، تغییرات جمعیتی در سوریه را تحت فشار قرار داده و راه حلهای سیاسی را سد میکند.
در حالی که سفر رئیس جمهور رئیسی به ترکیه گامهای مشخصی را به سوی افزایش همکاری تسهیل کرده، چالشهای مهم ممکن است این پتانسیل را محدود کند. چالش اصلی، تغییر چشمگیر محیط امنیتی خاورمیانه از ۷ اکتبر است. تجاوزات مداوم اسرائیل در غزه، درگیریها را در سراسر منطقه، از لبنان تا یمن، شعلهور کرده است. فضای جدید امنیتی، ایالات متحده را به ارزیابی مجدد اولویتهای نظامی خود و تغییر تعاملات خود سوق داده است.
نشانههای خروج دولت بایدن از عراق و سوریه، قرار دادن مجدد حوثیها در فهرست سازمانهای تروریستی و تبدیل شدن به اهداف نظامی، یک محیط امنیتی منطقهای مداخلهجویانه ایجاد کرده است. این تغییر در سیاست خاورمیانهای ایالات متحده تاثیر نامطلوب بالقوهای بر روابط ترکیه و ایران دارد. احتمال هدف قرار گرفتن ایران توسط آمریکا و اسرائیل و پاسخ احتمالی تهران از طریق نظامی سازی بیشتر سیاستهای منطقهای، نگرانیهای کلیدی است. بدون استراتژی مماشات از هر دو طرف، یک درگیری منطقهای بزرگتر ممکن است رخ دهد. در سوریه و عراق، خروج احتمالی دولت بایدن میتواند رقابت ایران و ترکیه را تشدید کند و هر دو کشور آن را فرصتی برای اعمال نفوذ در شمال شرق سوریه میدانند. یک عقب نشینی برنامه ریزینشده ایالات متحده میتواند ایران را وادار کند که YPG را با دولت سوریه هماهنگ کند، در حالی که ترکیه به دنبال کاهش نفوذ YPG است. اقدام مشترک پس از خروج ایالات متحده مستلزم اجماع گسترده است. در عراق، اجماع وجود ندارد. اگرچه مبارزه مشترک علیه پ ک ک میتواند به نفع هر دو کشور باشد، اما تردیدهایی در مورد پایبندی ایران به این رویکرد وجود دارد.
در قفقاز جنوبی و قرهباغ، سیاستهای متفاوت ترکیه و ایران در مورد جمهوری آذربایجان و ارمنستان مانع ثبات منطقه و تعمیق رقابت میشود. افتتاح کریدور زنگزور میتواند نگرانیهای اقتصادی و ژئوپلیتیکی ایران را تشدید کند، همکاریها را کاهش داده و رقابت را افزایش دهد. این روزنامه همچنین مینویسد: علاوه بر این، توسعه همکاری ایران با روسیه و سوءظن در مورد برنامه هستهای این کشور نگرانیهای بی ثباتی منطقهای را افزایش میدهد. پاسخ ترکیه به یک ایران هستهای بالقوه موضوعی از ادبیات اشاعه هستهای است. در نهایت، گرایش روابط ایران و ترکیه به سمت همکاری یا رقابت متضاد؛ نه تنها به انتخاب دو کشور، بلکه به تحولات منطقهای و جهت گیری سیاست آمریکا در خاورمیانه بستگی دارد.