فرارو- کنت ام کونو، مورخ امریکایی و استاد تاریخ در دانشگاه کالیفرنیا (یو سی ال ای) در لس آنجلس بوده است. او در دهه ۱۹۹۰ میلادی استاد داشگاه امریکایی قاهره بود. او نویسنده کتاب "مدرنیزه کردن ازدواج: خانواده، ایدئولوژی و قانون در قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم در مصر (چاپ شده رد سال ۲۰۱۵ میلادی) است. آن کتاب برنده جایزه "آلبرت حورانی" از سوی انجمن مطالعات خاورمیانه شد. از دیگر کتب او میتوان به "نژاد و برده داری در مصر قرن نوزدهم، سودان، و مدیترانه عثمانی" (۲۰۱۰ میلادی) و گخانواده، جنسیت و قانون در خاورمیانه در حال جهانی شدن و جنوب آسیا" (۲۰۰۹ میلادی) اشاره کرد.
به گزارش فرارو به نقل از قنطره، در پایان قرن نوزدهم میلادی ما شاهد تغییراتی در مفهوم ازدواج در مصر بودیم. این تغییر به طور کامل توسط ایدههای اروپایی رخ نداد، اما آن ایدهها مهم بودند. نکته بسیار مهم آن است که درک کنیم روشنفکران مصری با این ایدهها چه کردند. اروپاییها میگفتند که تفاوتهای بین نظام خانواده شان و سایر نظامهای خانواده باعث برتری اروپا شده است.
متفکران مصری و عثمانی از این منطق پیروی کردند و ایدههای اروپایی را به طور گزینشی برای دستیابی به پیشرفت اجتماعی پذیرفتند. آنان با مراجعه به منابع اسلامی و تاریخی درصدد پیدا کردن توجیه مذهبی برای آموزش زنان، جلوگیری از تعدد زوجات و محدود کردن طلاق برآمدند. برای مثال، آنان میگفتند عایشه بنت ابوبکر زنی باسواد بوده است. در عین حال، آن عقاید را با "حق حبس* و تمکین" در ازدواج که برگرفته از فقه اسلامی بود درآمیختند.
بنابراین، من ایدئولوژی خانواده مدرن مصری را ترکیبی توصیف میکنم نه موردی از غرب زدگی به معنای قدیمی آن. نیرویی برای تغییر پس از جنگ جهانی اول در قالب ایدئولوژی در رسانههای چاپی، فیلمها و برنامههای درسی مدارس گسترش یافت.
پیش از جنگ عوامل سیاسی و جمعیتی اهمیت بیش تری داشتند. خانواده خدیوی یک نمونه عمومی از تک همسری است که سایر اعضای طبقات بالای جامعه در طول زمان از آن الگوبرداری کردند. پایان بردگی یکی از اشکال چند همسری را از بین برد و وضعیت زنان را به طور کلی ارتقا بخشید. تحصیلات متوسطه و پس از آن برای مردان طبقه متوسط و بالا به معنای تاخیر در زمان ازدواج کردن بود. سن ازدواج در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم به دلایلی که ما هنوز نمیدانیم افزایش یافت.
ما هیچ داده آماری کلیای در مورد چند همسری در مصر پیش از دوره استعمار آن کشور توسط بریتانیا در اختیار نداریم. سرشماریهای صورت گرفته در مصر سالهای ۱۸۴۸ و ۱۸۶۸ که زنان را نیز شامل میشد نشان میداد که آیا زنان ازدواج کرده اند یا خیر و این که با چه افرادی ازدواج کرده اند، اما نشان نمیداد که آیا زنان به صیغه درآمده (در جوامعی که چند همسری وجود دارد به معنای آن است که زنی با مردی زندگی میکند، اما هم شأن زن یا زنهای رسمی اش نیست) بوده اند یا خیر.
دفاتر سرشماری روستایی که من مورد بررسی قرار دادم همبستگی بین ثروت و چند همسری را نشان میدادند. پدرسالاران خانوارهای چند خانواده بزرگ که تقریبا همواره بیشترین مقدار زمین را در یک روستا در اختیار داشتند اغلب چندین همسر اختیار کرده بودند. تجارت بردگان آفریقایی در دهه ۱۸۶۰ میلادی به اوج خود رسید و روستاییان ثروتمند صاحب برده بودند. به احتمال زیاد صیغه در آن دهه در نتیجه آن وضعیت افزایش یافته بود. تعدد زوجات در طبقه حاکم بخشی از نظام بازتولید خانواده خدیوی و شاهنشاهی بود. این هم چنین راهی برای نمایش عظمت بود چیزی که به حاکمان مشروعیت میبخشید.
طبقات بالا از حاکمان تقلید میکردند بنابراین، ما در آن قشر اجتماعی نیز چند همسری را مییابیم. محمد عفیفی در مطالعه خود در مورد قبطیها در قرن هجدهم ذکر کرده بود که قبطیهای ثروتمند مانند مردان ثروتمند یهودی چند همسری را پذیرفته بودند. علی مبارک روشنفکر قرن نوزدهمی مدعی شد که تعدد زوجات چیزی است که ترکها به مصر آورده اند. ادعای او نادرست بود، اما این راهی برای طرح این ادعا بود که چند همسری ذاتا در فرهنگ مصر وجود نداشته است.
یافتههای مورخان نشان میدهند که علیرغم چند همسری از سوی حاکمان و طبقات بالا زنان به طور خاص از تعدد زوج خوش شان نمیآمد و بسیاری از خانوادهها بر شروط ضمن عقدی اصرار داشتند که مرد را از اختیار کردن زن دوم یا صیغه باز میداشت. من میدانم که طلاق وکالتی یا تفویض الطلاق* امروزه در محافل تحصیل کرده مصر امری رایج است. در اوایل قرن بیستم میلادی حدود شش درصد از مردان متاهل مصری چندین همسر داشتند که پس از آن این درصد کاهش یافت. امروزه در مصر از چند همسری تحت عنوان رویهای که نمادی از عقب ماندگی است یاد میشود و در رمانها و فیلمها نیز به شکلی مذموم به تصویر کشیده میشود.
ایدئولوژی جدید خانواده در آغاز در نوشتههای روشنفکران و متفکرانی، چون رفاعة طهطاوی، علی مبارک و همتایان عثمانی آنان که سعی در مدرنیزه کردن جوامع شان داشتند دیده شد. متفکران بعدی مانند محمد عبده و قاسم امین نیز آن را مطرح کردند. برای آنان کارکرد خانواده شکل دادن به شخصیت مردان جوانی بود که جامعه و ملت را به پیش میبردند. به جز قاسم امین هیچ یک از این مردان ذکر شده تصور نمیکردند که زنان میتوانند از تحصیلات خود برای امرار معاش استفاده کنند. برای آن مردان متفکر تنها هدف از آموزش زنان این بود که آنان را برای ایفای نقش خانگی شان آماده کند. طهطاوی به خاطر حمایت از آموزش همگانی برای دختران و پسران مشهور بوده، اما کاملا آشکار بود که از دید او تحصیلات دختران باید به مقطع ابتدایی محدود میشد.
در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم نشریات عامه پسند مقالاتی را برای زنان در مورد مدیریت خانه منتشر میکردند که وظایف خانگی زنان متاهل را گسترش میداد. این گفتمان یک پدیده بین المللی بود. نشریات هندی در همان دوره مقالات آموزنده مشابهی را منتشر کردند. هم چنین، در آغاز قرن یک کارزار بین المللی علیه ازدواج کودکان به راه افتاد و این موضوع در تعیین حداقل سن ازدواج در مصر در سال ۱۹۲۳ بازتاب یافته است.
با این وجود، تا ایدئولوژی نوین خانواده تا دوره پس از جنگ جهانی اول هژمونیک و فراگیر نشد. سپس آن ایدئولوژی با توسعه رسانههای چاپی، در فیلم و بعدا در تلویزیون و هم چنین از طریق برنامههای درسی مدارس گسترش یافت. در این میان ازدواج ملک فاروق پادشاه وقت مصر با ملکه فریده در سال ۱۹۳۸ میلادی به عنوان ازدواج یک زوج رمانتیک مدرن معرفی شد. در آن زمان نشریه "المصور" شماره ویژهای را به مراسم ازدواج آن زوج اختصاص داد.
من در کتاب خود درباره تاریخچه تحول نهاد خانواده در مصر به محمد عبده و همکارش قاسم امین در تدوین مفاهیم نوین ازدواج توجه کرده ام. محمد عبده در خانوادهای مبتنی بر چند همسری بزرگ شد و ظاهرا تجربه شخصی زندگی اش در چنین خانوادهای او را به این نتیجه رساند که چند همسری برای یک زندگی خانوادگی باثبات مخرب است. طهطاوی و دیگر متفکران از تعدد زوجات خودداری ورزیده بودند علیرغم آن که آیات قرآنی چند همسری را برای مردان مجاز شناخته است. با این وجود، در برداشتی از قرآن این گونه ذکر شده که مردان در دوران معاصر به اندازه مردان زمان حضرت محمد با فضیلت نیستند بنابراین، نمیتوانند با زنان متعدد به عنوان همسر رفتاری منصفانه و عادلانه داشته باشند.
محمد عبده فراتر رفت و در تفسیر آیه " شما نخواهید توانست بین همسران خود عادلانه رفتار کنید" اشاره کرد که معنای آن آیه تقریبا ممنوعیت چند همسری و ممنوعیت ازدواج یک مرد با چندین زن بوده است. او اشاره کرد که تعدد زوجات صرفا به مواردی محدود شود که در آن مرد میتواند قاضی را متقاعد کند که همسرش نمیتواند بچه دار شود و او امکانات لازم برای حمایت از یک زن دیگر را دارد. فعالان حقوق زنان بارها سعی کردند این موضوع را در قانون احوال شخصیه مصر بگنجانند، اما موفق نشدند.
نسلهای متمادی از مفسران این نکته را فراموش کرده اند که کتاب "تحریرالمراء" نوشته قاسم امین عمدتاً درباره زنان در خانواده است. او این استدلال را تکرار میکند که آموزش زنان یک خیر اجتماعی است، زیرا آنان را در تربیت فرزندان بهتر، در مدیریت خانواده و در تبدیل شدن به همراهانی بهتر برای همسران شان شکل میدهد. او هم چنین گفته بود که تحصیل زنان در صورت طلاق، بیوه یا رها شدن و کمبود منابع برای خود و فرزندان شان آنان را قادر میسازد تا امرار معاش کنند.
او اولین مرد روشنفکری در مصر بود که کار زنان را مورد تایید قرار داد البته تنها در صورت غیاب یک مرد تامین کننده معاش خانواده. بحث بر سر دیدگاه او بود که آموزش زنان ناکافی است مگر این که بتوانند در مکانهای عمومی برای مقاصد قانونی، تجاری و آموزشی حضور داشته باشند. او به فقه استناد کرد که در آن اشاره شده زنان میتوانند در مکانهای عمومی ظاهر شوند و با دستها و صورتهای غیر پوشیده برای هدفی منزه با مردان غیر خویشاوند خود تعامل و معاشرت داشته باشند.
این جنجال به دلیل حساسیت حجاب بود که به کانون انتقاد غربیها تبدیل شد. منتقدان قاسم امین او را به تکرار آن انتقادات متهم میکردند، اما او استدلالهای روشنفکران اصلاح طلب پیش از خود را ترویج میکرد. زنان نیز درباره ازدواج و خانواده نوشتند. "ملک حفنی ناصف" که با نام مستعار "باحثة البادیه" شناخته میشد پیش از ازدواج معلم مدرسه بود. "زینب فواز" یک زن عرب دیگر در ان زمان نویسنده و روزنامه نگار بود. او که یک شیعه لبنانی تبار بود در اواخر قرن نوزدهم به مصر مهاجرت کرد و در آنجا به نگارش کتاب و مقاله پرداخت و بیش از همه در مسیر آزادی حقوق زنان تلاش مینمود. او با افرادی، چون محمد عبده و قاسم امین مراودات مکتوب داشت. آنان تاکید داشتنند که زنان میتوانند در حین کار خانواده را اداره کنند.
در جریان جنگ جهانی اول عشق به عنوان عاملی در انتخاب شرکای ازدواج ظاهر شده بود. میتوان موضوع عشق را در داستانهای عامه پسندی که از اواخر قرن بیستم منتشر شد مشاهده نمود و البته عشق یک موضوع بزرگ در فیلمها و بعدا در سریالهای تلویزیونی (مسلسلات) بود. با این وجود، در دنیای واقعی این واقعیت قراردادهای اجتماعی و انتظارات خانوادگی بودند که بر عشق تاثیر میگذاشتند و آن را دشوار میساختند. بررسیهای من نشان میدهند که در جامعه مصر خانوادهها علاقمند بوده اند که فرزندان شان ازدواج موفقی داشته باشند نه تنها برای شادی فرزندان شان بلکه برای جلوگیری از پیامدهای ناگوار مالی ناشی از طلاق.
هم چنین، اعضای خانوادهها در گفتگوهای مرتبط با ازدواج مشارکت میکنند چرا که ازدواج فرصتی برای انتقال ثروت قابل توجه است. بنابراین، مصریها از پدیده ازدواج پنهانی و یا صیغه ناراحت بودند و هستند. این تصور که خانواده باید در انتخاب همسر برای فرزندشان مشارکت داشته باشد هنوز هم در مصر متداول است. در چنین جامعهای این انتظار وجود دارد که عشق و تعهد در طول زمان در رابطه ایجاد شود.
* حق حبس یعنی یکی از دو طرف قرارداد اجرای تعهد را موکول به اجرای تعهد توسط دیگری کند. در صورتی که مهریه زن عندالمطالبه باشد میتواند تا زمانی که مهریه او به صورت کامل پرداخت نشده است از تمکین امتناع ورزد. این حق زن برای عدم تمکین که به صورت قانونی میباشد را حق حبس زوجه میگویند.
*در فقه عامه نهادی به نام تفویض در طلاق که مشابه وکالت در طلاق است وجود دارد. مطابق این نهاد زوج اختیار در طلاق را به طور کامل و تمام به زوجه منتقل کرده و زوجه با ادای یکی از الفاظ تفویض و اجرای صیغه تفویض از زوج خود جدا میشود. در واقع در تفویض عملی به خواست زوجه و برای خود او واقع میشود.