دبیرکل حزب اتحاد ملت ایران اسلامی گفت: داشتن یک زندگی آبرومندانه حق جامعهای است که همواره در بزنگاههای سخت صبوری پیشه کرده است. اعتراضات چند وجهی سالهای اخیر از دی ماه ۹۶ گرفته تا آبان ۹۸ و شهریور ۱۴۰۱ نشان داد، زیر پوست شهر انباشتی از نارضایتی و خشم نهفته است که در فرصتهای مناسب بروز پیدا میکند. این جامعه نباید هر روز نگران آن باشد که آیا سفره فردایش از سفره امروزش کوچکتر خواهد شد یا نه؟
به گزارش جماران، آذر منصوری در نهمین کنگره حزب اتحاد ملت ایران اسلامی، با اشاره به اینکه تحولات سیاسی منطقهای و بین المللی و بیش و پیش از آن تغییرات همه جانبه جهانی با سرعتی شتابان رقم میخورد، گفت: جهان امروز جهان تغییرات پرشتاب و تحولات و نوآوریهای سریع در همه عرصههای زندگی فردی و اجتماعی است. تحولاتی که همه عرصههای اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی و در یک کلام زندگی انسان را تحت تاثیر قرار داده است. کشورها و جوامعی که فرصتهای ناشی از این تحولات را درک نکنند و نگاهی واقع بینانه به آنها نداشته باشند، باید در انتظار مواجهه تهدیدهای روز افزون ناشی از این فرصت باشند.
دبیرکل حزب اتحاد ملت ایران اسلامی افزود: جامعه ما هم به عنوان بخشی از این جهان تغییر، و چه بسا با سرعتی بیش از متوسط جهانی، شاهد و در معرض چنین تحول روز افزونی بوده و هست؛ از پیشرفتهای تکنولوژی و فناوری و ارتباطات گرفته تا تغییرات فرهنگی و اجتماعی و سیاسی. نتیجه اینکه در نگاه و نظر نسل جوان آنقدر دستخوش تغییر و تفاوت شده است که آنها را با باورها و ارزشهای نسلهای پیش از خود بیگانه ساخته است.
وی با بیان اینکه مهمترین بعد این تحول گذار از «جامعه تکلیف محور» به «جامعه حق محور» است، تصریح کرد: این جامعه بیش و پیش از اینکه خود را در قید و بندهای تکلیف و عمل به آن ببیند، در جستجوی اعاده حق خود است. حقوقی که تصور میکند، یا نادیده گرفته شده و یا اینکه با تبعیض و بی عدالتی و زیر پا گذاشتن حقوق انسانی او نقض شده است. به همین دلیل ما و همه کنشگران سیاسی و اجتماعی و مدنی و اهل قلم و از همه مهمتر زمامداران کشور باید این تحول را درک کنیم و آن را بپذیریم، محترم بدانیم و عملا به آن پاسخی شایسته بدهیم.
منصوری تأکید کرد: جامعه امروز حق خود میداند نظام حاکم بر خود را انتخاب و اراده خود را در همه شئون کشور حاکم کند. این جامعه نسلهای پیش از خود را که امروز در مصدر امور هستند، مخاطب قرار داده و سؤال میکند، چرا حقی که برای خود قائل بودید برای ما قائل نیستید؟ مگر رهبر انقلاب به هر نسلی این حق را نمیداد که نظام حاکم بر خود را انتخاب کنند؟ اگر بنای بر به رسمیت شناختن این حق نبود، اساسا چه نیازی به انقلاب و تغییر نظام بود؟ جامعه امروز حق دارد خواهان تأثیر نهادهای انتخابی برآمده از انتخابات آزاد باشد که تبلور اراده واقعی و تحقق بخش حاکمیت اراده مردم و مانع تضییع مستمر حقوق ملت باشند.
وی ادامه داد: این مردم همچنین حق خود میدانند زینت بخش انتخاباتی صوری و بی اثر و فاقد معنی و مفهوم واقعی انتخابات نباشند. مشارکت مؤثر در انتخابات بیش و پیش از آنکه برای ملت و جریانهای سیاسی یک وظیفه یا تکلیف باشد، یک حق مسلم است. این حق را نه میشود از آنها گرفت و نه مصادره به مطلوب کرد و نه استفاده از آن را تحت هر شرایطی تنها به شهروندان تکلیف کرد. این نهادهای حاکمیتی هستند که اگر خود را مکلف به تأمین آزادی انتخابات کنند، امکان دسترسی همه ملت به استیفای حقشان و مشارکت در انتخابات را فراهم میکنند.
رئیس جبهه اصلاحات اظهار داشت: واقعیت آن است که تداوم روند نظارت استصوابی از یک سو و دخالت و اعمال قدرت نهادهای غیر انتخابی بر نهادهای برآمده از رأی مردم در یک روند فرسایشی صاحبان اصلی صندوق رأی را نسبت به چنین انتخاباتی بدبین و بیگانه کرده است، به نحوی که امروز با بیشترین فاصله جامعه با صندوق رأی و انتخابات مواجه هستیم.
وی تأکید کرد: داشتن یک زندگی آبرومندانه حق جامعهای است که همواره در بزنگاههای سخت صبوری پیشه کرده است. اعتراضات چند وجهی سالهای اخیر از دی ماه ۹۶ گرفته تا آبان ۹۸ و شهریور ۱۴۰۱ نشان داد، زیر پوست شهر انباشتی از نارضایتی و خشم نهفته است که در فرصتهای مناسب بروز پیدا میکند. این جامعه نباید هر روز نگران آن باشد که آیا سفره فردایش از سفره امروزش کوچکتر خواهد شد یا نه؟
منصوری گفت: با تورم ۴۰ درصد و افزایش دستمزد ۲۰ درصدی طبیعی است که حقوق و دستمزد اقشاری مانند کارگران و معلمان و بازنشستهها و صنوف مختلف و اقشار حقوق بگیر کفاف خرج یومیه شان را نمیدهد و رشد درصد جمعیت زیر خط فقر کشور گویای آن است که با چه سرعتی طبقه متوسط ایران در حال فقیر شدن و لشگر فقرا در حال فقیرتر شدن است. اگر نام این وضعیت را ناامنی نمیتوان گذاشت، پس چه نامی شایسته این روند نزولی کوچکتر شدن سفرههای مردم است؟
وی افزود: با افتخار میگوییم یکی از موفقترین دولتها که توانست با کنترل نرخ تورم و متناسب کردن حقوق و دستمزدها با نرخ تورم رفاه نسبی را برای این قشر برقرار کند دولت سید محمد خاتمی بود و طبعا اگر دولتهای بعدی این مسیر دولت اصلاحات را در سیاست داخلی و سیاست خارجی ادامه میدادند، امروز با این وضعیت اداره کشور و جمعیت زیر خط فقر مواجه نبودیم.
دبیرکل حزب اتحاد ملت ایران اسلامی در بخش دیگری از سخنان خود گفت: جامعه امروز حق خود میداند سبک زندگی خود را انتخاب کند؛ که سال هاست یکی از نمادهای بارز آن را در موضوع انتخاب پوشش زنان ایران میبینیم. اصرار بر پذیرش یک نوع سبک زندگی آن هم در جامعه متکثر ایران یکی از دلایل افزایش شکاف بین حاکمیت و ملت است. چه بسا به همان میزان که حاکمیت اصرار بر نمادهای منتسب به خود آن هم با هزینه کردن از دین داشته باشد، جامعه نیز به اشکال مختلف دست به مقاومت میزند و به وضوح دیده میشود هر نوع مداخله حاکمیت در این حوزه آن هم با خرج کردن از دین رحمانی اسلام، به نتیجه عکس انجامیده است. نمیشود وقتی رتبه شکاف جنسیتی ایران در پایینترین سطح شاخصهای جهانی قرار دارد و حقوق بنیادین زنان ایران نادیده گرفته میشود، از آنها انتظار داشت به سبکی از پوشش تن دهند که مطلوب حاکمیت است.
وی ابراز عقیده کرد: اگر امروز زنان ایران از حق انتخاب پوشش خود کوتاه نمیآیند، یکی از دلایل آن نادیده گرفتن همین حقوق انسانی و وجود بی عدالتی جنسیتی آنهاست.
وی تأکید کرد: جامعه امروز ایران حق خود میداند از بین دو قرائت از دین یعنی قرائت متحجر، انحصارطلبانه و قیم مآبانه و قرائت رحمانی و انسانگرا و پاسخگوی مقتضیات زمان، انتخاب کند و قرائتی از دین با اکراه بر او تحمیل نشود. اصرار یک سویه و مکرر بر قرائتهای خشک و خشن و جزمگرایانه که حق زیست انسانی را از شهروندان سلب میکند و ناقض این حقوق انسانی و اجتماعی اوست، موجب شده است که بخش مهمی از جامعه حتی به قرائتهای رحمانی از دین نیز روی خوش نشان ندهد و کار به جایی برسد که دلیل همه ناکامیها و محرومیتهای خود را به دین فارغ از اینکه چه قرائتی از آن ارائه شود، نسبت دهد.
منصوری با تأکید بر اینکه ملت ایران حق خود میداند شاهد جامعهای دائم العزا نباشد که شادی در آن جرم است، اظهار داشت: شادی حق جامعه ایران است؛ شادی مقدمه آرامش و امید به زندگی است. استقبال فراگیر از برخی از تصاویری که خالق شادی هستند، نشان میدهد جامعه ایران تا چه حد در جستجوی روزنههایی برای شاد بودن است. شادی یکی از عناصر بی بدیل همبستگی و پیوستگی جامعه نیز هست.
وی افزود: جامعه امروز ما حق خود میداند که شاهد ارج نهادن و بر صدر بودن فرهیختگان و نخبگان و برجستگان علمی کشور باشد و هر روز شاهد نباشد که افراد کم مایه و ناتوان بر مصادر کشور برکشیده شوند و کشور را به قهقرا برند. تمسک به انواع روشهای حذف شایستگان نظیر ویژه گزینیها و دخالت نهادهای غیر مسئول در عدم به کار گیری نیروهای شایسته باعث شده است که نه تنها روز به روز از شاخصهای حکمرانی خوب فاصله بگیریم، بلکه جایگاه علم و دانش کشور نیز با این مهندسی روند نزولی به خود گیرد. وقتی ملاک گزینشها شایستگی و توانایی و علم افراد نباشد، طبیعی است که چه نتایج خسارت باری را متوجه امروز و فردای ایران عزیز خواهد کرد.
رئیس جبهه اصلاحات ادامه داد: مردم ایران امروز حق خود میدانند که خواهان جامعهای باشد که در آن نخبگان و کارشناسان مجرب و تکنوکراتهای دلسوز ارج ببینند و از منزلتی والا برخوردار باشند و با آسودگی بتوانند به کشورشان خدمت کنند نه آنکه با قدر ناشناسیها و تحقیرها مجبور به جلای وطن شوند و در کشورهای دیگر قدر و منزلت یابند و حتی به انحاء مختلف ترغیب به مهاجرت شوند. پس وظیفه حاکمیت نیز این است، که با تغییر این شیوه حکمرانی و توقف ناکارمدیها اجازه ندهد سرمایههای این کشور ترک وطن کنند. ایران برای همه ایرانیان است و اقلیتی حق ندارند که مملکت را ملک طلق خود بدانند. فرار مغزها و سرمایههای انسانی خالی کردن ایران از ظرفیتها و منابع اصلی توسعه است.
وی تأکید کرد: جامعه امروز حق خود میداند دانشگاهی پویا و سر زنده داشته باشد که عالمان و نخبگان سکاندار آن باشند نه آنکه نیروهای بی توجه به علم و دانش در محیطهای دانشگاهی بر همه شئون دانشگاه حاکم باشند و استاد و دانشجو و جویندگان علم و دانش را از دانشگاه دور کنند. فضای دانشگاهها جایی برای اعمال قدرت یک جریان تند و تنگ نظر نیست که کلاس و فضای دانشگاه را آنچنان عرصه تاخت و تاز خود بدانند که دانشجویان منتقد و مخالف اجازه نفس کشیدن در محیط دانشگاه را نداشته باشند. عدهای به ظاهر خودسر، اما سازمان یافته که مترصد تبدیل دانشگاههای ایران به نظمیه هستند.
منصوری ادامه داد: چه دانشجویان بسیاری به دلیل حضور یا همراهی با اعتراضات سال گذشته با حکم کمیتههای انضباطی از تحصیل محروم، تعلیق و تبعید شدند و چه بسیار اساتید آزادهای که به اتهام انتقاد نسبت به این روند و یا همراهی با معترضان به انحاء مختلف از اخراج و بازنشستگی تا لغو قرارداد و محرومیت از استخدام و محروم از حضور در دانشگاه شدند. این محرومیت و محدویت تضییع آشکار حق شهروندان این کشور است که در حاکمیت یکدست به امری عادی تبدیل شده است.
وی گفت: جامعه امروز حق خود میداند که دارای فضای هنری زنده و نقاد و تعالی بخش باشد که در آن هنرمندانش مورد احترام باشند و ترغیب و تشویق شوند نه آنکه هر روز به وسیله هنر ناشناسان دست اندرکار، تحقیر و توبیخ و ممنوع از کار شوند. تداوم این روند نتیجهای جز خالی شدن عرصه هنر از خلاقیت و ابتکار و فاصله گرفتن از خدمت به تعالی انسان و آگاهی بخشی و روشنگری و نقد سازنده و خلق امید نخواهد داشت. این مسألهای ساده و حاشیهای نیست که بسیاری از هنرمندان یا عطای کار را به لقای آن میبخشند و یا جلای وطن میکنند.
دبیرکل حزب اتحاد ملت ایران اسلامی در بخش دیگری از سخنان خود گفت: جامعه امروز ما حق خود میداند که خواهان حضور نظامیانی باشد که تأمین کننده واقعی اقتدار ملی و امنیت همگانی اند، کسانی به شغل شریف نظامی گری و دفاع از تمامیت ارضی کشور اهتمام کنند و همان گونه که از ابتدا وعده داده شده بود و در همه کشورهای توسعه یافته شاهد هستیم حق دخالت در امور سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی را نداشته باشند.
وی تأکید کرد: مردم ما حق خود میدانند که خواهان جامعهای شفاف و پرسشگر باشد که همه اصحاب قدرت در حوزه اختیارات خود به جامعه پاسخگو باشند؛ تا مردم بتوانند در مورد عملکرد آنها قضاوت کنند و تصمیم بگیرند. در دنیایی که شتابان در حال تغییر و تحول است و تکنولوژی جدید ارتباطی با سرعت و شتاب که همه چیز را قابل مشاهده کرده است، توسل به شیوههایی نظیر فیلترینگ و طرح صیانت و محدود کردن رسانهها و شبکههای اجتماعی ره به جایی نخواهد برد.
منصوری افزود: ریزش مخاطبان برای رسانهای که باید ملی باشد، اما غیر ملی عمل میکند، نشان میدهد، اصرار بر این رویه نه تنها موجب بازدارندگی جامعه از دسترسی به این تکنولوژی و فناوریهای جدید نمیشود، بلکه با تشدید بیاعتمادیها، بر شکاف بین حاکمیت و ملت خواهد افزود. عدم به رسمیت شناختن این حق بیش و پیش از آنکه به جامعه آسیب برساند، حاکمیت را در شکل گیری پروندههای عجیب فسادهای سازمان یافته غافلگیر خواهد کرد.
وی تأکید کرد: فسادهایی که، چون سازمان یافته است، رسیدگی به آنها و محاکمه عاملان و آمران آن نیز یا با، اما و اگر همراه است، و یا اینکه به دلیل غلبه روابط رانتی، به سرانجام نمیرسد و ناگفته پیداست که این فسادها چه تأثیری بر باور افکار عمومی و میزان اعتماد به حاکمیت خواهد داشت. جامعه ما حق دارد از رسانههای آزاد و مصون از سانسور برخوردار باشد که بتوانند با نقد زمامداران در همه سطوح، مستمرا بر آنها نظارت داشته باشند تا هر روز شاهد فسادهای نجومی دیگری نباشیم.
رئیس جبهه اصلاحات افزود: حق جامعه ایران است که از قوه قضاییه مستقل برخوردار باشد؛ و مطمئن شود که اولویت حکومت مبارزه واقعی با فساد، اجرای تام و تمام عدالت و حاکمیت بلاشرط و بی تنازل قانون است. جامعه انتظار دارد تا از یک سو با زمینهها و عوامل شکل گیری فسادهای سازمان یافته مقابله شود و از سوی دیگر در مواجهه با منتقدان و مخالفان برخی سیاستها و رویکردها و رفتارهای حاکمیت اتهامات امنیتی جای خود را به اتهامات سیاسی بدهد و لااقل طبق همین قانون جرم سیاسی موجود رسیدگی شود.
وی ادامه داد: هر چند جای هیچ منتقد و مخالف خشونت پرهیز و مدافعان حقوق بشر زندان و حصر نیست. سالهای پیاپی در چند انتخابات مکرر شهروندان مطالبه رفع حصر را از مسیر صندوق رأی پیگیری کردند، اما نه تنها به این خواستهشان ترتیب اثری داده نشد، بلکه گویا متأسفانه محصوران عزیز بدون حکم قضایی به حصر مادام العمر محکوم شدهاند.
منصوری اظهار داشت: جامعه امروز حق خود میداند نحوه تعامل کشورش با جهان را تعیین کند و به تنشهای خسارت بار با بخش قابل توجهی از جهان، که باعث فقر و تنگدستی گسترده و عمیق در کشور شده، خاتمه دهد. سیاست خارجی نامتوازن و نگاه یک سویه به شرق و نیز نادیده گرفتن ظرفیتهای دیپلماتیک در جهان امروز و غلبه میدان بر دیپلماسی موجب است که جامعه ایران از یک سیاست خارجی عزتمند محروم شود. این جامعه نمیخواهد زیر سلطه هیچ قدرتی باشد و نمیخواهد هیچ کشوری با کارت ایران بازی کند و در بزنگاههای سخت ما را تنها بگذارد یا بر سر تمامیت ارضی ما معامله کند. این جامعه حق خود میداند که سباست خارجی ایران نیز در مسیری قرار گیرد که از همه ظرفیتهای جهان برای کمک به رشد اقتصاد ایران، سرمایهگذاری و کاهش نرخ بیکاری و فقر و توسعه همه جانبه و ارتقاء جایگاه ایران استفاده کند.
وی افزود: علاوه بر آنچه گفته شد جامعه امروز ایران از بحرانها و چالشهای کهنه و نو رنج میبرد. از نقض عدالت آموزشی گرفته تا بحران آب و آلودگی هوا، بحرانهای زیست محیطی و ریزگردها و خشک شدن دریاچه ارومیه و دریاچهها و تالابهای مهم نه تنها آینده، بلکه امروز ایران را تهدید میکند. مدیریت این بحرانها مثل مدیریت بحرانهای اجتماعی و اقتصادی و سیاسی از ناعدالتی قومی و مذهبی گرفته تا مسائل مختلف سیاست داخلی و مدیریت اجرایی گرفتار ناکارآمدی است و بحران ناکارآمدی در تعارض با حقوق مصرح مردم در قانون اساسی است.
رئیس جبهه اصلاحات گفت: ما به عنوان نیروهای اصلاح طلب که خواهان اصلاح نارساییها و کاستیها و انحرافهای خواسته و ناخواسته هستیم. باید به جامعه متحول و پویای امروز بیندیشیم و با این جامعه و دردها و مطالبات آن همراه باشیم. اعتراضات پس از مرگ مهسا امینی نشان داد که این جامعه و نسل نو تا چه حد از حاکمیت و نخبگانی که تا پیش از این مرجعیتی نسبی داشتند، عبور کرده است.
وی تأکید کرد: امروز ما با نسل یا نسلهایی مواجهیم که نمیتوان برای آنها تعیین تکلیف کرد. آنها این تحولات را رصد میکنند و تنها با اشاره یک انگشت، به همه اطلاعات و اخبار دسترسی پیدا میکنند و مدام در حال مقایسه زندگی و جامعه و حاکمیت کشور خود با دیگر کشورهای جهان هستند، تاب تبعیض و بی عدالتی را ندارند به ارزشهای نسلهای گذشته و پیش از خود اعتنایی نمیکنند.
منصوری ادامه داد: در این شرایط اصلاح طلبان آن هم پس از آنچه که به گفته سید محمد خاتمی، سیاست ورزی مرسوم اگر نگوییم که ممتنع شد، با صخره ستبر بن بست مواجه شده است، باید ضمن آنکه در مسائل عدیده پیش رو اصلاح طلب میمانند بتوانند طرحی نو در اندازند. اصلاح طلبان باید بپذیرند پایگاه اصلی قدرت آنها همین مردمی هستند که بیش از هر زمان احساس میکنند که حقوقشان نادیده گرفته شده است. جامعهای که نه تنها بخش بزرگی از آن از این شیوه حکمرانی عبور کرده است، بلکه امید چندانی به نخبگان و جریانهای سیاسی موجود اعم از احزاب و افراد برای اعاده حق خود ندارد، انتظار دارد راهی برای رهایی از وضعیت نامطلوب و داشتن آیندهای روشن باز شود.
مردمی که به فراخوانهای مکرر این جریان سیاسی برای دستیابی به حقوق خود پاسخ مثبت میدادند، امروز بیش از هر زمان دیگری احساس بی پناهی میکنند
وی در پایان تأکید کرد: اصلاح طلبان چه بخواهند در ساختار قدرت تأثیر گذار باشند و با اصلاح شیوه حکمرانی، کشور را در مسیر توسعه پایدار قرار دهند و چه بخواهند نمایندگی مطالبات مردم را از آن خود کنند و قدرت بی قدرتان باشند و چه بخواهند جامعهای قدرتمند و دولتی توانا داشته باشند، باید از حقوق مصرح و قانونی همه شهروندان ایران فارغ از تفاوتهای موجود دفاع کنند. مردمی که به فراخوانهای مکرر این جریان سیاسی برای دستیابی به حقوق خود پاسخ مثبت میدادند، امروز بیش از هر زمان دیگری احساس بی پناهی میکنند. گام اول اصلاح طلبی همدلی با همین مردم و دفاع از حق آنهاست.