بسیاری از مفسران ابراز تعجب کردهاند که حوثیها (انصارالله) با بهکارگیری نسل جدیدی از تسلیحات مقرون به صرفه توانستهاند به قدرت دریایی دست یافته و به ذخایر موشکهای پدافندی نیروی دریایی ایالات متحده ضربه بزنند. با این حال، به نظر میرسد با توجه به اختلاف فاحش منابع آمریکا و یمن، این ضعف بازدهی عملیاتی چندان برای ایالات متحده نگران کننده نیست. اکنون سوالی که باید بپرسیم این نیست که «یمن با این سلاحهای جدید چه کار میتواند بکند»، بلکه این است که «چین با سلاحهای مشابه یا بهتر چه میتواند بکند؟»
به گزارش اکو ایران به نقل از نشنالاینترست، این موضوع که اکنون موشکهای زمین به هوا، هواپیماهای جنگنده و تفنگهای پنج اینچی برای مقابله با پهپادهای انتحاری در دریای سرخ استفاده میشوند، برای ایالات متحده نگرانکننده است. به عنوان مثال، پهپادهای مورد استفاده یمن برای حمله به کشتیها برد تخمینی ۲۰۰۰ کیلومتر دارد و قیمت آن کمتر از ۵۰، ۰۰۰ دلار است. در زمینه جنگ دریایی، توصیف این سلاحها به عنوان هواپیماهای بدون سرنشین گمراه کننده است. آنها در واقع کلاس جدیدی از موشکهای ضدکشتی ارزان هستند که به طور بالقوه بسیار مؤثرتر از موشکهای بالستیک ضدکشتی گرانقیمتی هستند که در دهه گذشته توجه بسیار بیشتری را به خود جلب کردهاند. چرا که تسلیحات دفاعی موجود برای درگیری با چنین سلاحهایی مناسب نیستند.
به طور سنتی، کشتیهای جنگی با موشکهای زمین به هوا از خود در برابر موشکهای ضدکشتی دفاع میکنند، موشکهای ضدهوایی دریایی که برد کمتر، ولی سرعت و دقت بیشتری دارند، معمولاً هم قیمت موشکهای ضدکشتی هستند.
برای مثال، موشک ضد کشتی هارپون آمریکایی تقریباً ۱.۴ میلیون دلار قیمت دارد. موشک زمین به هوای کوتاهبرد ESSM حدود ۱ میلیون دلار و نمونههای دوربردتر حدود ۲ میلیون دلار قیمت دارند. با این حال، از آنجایی که ناوشکنهایی که این موشکها از آنها محافظت میکنند، حدود ۲ میلیارد دلار قیمت دارند و فقط میتوانند تعداد محدودی موشک زمین به هوا حمل کنند (نهایتاً ۷۰۰ موشک)، دفاع موشکی به تنهایی کافی نیست. ۷۱۴ موشک ضد کشتی هارپون که فقط نصف ناوشکن قیمت دارند، برای غلبه بر دفاع موشکی آن کافی است. در مقایسه، مهاجم میتواند با همان سرمایه ۲۰، ۰۰۰ پهپاد انتحاری خریداری کند.
اسلحهها و توپهای انفجار قوی کشتیها راه مقرون به صرفهتری برای رهگیری موشکهای کندتر است، اما روش دقیق و قابل اطمینانی نیست.
به دلیل ناکارآمدی نسبی پدافندها از نظر هزینهای، نیروهای دریایی به طور سنتی یکی از این دو رویکرد را برای تضمین بقا اتخاذ میکنند: اول «شلیک به کماندار» -یعنی سکوی پرتاب گرانتر موشک، مثل هواپیما یا کشتی جنگی را قبل از اینکه بتواند حمله کند هدف قرار میدهند- و دوم دور ماندن از تیررس سکوی پرتاب دشمن.
در مورد موشک ضد کشتی با برد تنها ۱۲۰ کیلومتر، مدافع میتواند هر دو رویکرد را برای اطمینان از بقا با هم ترکیب کند. در این جاست که میتوانیم ببینیم چرا پهپادهای انتحاری چنین تهدید بزرگی هستند: برد بیش از ۱۶۰۰ کیلومتر به آنها اجازه میدهد از پرتابگرهای زمینی متحرک، پراکنده و ارزان قیمت (کامیونها) که از خود پهپادها اهداف جذابتری نیستند، پرتاب شوند؛ و اگر هدف ما برای مثال، اسکورت کشتیهای تجاری به بنادر ژاپن و تایوان باشد، نمیتوان از محدوده آتش آنها خارج ماند.
با توجه به محدودیتهای اساسی دفاع فعال، بهترین گزینه در دسترس مدافع استفاده از جنگ الکترونیک است - برای مسدود کردن ارتباط بین پهپادها و کنترلکنندههای آنها و یا سوزاندن مدارهای آنها با استفاده از پالسهای قوی. با این حال، توانایی پهپادهای فوق ارزان قیمت (فقط چند صد دلار) برای عملیات در خط مقدم اوکراین علیرغم پارازیت دشمن، توانایی تجهیزات جنگ الکترونیکی دریایی فعلی برای مقابله مطمئن با پهپادهای انتحاری که دهها یا صدها هزار دلار قیمت دارند را زیر سوال میبرد.
به دلیل هزینه و پیچیدگی کم پهپادهای انتحاری، تردیدی وجود ندارد که کشوری مانند چین میتواند به طور ناگهانی تولید آنها را افزایش دهد و صدها هزار یا میلیونها عدد را در عرض چند ماه تولید کند.
در دراز مدت، میتوان برای مقابله موثر با پهپادهای انتحاری، ترکیبی بهینه از پهپادهای رهگیر، سلاحهای پالس الکترومغناطیسی، قابلیتهای جدید جنگ الکترونیکی و دفاع نقطهای پیشرفته را توسعه داد. با این حال، با توجه به پتانسیل تولید سریع و مخفیانه این سلاحها، مثلاً توسط چین، و با توجه به خطرات محاصره جزایر اقیانوس آرام، توسعه قابلیتهای بیشتر برای مقابله با پهپادها امری ضروری است. در نهایت، این هر دو طرف هستند که میتوانند این سلاحهای مقرون به صرفه را توسعه داده و به کار بگیرند، بلاخره تیغ تکنولوژی همیشه دو لبه دارد.