عباس عبدی در روزنامه اعتماد نوشت: میان طرفداران وضع موجود با مخالفان یا منتقدان نوعی اتفاق نظر نسبی وجود دارد که امید مردم نسبت به بهبود امور کم شده یا در واقع ناامید شدهاند. نسبت کسانی که معتقدند وضع اقتصادی کشور در دو، سه سال آینده نسبت به امروز بدتر خواهد بود، حدود ۵ برابر کسانی است که امیدوارند یا معتقدند که بهتر خواهد شد. البته بیش از این ارقام نیز نسبت به توانایی گروه اقتصادی دولت در حل مسائل ناامیدند.
مدیر یک مرکز پژوهشی دولتی نیز اعلام کرده که مساله اصلی در مهاجرت از کشور، ناامیدی نسبت به آینده است. مجموعه این شواهد و قرائن منجر به این شده است که دستاندرکاران امور از رسانهها بخواهند که فعالیتهای دولت را منعکس کرده و در مردم امید ایجاد کنند. اخیرا در جلسه رسمی رییسجمهور با فعالان سیاسی و رسانهای ضمن تهاجم شدید به رسانههای مستقل از حکومت، خواستهاند که فعالیتهای مثبت دولت بازتاب داده شود. مشابه همین در جلسه سطح بالای دیگر با اصحاب رسانه تکرار شده است. بنده شخصا امیدوارم و هنوز امیدم را از دست ندادهام. اگر ناامید شده باشم، طبعا فعالیت و نوشتن و حضور اجتماعی و رسانهای امری بیهوده خواهد بود. ولی امیدم آن چیزی نیست که دولت انتظار دارد.
اتفاقا در مورد بهبود وضع با وجود این نیروهای بدون برنامه در مدیریت امور، مثل اکثریت مردم ناامید هستم و احتمال اندکی هم برای بهبود امور با وجود آنان نمیدهم. امیدم به تغییر سیاستها و راهبردهای موجود است که پس از آن وضع کشور بهتر شود. اتفاقا آنان میکوشند که این امید را از ما بگیرند و بگویند که هیچ تحولی در راه نخواهد بود. ولی واقعیت سیاسی جز این است. ناتوانی آقایان در حل مسائل اصلی جامعه انکارناپذیر است و مهمتر اینکه هیچ برنامهای برای حل مسائل کشور ارایه نمیشود، چون وجود ندارد. سیاستهای اقتضایی چنان است که مجالی برای فکر کردن باقی نمیگذارد.
نمونه تاسفآور آن، سیاستهای خودرویی است که جز اظهار تاسف برای یک دولت نمیتوان کار دیگری کرد. تقریبا یکسال است که توانستهاند قیمت ارز را تا حدودی تثبیت کنند، ولی تورم همچنان ۴۰ درصد است. این یعنی، اگر با یک جهش جدید در قیمت ارز مواجه شویم، چه بسا فنر تورم برای عبور از ۵۰ تا ۶۰ درصد هم باز شود. وضعیت انرژی، کاملا بحرانی است؛ و احتمال اینکه سال آینده بحران برق و سپس گاز گسترده شود فراوان است. امسال هم به علت گرم بودن بیش از اندازه هوا، کمبود گاز نمود چندانی پیدا نکرد، هر چند بسیار از بنگاههای تولیدی با قطع آن مواجه شدهاند.
در سیاست خارجی، هیچ چشماندازی برای رسیدن به ثبات و پایداری نسبی دیده نمیشود، برجام هم عملا از دایره گفتگوها حذف شده است. آنان که در دشمنی با FATF از هیچ چیز فروگذار نمیکردند، اکنون تغییر موضع دادهاند، هر چند خیلی دیر و ناکافی است. چشمانداز مشکلات اجتماعی نیز امیدوارکننده نیست حتی انتظار میرود تشدید شود. اصولا در این زمینه مسوولان کمترین دغدغه را از خود نشان میدهند و چه بسا سیاستهایشان در تشدید آن هم عمل میکنند. مساله زنان، حجاب، آموزش، بهداشت، فقر و نابرابری و... تا دلتان بخواهد میتوان نوشت و نوشته هم شده است.
در یکسال گذشته ۳۰ درصد کشتار گوشت قرمز کاسته شده است، مصرف سرانه خانوار گوشت سه دهک پایین جامعه به کمتر از ۲ کیلو در سال رسیده است. گزارش رسمی دیگری نشان میدهد که وضعیت مردم در شهر تهران (به عنوان یکی از شهرهای کشور) از نظر سرزندگی بسیار منفی است و آن را «ابرشهر افسردهها» توصیف کردهاند. همین مردم هنگامی که به سال آینده نگاه میکنند متوجه میشوند که با افزایش حداکثر ۲۰ درصدی حقوقشان باید ۴۰ درصد تورم را تحمل کنند، یعنی حدود ۲۰ درصد از درآمد واقعی آنان کاسته میشود. آلودگی هوا امسال رکورد زده است. علتش هم سوخت و خودروهای فرسوده و بیکیفیت است. با شبهانحصاری کردن فرهنگ، بهطور کامل از اعتبار افتاده است.
حالا با همه اینها فرض کنید که بتوان با تیترهای امیدوارکننده، به مردم امید تزریق کرد؟! (اصطلاح تزریق امید از سوی اصحاب قدرت به کار برده میشود) خوب اگر این کار شدنی است، چرا با ۹۹ درصد رسانههای کشور که در دست دارید اعم از صداوسیما، خبرگزاریهای اصلی، سایتهای گوناگون و مطبوعات مورد حمایت خود این نقش تزریقاتچی امید را عهدهدار نمیشوید؟ چرا نمیتوانید؟ یا اینکه برخلاف تصور شما، امید تزریقکردنی نیست، یا اگر هم باشد رسانههای ۹۹ درصدی شما قادر به انجام آن نیستند. خب این بهترین دلیل بر ناتوانی شماست که با انحصار ۹۹ درصد رسانهها نمیتوانید نقشی را که برای رسانه تعریف کردهاید، انجام دهید.
شما دنبال تزریق امید از سوی چند رسانه مکتوب نیستید، دنبال بیاعتبار کردن آنها از طریق تیترهای بیهوده و سفارشی هستید. امید براساس واقعیات شکل میگیرد. اگر تزریقکردنی است، پس در رسانههای خود انجام دهید. بیاعتباری رسانههای رسمی به دلیل وجود همین رویکردهای نادرست است. وظیفه اصلی ایجاد امید، متوجه حکومت و دولت است. قرار نیست شما هر کاری میخواهید انجام دهید و وضع کشور را به عقب ببرید بعد به دیگران بگویید که در گوش مردم لالایی امید بخوانند. راه منطقیتر عوض کردن جای شما و منتقدان است که زیر بار نمیروید.
کافی است که قدری به ادعاهای سه سال پیش خود رجوع کنید تا ببینید چه وعدههایی دادهاید و در آن زمان در خیال خود چقدر ساده مسائل را حل میکردید؟ حالا حتی قادر نیستید کوچکترین آنها را حل یا حتی در همان وضعی که تحویل گرفتهاید حفظ کنید. حتی وضع امنیتی کشور را هم تضعیف کردید. شاخصی که همیشه در ایران در سطح بالایی بود. ما امیدواریم. امید به تغییر سیاستها و رویکردها برای حل مسائل مردم و ناامیدیم از اینکه با ادامه این رویکردها حتی یک مساله عادی نیز حل شود. مهمترین دلیل برای ناامید بودن از وضع جاری این است که شما هنوز نمیدانید یا نمیخواهید بدانید که خودتان علت آن هستید و درمان ناامیدی هم خودتان هستید و نه چند رسانه شاخ شکسته.