آیا افزایش قیمتها و مناسب نبودن وضعیت اقتصادی مردم، به نفع بازارهای هنری است؟ برخی کارشناسان معتقدند که وقتی دسترسی خانوادههای طبقه متوسط به تفریحهای گرانقیمت مانند سفرهای خارجی و بینشهری و ... محدود میشود، تفریحهای ارزانتر جایگزین میشوند.
به گزارش دنیای اقتصاد، تفریحهای ارزانتر یعنی فیلم دیدن با خانواده در سینما، کنسرت رفتن یا تماشای تئاترهای کمدی و .... بر این اساس در چنین تحلیل به ظاهر متناقضی، علت رونق بازارهای موسیقی، سینما و تئاتر در سالهای اخیر بهویژه امسال، میتواند کاهش توان مالی خانوادهها باشد. اما آیا بازارهای هنری تفریحات ارزانقیمتی هستند؟
در نگاه اول، قیمت بلیتهای سینما، تئاتر و کنسرت ممکن است گران به نظر بیاید. میانگین بلیت سینماها و تئاترها در شهرهای بزرگ حدودا ۵۰ هزار تومان و میانگین قیمت بلیت کنسرتها در شهرهای بزرگ و پرکنسرت حدود ۳۰۰ تا ۴۰۰ هزار تومان است. اما وقتی این قیمتها را با قیمت سایر کالاها مقایسه کنید، میبینید که چندان هم گران نیستند، بلکه مناسب به شمار میآیند. مثلا یک خانواده چهار نفره اگر به کافهای در مرکز شهر تهران برود و فقط چای سفارش بدهند خرجشان بیش از ۱۵۰ هزار تومان میشود. در حالیکه اگر سینما را انتخاب کنند میتوانند دوشنبه یا سهشنبه به سینما بروند و با بلیت نیمبهای این روزها تنها با ۱۲۰ هزار تومان یک فیلم یک ساعت و نیمه را ببینند. گرانترین بازار تفریحی هنری در ایران، کنسرت است. گرانترین بلیتها حدود ۸۰۰ هزار تومان و ارزانترینها حدود ۱۲۰ هزار تومان است.
به طور میانگین با توجه به تعداد زیاد صندلیهای ارزانقیمتتر، قیمت بلیت کنسرتها ۳۵۰ هزار تومان گزارش شده است. مثلا یک گروه دوستانه چهار نفره میتوانند با کمتر از یک و نیم میلیون تومان دو تا سه ساعت از روز خود را در کنسرت موسیقی محبوبشان بگذرانند. در حالیکه یک کافهنشینی ساده یکی دو ساعته برای همین گروه دوستانه میتواند در همین حدود هزینه داشته باشد. به هر روی سینما، کنسرت و تئاتر بازارهای هنری محبوب هستند که سخت شدن زندگی اقتصادی میتواند به نفعشان تمام شود.
بازار فروش سینما نسبتا شفاف است، یعنی دخل فیلمها مشخص است. به طور کلی سینماها در ۹ ماه گذشته حدود ۹۰۰ میلیارد تومان فروش داشتهاند، رکوردی رویایی که البته چندان قابلپیشبینی هم نبود. در واقع، شاید هیچکس فکرش را نمیکرد در شرایطی که تن ماهی، ماست، ماکارونی و گوشت و برنج افزایش قیمت بسیار بالایی را تجربه میکنند، بازار تفریحات عمومی مانند سینما رونقی داشته باشد. اما در کمال تعجب سینماها رکوردهای جالب و عجیبی را در فروش ثبت کردند. امسال تا امروز بیش از ۲۱ میلیون بلیت سینما فروخته شده و به تعبیری میتوان گفت تقریبا یکچهارم جمعیت کشور در این مدت به سینما رفته است.
کنسرتها بازار شفافی ندارند. کنسرتگذارها و گروههای موسیقی آمار رسمی و مشخصی از فروش و درآمد کنسرتها ارائه نمیکنند؛ بنابراین تحلیل دقیق و مستندی هم در این باره نمیتوان ارائه کرد. برای مثال کنسرت علیرضا قربانی و گروهش در این روزها با استقبال بسیار گستردهای روبهرو شده است. این خواننده محبوب و مطرح موسیقی ایرانی، در ده روز از ۱۱ تا ۲۲ دیماه در ۲۲ سانس کنسرت در تالار رویال هال برگزار میکند. با محاسبات تخمینی بر اساس میانگین قیمت بلیتهای هر سانس، حدودا ۵۰۰ هزار تومان است. با احتساب ظرفیت ۲۵۰۰ نفره این سالن، قربانی و گروهش در هر سانس یکمیلیارد و ۲۵۰ میلیون تومان درآمد دارند.
این رقم در ۲۲ سانس یعنی در ده روز ۲۷ میلیارد و ۵۰۰ میلیون تومان میشود که رقم قابلتوجهی است. این کنسرت در زمره پردرآمدترین کنسرتهاست، اما کم درآمدترینها هم به طور میانگین در هر سانس ۳۰ میلیون تومان درآمد دارند. به طور میانگین در هر سال حدود ۴۵۰۰ سانس کنسرت در شهرهای مختلف برگزار میشود. فیالجمله با احتساب میانگین قیمت بلیت ۳۵۰ هزار تومانی بلیتها و میانگین ۴۰۰ نفره مخاطبان در هر سانس، میتوان گفت درآمد کنسرتها در سال حدود ۶۵۰ میلیارد تومان است.
بسیاری از بازارهای هنری در ایران شفافیت ندارند. یعنی دخلوخرج محصولات هنری مشخص نیست و نمیتوان تحلیل دقیقی درباره آنها ارائه کرد. با اینحال پیداست که استقبال از بازارهای تفریحی هنر در حال افزایش است و البته کارشناسان اقتصادی کمتر درباره رونق این بازارها و علل آن سخن گفتهاند. به نظر میرسد رونق این بازارها در سالهای اخیر در آینده نیز ادامه داشته باشد و اگر اوضاع اقتصادی بدتر نشود، بازارهای تفریحی هنری بتوانند در سبد مصرفی خانوادهها جایگاه پایدارتری پیدا کنند.