مرد زندانی که از ۶ سال قبل به اتهام قتل شوهر زن مورد علاقهاش محکوم به مرگ شده بود با رضایت خانواده مقتول از مجازات قصاص رهایی یافت.
به گزارش ایران، رسیدگی به این پرونده از آذر سال ۹۶ با گزارش ناپدید شدن مرد جوانی آغاز شد.
۱۰ روز بعد از اینکه پدر این مرد ناپدید شدن پسرش را اعلام کرد مأموران جسد مردی ناشناس را از کانال آبی در حاشیه پاکدشت پیدا کردند و مشخص شد جسد متعلق به همان مرد گمشده است.
کارشناسان پزشکی قانونی اعلام کردند مرد جوان با شلیک گلوله به سرش کشته شده است. در ادامه تحقیقات مأموران پلیس خودروی مقتول را که در بیابانهای حاشیه پاکدشت به آتش کشیده شده بود یافتند.
وقتی مأموران به سراغ همسر مقتول رفتند وی خود را از این ماجرا بیخبر نشان داد، اما در ادامه مشخص شد آنها با هم اختلاف داشتهاند و زن جوان با مردی غریبه ارتباط پنهانی دارد؛ بنابراین مرد جوان شناسایی و بازداشت شد.
با تکمیل تحقیقات پرونده به دادگاه کیفری فرستاده شد و متهم به نام فرهاد ۳۰ ساله در دفاع از خود گفت: من و همسر مقتول با هم همکار بودیم. او همیشه از رفتار شوهرش گلایه داشت وقتی کم کم به او علاقهمند شدم حرفهایی که از همسرش میزد مرا ناراحت میکرد به همین خاطر تصمیم گرفتم او را بکشم بعد یک اسلحه خریدم و شوهرش را کشتم. اما همسرش از این ماجرا با خبر بود.
پس از محاکمه این زن و مرد در پایان جلسه قضات دادگاه با توجه به درخواست اولیای دم، فرهاد را به قصاص و زن جوان را به ۲۵ سال زندان محکوم کردند. این حکم در دیوانعالی کشور مهر تأیید خورد و قطعی شد.
در حالی که مرد جوان به قصاص محکوم شده بود و در زندان برای اجرای حکم روز شماری میکرد سرانجام پس از ۶ سال از این جنایت وی توانست رضایت خانواده مقتول را جلب کند و با اعلام گذشت آنها از مجازات مرگ رهایی یافت. بدین ترتیب وی از جنبه عمومی جرم در شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه ایستاد.
در این جلسه فرهاد ضمن ابراز ندامت گفت: من خیلی اشتباه کردم با اینکه میدانستم این زن متأهل است به او علاقهمند شدم از طرفی حرفهای او باعث شد احساسی تصمیم گرفته و جان یک انسان بیگناه را بگیرم. او با حرفهایش مرا فریب داد و زندگیام را سیاه کرد. من به خاطر او اسلحه خریدم و با شوهرش تماس گرفتم و گفتم کار مهمی با تو دارم. وقتی روز حادثه در اتوبان امام رضا سوار ماشین مقتول شدم و به سمت شریف آباد حرکت کردیم حوالی پاکدشت به او شلیک کردم و جسدش را در کانال آب انداختم. بعد هم ماشین را در بیابان آتش زدم تا راز جنایت فاش نشود.
وی در حالی که سرش را پایین انداخته بود گفت: شش سال از این ماجرا گذشته و من در زندان عذاب زیادی کشیدم. خانوادهام هم خیلی عذاب کشیدند. با تلاش آنها توانستم رضایت اولیای دم را جلب کنم. از قضات تقاضا دارم مرا ببخشند و به خاطر پدر و مادرم در حقم لطف کنند.
در پایان جلسه قضات برای صدور رأی وارد شور شدند و فرهاد را به ۷ سال زندان با احتساب روزهای بازداشت محکوم کردند.