این تنها یکی از سناریورهایی است که برای کمبارشیها در حوضه آبریز ارومیه مطرح میشود، درحالیکه کمبارشیها تنها محدود به این منطقه نیست و کل کشور را فراگرفته و ابهامات زیادی ایجاد کرده است. ماجرای ابردزدی، خشکی دریاچه ارومیه، گازمتان و... تنها بخشی از ابهامات است که در ارتباط با کمبارشیهای کشور و حوضه آبریز ارومیه مطرح میشود. هرچند به استناد بررسیهای انجامشده، گستردگی کمبود بارش به همین چند حوضه ختم نمیشود و حتی میتوان آن را در ابعاد کشوری هم بررسی کرد.
به گزارش هم میهن، طبق گزارشی که مرکز پژوهشهای مجلس اواخر آذرماه امسال منتشر کرد، تقریباً نام تمام استانهای کشور در فهرست استانهای با کاهش باران دیده میشود و این یعنی کمبود بارش، فراتر از حوضه دریاچه ارومیه است. این گزارش نشان میدهد که میانگین بارش کل کشور در سهماهه تابستان نسبت به همین بازه زمانی در سال گذشته ۵۶ درصد و نسبت به میانگین بارش بلندمدت تابستان ۲۲ درصد کاهش داشته است. در سال آبی ۱۴۰۱ تا ۱۴۰۲ هم مقدار بارشها نسبت به سال آبی گذشته، چهار درصد افزایش و نسبت به میانگین بلندمدت ۱۴ درصد کاهش داشته است. میزان بارش در تابستان جز در چهار استان لرستان، اردبیل، بوشهر و خراسان شمالی در سایر استانها کاهش داشته و در بخش وسیعی از استانهای مرکزی و جنوب کشور، خشکسالی شدیدی حاکم است.
چهارسال پیش بهروز ساریصراف، یکی از اعضای هیئتعلمی گروه آب و هواشناسی دانشگاه تبریز این ایده را مطرح کرد و گفت، عکسهای ماهوارهای، انحنا و قوس گرفتن تودههای هوا، هنگام رسیدن به آذربایجان را نشان میدهند، بنابراین نمیتوان ایده هاله حرارتی را بهراحتی انکار کرد. اینها را صراف در سال ۹۸ اعلام کرد؛ موضوعی که حالا ابهامات فراوانی را درباره هاله حرارتی دریاچه ارومیه مطرح میکند: «هاله حرارتی میتواند یکی از عوامل جابهجا شدن کانالهای هوایی باشد، همه ما عناوین جزیره حرارتی و اینورژن (وارونگی دما) را شنیدهایم. در این پدیده امواج حرارتی سطح زمین به طرف ارتفاعات صعود کرده و به علت نداشتن جابهجایی و حرکات اتمسفری، پدیدهای را خلق میکند که از آن بهعنوان جزیره حرارتی شهرها یاد میکنند. علت اصلی جزایر گرمایی شهری، تغییر سطح زمین بر اثر توسعه شهری بوده و گذشته از تأثیر بر دما، جزایر گرمایی میتوانند تأثیرات فرعی بر هواشناسی محلی شامل تغییر الگوی بادهای محلی، گسترش ایجاد ابرها و مه، رطوبت و میزان بارش داشته باشند. هاله حرارتی هم تقریباً دارای چنین الگویی است. تغییر کاربری دریاچه از سطوح انباشته از آب به سطوح خشکی پدیدهای شبیه جزیره حرارتی را در اتمسفر منطقه ایجاد میکند. با صرفنظر از اقدامات لایروبی و بارش چند ماه اخیر، دریاچه ۹۵ درصد حجم آب خود را از دست داده و بههمیندلیل نمکهای دریاچه مثل سایر قطعات خشکی، اشعههای خورشید را منعکس میکنند و این انعکاسها به ارتفاعات سه تا چهار هزار متری که محل تراکم ابرهاست، رفته و ابرهای سیاه را پراکنده کرده و قدرت ایجاد بارندگی را از ابرها میگیرد.»
استناد او به نظریهای درباره دریاچه آرال بود که طبق آن، خشکی این دریاچه میتواند علاوه بر اقلیم منطقه آسیای مرکزی، بر اقلیم کرهزمین نیز تأثیرگذار باشد. باتوجه به این موضوع، خشکی دریاچه ارومیه هم میتواند بهاندازه چندین برابر وسعت خود، تأثیرات اقلیمی داشته باشد.
بررسیهای هممیهن نشان میدهد تا امروز غیر از گفتههای دکتر ساریصراف، مطالعه دیگری روی تاثیر خشکسالی دریاچه ارومیه بر میزان بارشهای دریاچه ارومیه انجام نشده تا این ادعا را تایید کند.
ناصر آق، عضو هیئتعلمی دانشگاه ارومیه است. او درباره احتمال انتشار گاز متان از دریاچه ارومیه به هممیهن توضیح میدهد: «تا امروز مطالعه جامعی روی این موضوع انجام نشده است؛ چون کف دریاچه ارومیه لایه ضخیمی از نمک است و مشخص نیست چطور ممکن است گاز متان از آن تولید شود. گفته شده که دمای بالای دریاچه ارومیه در ارتفاع تشکیل ابرها افزایش یافته است. چهکسی این دما را اندازهگیری کرده؟ افزایش دما باید در ارتفاعی که ابرها تشکیل میشود، اندازهگیری شود و معمولاً هم در این ارتفاع دمای هوا بسیار پایین حدود منفی ۲۰ تا منفی ۳۰ درجه است.»
آق به وضعیت فعلی دریاچه اشاره میکند: «دریاچه ارومیه امروز کویر نمک است؛ یعنی در ابعادی بهوسعت ۳۵۰۰ کیلومترمربع نمک وجود دارد و باقی آن هم زمینهای شور است. میلیاردها تن نمک در چنین سطح وسیعی قابلیت جذب آب و بخارات را دارد و ممکن است در کاهش بارندگی نقش داشته باشد، اما هنوز نمیتوانیم با قاطعیت درباره آن صحبت کنیم.»
چه ارتباطی میان وضعیت بیولوژیکی دریاچه ارومیه و امکان تولید گاز متان وجود دارد؟ استاد دانشگاه ارومیه در پاسخ به این پرسش میگوید: «تولید گاز متان در برخی از دریاچهها در کشورهای مختلف گزارش شده، اما فقط در مواردی که میزان جلبک در آنها بهاندازه کافی وجود داشته است؛ در این روند کربن دیاکسیدی که هنگام شب از این جلبکها تولید میشود، توسط باکتریها مصرف و بعد منجر به تولید گاز متان میشود، اما میزان جلبک در دریاچه ارومیه بسیار ناچیز است.»
به اعتقاد او، درحالحاضر تقریباً آبی در این دریاچه وجود ندارد تا گفته شود جلبک یا باکتری در آن رشد پیدا میکند: «بیش از ۹۸ درصد این دریاچه آب ندارد و صرف وجود نمک، نمیتواند باعث تولید گاز متان شود؛ چون باید یک روند بیولوژیکی خاص رخ دهد که دریاچه ارومیه این توان را درحالحاضر ندارد. اگر آبی در آن وجود داشت، احتمال آن افزایش پیدا میکرد؛ اما در این شرایط فعالیت بیولوژیک در دریاچه ارومیه بسیار اندک است.»
آق به تفاوت اقلیمی میان ایران و ترکیه هم اشاره میکند: «ارتفاع دریاچه ارومیه حدود ۱۲۸۰ متر بالاتر از سطح دریای آزاد است و میتوان گفت به ابرها نزدیکتر است. درعینحال رصد تصاویر ماهوارهای نشان میدهد، بسیاری از روزها روی دریاچه ارومیه ابرهای ضخیمی هم وجود دارد و گاهی هم این ابرها پراکندهاند. علاوه بر این میزان بارش هم در تمام کشور کاهش پیدا کرده و این مشکل فقط مربوط به دریاچه ارومیه نیست. حتی یک پدیده جهانی است و تغییر اقلیم را هم باید در نظر بگیریم. مرز ایران و ترکیه کوهستانی است که در کنار دریاچههای داخل ترکیه و دریای شمال و جنوب آن اقلیم را طوری ایجاد کرده که میزان بارش در آنجا بیشتر است. مگر اینکه سامانههای قوی بهوجود بیاید و از روی کوهها عبور کند و به ایران برسد. همیشه حجم بارش در ترکیه بیشتر از ایران بوده است.»
اشاره او به تصاویر ماهوارهای از وضعیت جوی دریاچه ارومیه است؛ تصاویر ماهوارهای دریاچه ارومیه در یک بازه دو هفتهای از تاریخ ۲۲ دسامبر تا یکم ژانویه (بازه زمانی شمسی) نشان میدهد که حداقل در چهار روز، بالای سر این دریاچه ابر مشاهده شده و نمیتوان ادعای وجود نداشتن ابر را در این حوضه آبی پذیرفت.
ابهام بعدی درباره تاثیر خشکسالی دریاچه ارومیه بر اقلیم منطقه است؛ سمیه سیما، عضو سابق هیئتعلمی مهندسی آب دانشگاه تربیت مدرس و پژوهشگر حوزه محیط زیست درباره مباحث مطرح در رابطه با تاثیر خشکی دریاچه ارومیه بر کاهش بارشهای این حوضه آبی توضیح میدهد. به اعتقاد او، بهدلیل بالاتر بودن ظرفیت گرمای ویژه آب از خاک، اثر شناختهشده دریاچهها و تالابها بر اقلیم محلی آنها بهصورت ترموستات است و دماهای زیاد تابستان را در منطقه خود تعدیل میکنند. برخلاف شهرها که جزایر حرارتی هستند.
او به نتایج پژوهش تیم خود دراینزمینه هم اشاره میکند: «در ۲۰ سال گذشته با خشکشدن دریاچه ارومیه، ظرفیت ذخیره حرارتی آن بهشدت کاهش پیدا کرده است؛ در این بازه زمانی آن انرژیای که داخل دریاچه ذخیره میشد به موازات کاهش سطح آب از دست رفته است، ازطرفی با خشکی دریاچه و افزایش بازتاب از بستر نمکی بهجای آب، انرژی حرارتی که قبلاً توسط دریاچه جذب میشد، در محیط اطراف دریاچه رهاسازی و باعث میشود دمای هوا در فصل تابستان افزایش پیدا کند. اینکه این اثر تا چهمحدودهای اطراف دریاچه را تحتتاثیر قرار میدهد، هنوز مشخص نیست. بررسی چگونگی و میزان اثر خشکشدن دریاچه ارومیه بر بارشها، موضوع پیچیدهای است؛ چون بارش باران و برف تابع عوامل مختلفی است و بهراحتی نمیتوان گفت چهبخشی از تغییرات اخیر مشاهده شده در بارشهای حوضه دریاچه ارومیه دقیقاً ناشی از خشکشدن آن است. برای تعیین نقش و نوع اثر آن، به تحقیقات بیشتر براساس تحلیل دادههای بلندمدت نیاز داریم.»
از نظر او، بهصرف کاهش میزان بارش طی بازه زمانی یک تا دوساله نمیتوان گفت که خشکشدن دریاچه، عامل کاهش بارش است و ممکن است یک نوسان طبیعی باشد.
سیما به تجربه سیل سال ۹۸ هم اشاره میکند که طبق آن بارشهای زیادی هم در حوضه دریاچه ارومیه گزارش شد؛ درحالیکه تراز دریاچه آن قبل از اینبارشها هم کم و حدود ۱۲۷۱ متر بود، اما در سالهای بعد با همین تراز، کاهش بارشها هم گزارش شد؛ بههمیندلیل نمیشود بهصورت خطی نتیجهگیری کرد.
او توضیحات دیگری هم دارد: «در بسیاری از دریاچههای جهان که سطح وسیعی از آنها در معرض خشکی قرار گرفته، بحثهایی مثل اثر انتشار گاز متان و ایجاد هاله حرارتی روی میزان و الگوی بارش که در برخی اظهارنظرها مطرحشده گزارش نشده است؛ بنابراین اثرات علمی شناختهشده نیست و صرفاً فرضیات اثباتنشده بهشمار میروند. علاوه بر این کدام سازمان نوع و میزان گازهای ساطعشده از بستر دریاچه را اندازهگیری کرده است؟ براساس اطلاع من که نزدیک به دو دهه روی دریاچه ارومیه کار کردهام، چنین دادههای بلندمدتی نداریم که بر مبنای آن تحلیل و نتیجهگیری انجام دهیم. به فرض داشتن دادهها هم باید ارتباط آن با بارش حوضه طی چنددهه بررسی شود.»
سیما معتقد است که درنهایت بحث خشکشدن دریاچه ارومیه و اثرات منفی محیطزیستی آن مثل گردوغبار، از بین رفتن و کاهش آرتمیا، زیستگاه پرندگان، ارزشهای تفریحی و توریستی به حد کافی مطالعه و بحث شده است که حساسیت مدیران و تصمیمگیران را برای احیای دریاچه و کاهش همین اثرات ایجاد کند و قطعاً ابعاد دیگری هم خواهد داشت که بهمرور زمان و با بررسیهای بیشتر روشن خواهد شد.
هم اطلاعات مرکز ملی تغییر اقلیم و خشکسالی، هم مرکز پژوهشهای مجلس نشان میدهند که این تنها حوضه آبی دریاچه ارومیه نیست که با خشکسالی روبهروست و تقریباً تمام حوضههای آبریز کشور درگیر این شرایط هستند. حوضههای آبریز اصلی کشور شامل دریای خزر، خلیجفارس، دریای عمان، فلات مرکزی، دریاچه ارومیه، قره قوم و مرزی شرق است و هر ۶ حوضه هم با کاهش بارش روبهرو شدهاند و این موضوع محدود به دریاچه ارومیه نمیشود. از ابتدای سال آبی جاری تا ۲۵ آبانماه ۶/۱۵ میلیمتر بارش در حوضههای آبریز اتفاق افتاده، درحالیکه در دوره بلندمدت حوضههای آبریز اصلی ۵/۲۲ میلیمتر بارش داشتهاند؛ این یعنی میزان بارشهای امسال ۹/۶ میلیمتر کاهش پیدا کردهاند. ازطرفدیگر میزان بارش باران تا ۲۵ آبانماه امسال نسبت به مدت مشابه سال گذشته، حدود سه میلیمتر کاهش داشته است.
در این میان، اما حوضه آبریز دریاچه ارومیه شاهد بیشترین کاهش باران نسبت به دوره بلندمدت است. برای درک بهتر آن، ارقام بارش را در کنار هم قرار میدهیم: از مهرماه سال گذشته تا ۲۵ آبانماه امسال که درمجموع یک سال آبی کامل است، در حوضه دریاچه ارومیه ۱/۲۳ میلیمتر بارش باران ثبت شده است. اما در دوره بلندمدت میانگین بارشهای این محدوده ۸/۴۷ میلیمتر گزارش شده؛ این یعنی تقریباً ۵۰ درصد کاهش بارش فقط در همین حوضه آبی.
نگاه کارشناس
گفتگو با محمدرضا مومنی متخصص تغییرات اقلیمی
بخشی از حواشی مربوط به دریاچه ارومیه مربوط به موضوع ابردزدی بود. محمودرضا مومنی، متخصص تغییرات اقلیمی درباره تفاوت اقلیمی ایران و ترکیه درباره این موضوع توضیح میدهد:
بین مرز ترکیه و ایران یک ناحیه کوهستانی قرار دارد که باتوجه به ارتفاع این کوهستان میتوانیم شاهد پدیده اوروگرافی باشیم. از آنجایی که عموماً جهت باد از سمت ترکیه به طرف ایران است، جریان هوا هنگامیکه به کوه میرسد بهطرف نوک قله کوه صعود میکند. به این فرآیند صعود اوروگرافی گفته میشود. صعود بسته هوا باعث سردشدن آن میشود و از آنجاییکه هوای سرد نسبت به هوای گرم رطوبت کمتری در خود نگه میدارد، یا ابر تشکیل میشود یا پوشش ابری موجود باقی میماند. باتوجه به اینکه رطوبت بسته هوا اشباع شده و به نقطه میعان رسیده، شرایط بارش فراهم میشود و باران یا برف ایجاد میشود و، چون دما به اندازه کافی در این رشتهکوهها سرد است، بارش بهصورت برف خواهد بود. پس شاهد وجود برف در کوهستانهای قسمت ترکیه خواهیم بود. وقتی که این ابرها از رشته کوه عبور میکنند با دو حالت مواجه میشوند؛ یا شرایط برای تشکیل ابر همچنان مهیاست (یا ابر بارش دارد یا ندارد)، یا شرایط برای محوشدن ابرها میتواند بهوجود بیاید.»
در چهصورت ابرها بعد از عبور از کوهستان همچنان باقی میمانند و میتوانند بارش داشته باشند؟
اگر رطوبت در آنطرف رشتهکوه بالا یا اشباعشده باشد، اگر هوا هنگام نزول یا عبور بهاندازه کافی گرم نشود که باعث تبخیر قابلتوجه قطرات ابر شود، اگر منبع اضافه رطوبت مانند دریاچه در بعد از رشته کوه وجود داشته باشد که سطح رطوبت را بالا نگه دارد، اگر ناپایداری جوی مانند وجود بادهای قوی یا وارونگی دما وجود داشته باشد یا صعود اوروگرافیکی ضعیف باشد، این اتفاق رخ میدهد. در چند حالت ابرها هنگام عبور و نزول از رشتهکوه، تضعیف یا ناپدید میشوند: اگر قبل از عبور از کوه بارش داشته و این بارش زیاد باشد، میتواند موجب تضعیف (کم یا عدمبارش) با ازبینرفتنابر شود. علاوه بر این، اگر دما در آن طرف رشتهکوه افزایش داشته باشد یا هوا خشک باشد، موجب تبخیر قطرات ابر میشود و ابر تضعیف (کم یا عدمبارش) یا ناپدید میشود. همچنین چنانچه رطوبت در آنطرف رشتهکوه بهدلیل خشکشدن دریاچهای یا وجود یک جبهه دیگر هوا کم شود، هوا دیگر قادر به نگهداشتن ابر نیست و این موضوع میتواند منجر به ضعیف (کم یا عدمبارش) یا ناپدیدشدن ابر شود. همچنین نزول هوا در طرف دیگر رشتهکوه اغلب بهدلیل سیستم پرفشار است که با نزول هوا، هوا گرمتر شده و موجب تبخیر قطرات ابر میشود که میتواند ابر را ضعیف (کم یا عدمبارش) یا ناپدید سازد.
حال چهاتفاقی در مرز ایران و ترکیه افتاده است؟
ما در استانهای آذربایجان غربی و شرقی شاهد پدیده بارندگی اوروگرافی هستیم. در این پدیده وقتی هوا یا ابر به یک رشتهکوه میرسد بهدلیل کاهش دما و رسیدن به نقطه میعان شروع به بارش میکنند و از آنجاییکه دمای هوا در کوهستان بسیار پایین است، این بارش بهصورت برف است. بعد از بارش و گذشت هوا و ابر از رشتهکوه، هوا گرمتر میشود و با گرمترشدن هوا ظرفیت هوا برای نگهداری رطوبت افزایش مییابد و بههمیندلیل ابرها یا ضعیف میشوند که موجب بارش کم یا نباریدن میشود یا ناپدید میشوند. این پدیده سالیانسال است که در رشتهکوههای مرزی و کوههای سهند و سبلان وجود داشته است.
با مشاهده تصاویر ماهوارهای از گذشته بارها میتوان این پدیده را در مرز ایران و ترکیه مشاهده کرد. همچنین در استانهای آذربایجان غربی و شرقی بهطور وحشتناک پاییز گرمی را نسبت به بلندمدت تجربه کردهاند تا جایی که برای استان آذربایجان شرقی ۹/۲ و آذربایجان غربی ۷/۲ درجه سانتیگراد افزایش دما نسبت به بلندمدت داشتهایم. این افزایش دما میتواند باعث افزایش دمای هوا در بعد از رشته کوههای مرزی شود که نتیجه آن باتوجه بهتوضیحات ارائهشده منجر به کاهش شدید بارندگی و حتی ضعیف یا محوشدن ابر در قسمت ایران شود و ما مقدار قابلتوجهی بارش و پوشش برف در این دو استان را از دست بدهیم.
خشکشدن دریاچه ارومیه چهتاثیری دارد؟
دریاچه ارومیه در بعد از رشتهکوههای مرزی با ترکیه، با افزایش رطوبت، همچنین کاهش دما میتواند موجب کمتر ضعیفشدن ابرها بعد از عبور از رشتهکوهها و حفظ تداوم نسبی پوشش ابر و بارندگی شود. حال با خشکشدن این دریاچه پارامترهای سطحی منطقه مانند شار حرارتی محسوب و نهان و ضریت باون و آلبدو، رطوبت سطحی خاک و هوا را دستخوش تغییر قرار داده که این شرایط جدید بهتدریج روی تشکل و حفظ ابر و بارندگی موثر است و احتمالاً با خشکشدن دریاچه شاهد کاهش بارندگی یا تشدید در کاهش بارندگی در منطقه باشیم. لازم بهذکر است که این تاثیرات نیاز به بررسی بیشتر دارد.
هاله حرارتی و گاز متان؟
در علوم جوی مفهومی بهنام هاله حرارتی وجود ندارد، ولی گنبد حرارتی یا گنبد CO۲ داریم که مربوط به محیط شهری یا منطقهای در بین اوج یک رودباد جوی (جتاستریم) است که به جزئیات آنها پرداخته نمیشود و قابلیت تعمیم به دریاچه ارومیه را ندارد. همانطور که توضیح داده شد، خشکشدن دریاچه، دمای محیط را افزایش و رطوبت را کاهش میدهد و این موجب تغییرات در شار حرارتی محسوس و نهان شده که تاثیرگذاری در روند هوا بلکه اقلیم محل دارد.
در مورد اینکه گفته میشود گاز متان متصاعدشده از دریاچه، باعث گرمشدن میشود که باید گفت این موضوع نمیتواند صحت داشته باشد. اثر گلخانهای، یک اثر جهانی است و محلی. در مورد انعکاس نور از سطح نمکی و ناپدیدکردن ابرها باید گفت، پس چرا در قطبها این اتفاق نمیافتد؟
نکته بسیار مهم این است که تمام پدیدههای هواشناسی و اقلیمی دارای توضیحات علمی و اصولی هستند. منتسبکردن این پدیدههای به تئوریهای توهم توطئه یا یک عامل خارجی راه را برای آیندهپژوهی، برنامهریزی و تخصیص بودجه از بین میبرد و ما را در برابر پدیدههای اقلیم و هواشناسی، آسیبپذیرتر میکند. همچنین پدیدههای هواشناسی و اقلیمی را نمیتوان با یک تصویر در یک بازه زمانی خاص به نتیجه خاصی رسید و آنها را منتسب به عوامل خارجی کرد.