bato-adv
کد خبر: ۶۹۶۵۷۰
گزارشی درباره درگذشتگان موسیقی ایران در هفته‌های گذشته

تنها صداست که می‌ماند

تنها صداست که می‌ماند
از ابتدای ماه آخر پاییز تا به امروز، شاهد درگذشت چند هنرمند موسیقی بودیم؛ از شاهرخ شاهید گرفته که هنرمندی نام‌آشنا و پرطرفدار بود تا همایون خواجه‌نوری که فعالیت‌هایش پس از سال ۵۷ متوقف شد و کمتر کسی از او شناخت داشت. عباس جلیلیان، خواننده و آهنگساز بی‌حاشیه که در غربت از دست رفت و هومن موسوی و نسترن هاشمی که در جوانی چشم از دنیا فروبستند.
تاریخ انتشار: ۰۸:۲۴ - ۱۳ دی ۱۴۰۲

در ادامه نگاهی داریم به زندگی و هنر این هنرمندان فقید. البته پس از تنظیم و انجام این گزارش خبر درگذشت محسن افتاده عضو ارکستر سمفونیک تهران و بنیانگذار ارکستر مجلسی رودکی و همچنین واهه هوانسیان کارشناس سرویس پیانو که بسیاری از کارشناسان از او به عنوان فردی کم‌نظیر در حرفه‌اش یاد می‌کنند نیز رسید که در فرصتی دیگر به جایگاه هنری این دو هم خواهیم پرداخت.

عباس جلیلیان/ افزودن به موسیقی کرمانشاه

به گزارش اعتماد، عباس جلیلیان متولد سال ۱۳۴۲ و اهل کرمانشاه بود. او خلاق و دغدغه‌مندانه کار هنری‌اش را پیش می‌برد؛ اگرچه با مشکلات بسیاری دست و پنجه نرم کرد. فرشاد رستمی، موسیقیدان کرد درباره اهمیت و جایگاه هنری عباس جلیلیان می‌گوید: «ایشان بعد از انقلاب جزو کسانی به شمار می‌رفت که پیشرو بود و یک نوع موسیقی را از دهه ۶۰ در زمانی که محدودیت‌های بسیاری در موسیقی وجود داشت، به فرهنگ کرمانشاه اضافه کرد. در کرمانشاه محدودیت زیادی وجود داشت؛ فقط دو ارکستر رسمی بود که یکی مربوط به واحد موسیقی صدا و سیما و دیگری مربوط به اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی کرمانشاه می‌شد که خیلی محدود کار می‌کردند و کارهای‌شان بیشتر مربوط به جنگ و آثار حماسی بود. آقای جلیلیان در این دوره یک موسیقی بزمی جدید را اضافه کرد و کار‌هایی را به ثمر رساند که برگرفته از ملودی‌های قدیمی و کردی بود و حتی شامل ملودی‌های جدیدی که خودشان انتخاب کرده و ساخته بودند هم می‌شد. ممارست ایشان در چنین شرایطی باعث شد که ماندگار شود و نامش در فرهنگ کرمانشاه باقی بماند. ساز اصلی ایشان، کیبورد و پیانو بود. ایشان از یک‌سری تکنیک‌ها استفاده می‌کرد که می‌توانست ساز‌های ایرانی را با کلید‌های کیبورد نوازندگی کند و همان فضای ساز‌های آکوستیک را تداعی کند. اساسا خیلی خلاقانه و دلی به موسیقی نگاه می‌کرد. عباس جلیلیان فرد بسیار محجوب و افتاده‌ای بود که نه ادعای هنری داشت و نه هرگز در این وادی‌ها قدم برداشت، مدام فعالیت می‌کرد و شاید شرایط باعث شد که آن‌طور که باید دیده نشود. یک‌سری از آثارش را که خودش در خانه ضبط کرد و می‌توان به آن‌ها مجلسی گفت، چنان حس و حالی دارد که شاید اگر با یک ارکستر بزرگ ضبط می‌شد چنین حسی را نداشت. ما قرار بود با یکدیگر برنامه کنسرت بگذاریم، اما متاسفانه همیشه گرفتاری‌های عباس زیاد بود و من متاسفم که این همکاری اتفاق نیفتاد. حیف از هنرمندانی مثل عباس که این‌چنین غریبانه برای همیشه از جامعه هنری موسیقی خداحافظی می‌کنند.»

جمشید عزیزخانی دوست و همکار جلیلیان این‌طور از او یاد می‌کند: «آقای جلیلیان یک مهندسِ موسیقی بود، علاوه بر نوازندگی خوب، فکر خوب برای تنظیم و ساخت موسیقی داشت و البته صدای منحصر به فردی هم در موسیقی کردی داشت. درباره آقای جلیلیان، باید بگویم که کار ایشان بسیار متفاوت و خاص بود، چون منحصر به فردترین احساس‌های موسیقی کردی را اجرا می‌کرد و احساسی که در صدا و آثار ایشان وجود داشت، در کمتر کسی دیده می‌شود. من چندین برابر آقای جلیلیان در رادیو کار کرده‌ام، اما اگر بخواهم برای کسی پیشکشی یا آهنگی بفرستم حتما کار‌هایی را که با عباس اجرا کردیم، خواهم فرستاد، نه کار‌هایی که در رادیو انجام داده‌ام. ایشان خیلی خوش‌صدا بودند ولی متاسفانه تلویزیون و رادیو جای همه نیست خود من هم در صدا و سیما کار کرده‌ام ولی الان دیگر کار نمی‌کنم؛ متاسفانه تلویزیون و رادیو جای کسانی است که ثناگو و دعاگو باشند. عباس در غربت و تنهایی رفت و بخش عمده آن هم به دلیل کوتاهی نهاد‌های متولی و وزارت ارشاد است، چون به او و امثال او بی‌توجهی می‌شود و به جای اینکه این افراد در صدر باشند افرادی که هنرشان چندین درجه پایین‌تر است در صدا و سیما و همه جا همه کار موسیقی را می‌کنند، کسانی که کارشان نوازندگی ساز است، رفته‌اند خواننده شده‌اند و صدا و سیما جولانگاه موسیقی درجه چندم شده است و امثال عباس‌ها در این میان گم شده‌اند و در عسرت زندگی می‌کنند و در همان سختی هم از دست می‌روند. عباس جلیلیان عزلت‌نشین شد و من می‌دانم که با چه سختی‌هایی دست و پنجه نرم کرد، در این میان صندوق اعتباری هنر و خانه موسیقی و انجمن و چه و چه، برای این هنرمندان چه کاری کرده‌اند؟ ما کار‌های مشترک زیادی با هم داشتیم که یکی نیمه کاره ماند و در برنامه دارم که آن را هم سر فرصت تکمیل کنم، اما حیف از هنرمندی مثل عباس که این‌طور غریبانه رفت.»

نسترن هاشمی/ آهنگسازی و دغدغه خوانندگان زن

نسترن هاشمی یکی دیگر درگذشتگان ماه آخر پاییز بود، او که متولد سال ۱۳۶۲ بود به گواه همکارانش روح جست‌وگری داشت، هاشمی مدرس دانشگاه، آهنگساز، نوازنده و مدرس سنتور بود. خبرگزاری مهر درباره این هنرمند فقید نوشته است: «این نوازنده و آهنگساز موسیقی ایرانی علاوه بر انجام فعالیت‌های متعدد در حوزه‌های آموزشی و پژوهشی مولف چند کتاب آموزشی و آهنگساز پروژه‌های موسیقایی متعددی بود که از آن جمله می‌توان به آلبوم موسیقی «شعر زن» اشاره کرد که سال ۱۳۹۷ به خوانندگی حسین علیشاپور پیش روی مخاطبان قرار گرفت. این هنرمند فقید طی سال‌های اخیر سرپرستی گروه موسیقی «بانگ نو» را نیز برعهده داشت.»

درباره او از حسین علیشاپور پرسیدیم. او از نسترن هاشمی این‌طور یاد می‌کند: «تجربه کاری ما برمی‌گردد به ضبط تنها آلبومی که ایشان منتشر کردند که بنده در خدمت‌شان بودم و آن آلبوم را که «شعر زن» نام داشت، خواندم. در آلبوم شعر زن روی اشعار حسین منزوی کار کرده بودند، البته اشعار دیگری هم بود ولی اسم آلبوم برگرفته از غزل آقای منزوی با مطلع «زنی که صاعقه وار آنک، ردای شعله به تن دارد» نشأت می‌گرفت. خانم هاشمی در کارشان بسیار جدی بودند و خیلی مشتاق. یادم هست زمانی که برای ضبط در استودیوی برادر ایشان حاضر می‌شدیم، چطور با عشق کار می‌کردند. نگاه ایشان نسبت به آهنگسازی و تنظیم، نگاه ویژه خودشان بود و باتوجه به این نگاه کار‌ها را پیش می‌بردند. بنا بود که از این آلبوم، یک اجرای صحنه‌ای هم داشته باشیم که متاسفانه میسر نشد و البته خانم هاشمی با دوستان دیگری کار کردند. ایشان خیلی جست‌وجوگر بودند و این خصلت درنهایت منجر به این شد که وارد حوزه تدریس هم بشوند و در دانشگاه هم تدریس کنند. بنده شخصا افتخارم این است که بسیاری از کارهایم به آهنگسازی آهنگسازان زن بوده است؛ آهنگسازانی مثل خانم هاشمی، خانم پاسدار، خانم یاسمین رحمتی، خانم شهناز مقدم که با این افراد آلبوم‌های مشترک داریم و ایشان هم جزو معدود خانم‌هایی بود که در حوزه آهنگسازی ایرانی مشغول به فعالیت بودند و از دست رفتن ایشان، واقعا ضایعه‌ای است برای جامعه هنر و جامعه بانوان آهنگساز که خودتان می‌دانید با چه محدودیت‌هایی کار می‌کنند و با چه محدودیت‌هایی به تلاش خود ادامه می‌دهند. خانم هاشمی سوابق فراوانی در موسیقی داشتند، در بدو جوانی و در سنین بسیار کم در ارکستر شیدا به سرپرستی استاد محمدرضا لطفی ساز می‌زدند و کلا برخاسته از آن مکتب و آن مسلک از موسیقی بودند و من درگذشت ایشان را به جامعه موسیقی و خانواده محترم ایشان تسلیت عرض می‌کنم.»

این هنرمند موسیقی سابقه حضور در گروه شیدا به سرپرستی محمدرضا لطفی و گروه خورشید به سرپرستی مجید درخشانی را در کارنامه داشت، از ایشان گفت‌وگویی در خبرگزاری ایلنا منتشر شده که در آن گفته است: «هیچ‌گاه اجرای اختصاصی برای بانوان نداشته‌ام و شخصا تشکیل گروه بانوان را دوست ندارم و با آن موافق نیستم. همواره برای خوانندگان خانمی که نمی‌توانند اجرا داشته باشند و در این زمینه محدودیت دارند، غصه می‌خورم. شخصا معتقدم اجرا برای یک گروه از مخاطبان چه خانم‌ها چه آقایان، تاثیرگذاری لازم را نخواهد داشت، به همین دلیل هم هست که هیچ‌گاه اجرای ویژه بانوان نداشته‌ام. البته برای دوستان و همکارانی که گروه بانوان تشکیل می‌دهند و به اجرا برای خانم‌ها می‌پردازند نسخه نمی‌پیچم و نظراتم در این باره شخصی است و آدم‌ها نظرات و سلایق مختلف دارند ولی به هر حال ترجیحم این است که کار نکنم، اما به قشر و جنسیتی خاص هم محدود نشوم. با توجه به کمبودی که در زمینه خوانندگان داریم، امیدوارم روزی این امکان میسر شود که از وجود خوانندگان خانم کشور که بسیار خوش صدا هستند بهره ببریم.»

درگذشت نسترن هاشمی برای جامعه موسیقی ناباورانه بود و بسیاری در فضای مجازی با بازنشر ویدیو‌ها و تصاویر او از او یاد کردند؛ از جمله یکی از پیام‌های حسین علیزاده در صفحات مجازی فعالان موسیقی بازنشر شد که در آن آمده بود: «نسترن، گلی از گلستان موسیقی ایران، همچو پرنده‌ای به سوی ابدیت بال گشود. نسترن همواره عشق را در تک‌تک سیم‌های سازش می‌نواخت تا لاله و شقایق جاودان باشند. نسترن اینک مقامی است والا مقام در نغمه‌ها، تا میراث فردا‌ها شود. مهر هرگز اینچنین غمگین نتافت. باغ، هرگز اینچنین تنها نبود. یادش در دل‌ها جاودان. / حسین علیزاده پاییز ۱۴۰۲»

شاهرخ شاهید/ یادآور دهه ۵۰

شاهرخ شاهید، یکی دیگر از هنرمندانی بود که آذر ماه جاری درگذشت؛ هنرمندی که پس از انتشار خبر درگذشتش تعداد زیادی از طرفداران او کار‌های این خواننده از جمله کاری که با مطلع «تو نی‌نی چشات خیسه» را بار‌ها بازنشر کردند. او آذر ماه سال ۱۳۲۸ در تهران متولد شد و فعالیت هنری‌اش را از ۱۲ سالگی در برنامه کودک رادیوی ملی ایران آغاز کرد و به تشویق پدرش نزد اسماعیل مهرتاش ردیف‌های موسیقی ایرانی را فرا گرفت. شاهرخ شاهید پیش از آنکه در سال ۱۳۵۴ برای تحصیل موسیقی به لس‌آنجلس برود، در ایران دو آلبوم موسیقی منتشر کرد.

هومن موسوی‌زاده/ جوانی با تجربه‌های بین‌المللی

هومن موسوی‌زاده از نوازندگان و مدرسان حوزه نوازندگی گیتار کلاسیک نیز یکی دیگر از درگذشتگان آذر ماه سال جاری است، او متولد سال ۱۳۵۸ بود و نواختن گیتار را در سال ۱۳۶۸ آغاز کرد. خانه موسیقی درباره فعالیت‌های این هنرمند جوان نوشته بود: «ازجمله فعالیت‌های او در این سال‌ها می‌توان به مجموعه آثار ثبت شده در کتابخانه کنسرواتوار پاریس و اخذ برد استادی افتخاری از دانشکده موسیقی دانشگاه ایالتی میشیگان به پاس فعالیت‌های ارزشمند در حوزه گیتار کلاسیک اشاره کرد. مجموعه مقالات ثبت شده پیرامون تکنیک‌های نوازندگی مدرن گیتار و همچنین فعالیت‌های تحقیقاتی پیرامون گیتار کلاسیک در دانشگاه‌های فدراتیو روسیه از دیگر فعالیت‌های این هنرمند در عرصه موسیقی محسوب می‌شد.» همچنین در صفحه مجازی سالنوا درباره این هنرمند نوشته شده است: «او از سال ۱۳۷۶ فعالیت‌های هنری خود را با آموزش گیتار کلاسیک و همچنین اجرا‌هایی برای این ساز گسترش داد. از جمله استادان او می‌توان به آقایان ولایی، موذن، مظلومیان و مقدسی اشاره کرد. او همچنین در مستر کلاس‌های استادان نامدار گیتار کلاسیک از جمله دیمیتری ایلاریانوف، آنتونیو کاوارلو، زاک برن اشتاین و... شرکت کرد.»

همایون خواجه‌نوری/ نامی که با مرگ سر زبان‌ها افتاد

یکی دیگر از هنرمندانی که درگذشت او در رسانه‌های مختلفی منتشر شد، همایون خواجه‌نوری بود. خبرگزاری ایسنا خبری را در این باره منتشر کرد که در آن آمده بود: «همایون خواجه‌نوری که چند هفته پیش بر اثر سانحه رانندگی از ناحیه گردن و ستون فقرات دچار مصدومیت شدید شده و در بیمارستان بستری شده بود، ۲۶ آذر ماه در ۷۷ سالگی دار فانی را وداع گفت. از خواجه‌نوری فقید به عنوان یکی از نخستین نوازندگان حرفه‌ای گیتار بیس در ایران یاد می‌شود که در بسیاری از آثار موسیقی پاپ از اواخر دهه ۴۰ خورشیدی تا سال ۵۷ نقش‌آفرینی کرده است. همایون خواجه‌نوری شاگردانی از جمله فریدون فروغی و لیلی افشار را تربیت کرده است. این هنرمند سابقه همکاری با آهنگسازانی از جمله محمد حیدری، واروژان، بابک بیات، انوشیروان روحانی، فرید زلاند و برادران چشم‌آذر را داشته است. این هنرمند پس از انقلاب به حرفه عروسک‌سازی روی آورد.» در خبر ایسنا ذکر شده که خواجه‌نوری استاد لیلی افشار بوده همچنین در کانال تلگرامی بی‌بی‌سی نیز آمده است: «آقای خواجه‌نوری از اواخر دهه ۴۰ خورشیدی تا سال ۱۳۵۷ در بسیاری از آثار ماندگار موسیقی پاپ نقش‌آفرینی کرد. خواجه‌نوری اولین استاد گیتار فریدون فروغی بود و از اولین استادان لیلی افشار به شمار می‌رفت.»

برای اینکه اطلاعات بیشتری از این هنرمند به دست بیاوریم، به سراغ تعدادی از موزیسین‌ها به ویژه گیتاریست‌ها رفتیم، اما متاسفانه کسی از او و فعالیت‌هایش اطلاع چندانی نداشت و حتی برخی نام او را نشنیده بودند. این ناآشنایی با توجه به توقف فعالیت موسیقایی این هنرمند که بیش از ۴ دهه به طول انجامید، دور از انتظار نبود، اما نکته جالب ارایه اطلاعات غلطی است که توسط بسیاری از رسانه‌ها منتشر شد. رسانه‌های رسمی‌ای از جمله ایسنا و بی‌بی‌سی که این هنرمند فقید را از استادان لیلی افشار معرفی کرده بودند؛ ما به سراغ دوستان لیلی افشار هم رفتیم تا بتوانیم از آن‌ها اطلاعاتی کسب کنیم که باز هم این تلاش به جایی نرسید، نمی‌دانیم منبع اطلاعاتی این رسانه‌ها کجا بوده، اما آن‌طور که با دوستان لیلی افشار گفتگو کردیم لااقل بخشی که خواجه‌نوری را معلم افشار دانسته‌اند، رد شده است. ازجمله کاوه رحمانی که در سفر‌های لیلی افشار به ایران مدیریت برنامه او را در شیراز داشته، این مساله را رد می‌کند و در گفت‌وگوی کوتاهی به «اعتماد» می‌گوید: «به طور قطع چنین نبوده، چون خانم افشار در ایران فقط مدت کوتاهی نزد آقای داریوش افراسیابی کار کردند و سپس برای ادامه تحصیل به امریکا رفتند و هیچ معلم دیگری در ایران نداشتند.»

قدر مسلم ۴۰ روز گذشته را در تاریخ این سال‌ها باید روز‌ها و هفته‌هایی دانست که موسیقی ایران با تراکم سفر ابدی هنرمندانش روبه‌رو بوده. روز‌هایی که جان هوشمند این خنیاگران را از موسیقی ایران گرفت و بار دیگر سطری از فروغ فرخزاد را به یادمان آورد: «تن‌ها صداست که می‌ماند.»

bato-adv
مجله خواندنی ها
پرطرفدارترین عناوین