در بازهای زمان این جملات را زیاد میشنیدیم «این سریال را من نساختهام!»، «فلان سریال توقیف شد»، به دلیل سانسور، «پخش این سریال به تعویق افتاد»، «آزادی بیان نداریم»، «ممیزیها باعث کاهش کیفیت آثار است».
به گزارش خبرآنلاین، جملاتی که گاهی تبدیل به یک روش تبلیغاتی برای پلتفرمها و بهانهای برای کارگردانان میشد تا کم و کاستیهای اثرشان را توجیه کنند.
ساترا (سازمان تنظیم مقررات رسانههای صوت و تصویر فراگیر) میخواهد نظارت داشته باشد و پس دست به سانسور و ممیزی روی آثار شبکه نمایش خانگی میزند، ولی همین کار، دستمایه تبلیغات بیشتر اثر میشود و از این طریق، سازندگان اثر و پلتفرمها میتوانند مخاطب را کنجکاو و جذب خود کنند؛ از طرفی هم این ماجرا در صداوسیما وجود دارد و چهارچوبهای ممیزی در تلویزیون به مراتب سختتر و و جدیتر از شبکه نمایش خانگی است.
گاهی اوقات سازندگان آثار، توانایی تولید محصول با کیفیت را ندارند، پس حاشیهسازی یکی از بهترین راههاست تا مخاطب را پای برنامههای خود بنشانند و استفاده از برخی کلمات، راهکار این موضوع است. در واقع این روزها، کلمه «سانسور شد»، اسم رمزی است برای اینکه سازندگان بهانهای برای کیفیت پایین آثارشان داشته باشند.
گاهی اوقات، اما این چنین نیست سانسورهای ممتد و طولانی یک اثر سبب میشود از کیفیت آن محتوا کاسته شود و زمین بازی عوض شود، یعنی مخاطب نه تنها آثر را در چهاچوب نمیبیند، بلکه کلا محتوای تولید شده را کنار میگذارد.
بیش از یک دهه است که برای شبکه نمایش خانگی، سریال تولید میشود، اما میزان آن چندان چشمگیر نبود تا اینکه با شیوع کرونا، تعطیلی سینماها و کاهش کیفیت سریالهای تلویزیون، تولیدات در پلتفرمها افزایش پیدا کرد. برنامههایی که ساخته شدن شان از همه لحاظ کمک کننده است، اما ناتوانی ساترا در مدیریت پلتفرمها باعث شده تا نتیج مثبت و منفیای را برای سینما به همراه داشته باشد.
یکی از وظایف اصلی ساترا، نظارت بر محتوای آثار است، اما تا کنون با نحوه مدیریتی که داشته، نه تنها بهبودی در کیفیت تولیدات شبکه نمایش خانگی نداشته، بلکه باعث افت کیفیت سریالها و برنامههای تولیدی پلتفرمها شده است.
یک بحثی به نام سانسور وجود دارد که در دستگاههای دولتی با عنوان نظارت مطرح میشود. این موضوع به یک زمین مبارزه تبدیل شده است. از یک سو مسئولان با اعمال نظرات سلیقهای، قدرت خود را به رخ هنرمند میکشند و از سوی دیگر اثر فیلمساز اینگونه نابود میشود و ناچار است مانند کمال تبریزی در صفحه شخصی فضای مجازی خود از وجود نواقصی در فصل دوم سریال «سرزمین مادری» عذرخواهی کند و در توضیح این ماجرا بنویسد: «متاسفانه پس از اتمام نمایش فصل اول، نمایش فصل دوم با عجله و بدون اطلاع من از سوی تلویزیون و تهیه کننده با نواقصی شروع شد که ماهها قبل به آنها اشاره کرده بودم، اما اقدامی در رفع نواقص نشده بود و حالا قصد دارند در فرصت کوتاه باقیمانده و در حد امکان انجام دهند! قسمتهای اول و دوم سریال از تلوبیون پخش شد که منهای نواقص، یکی از ایرادهای مهم آن استفاده از قطعات موسیقی آقای علیقلی در کنار قطعات آقای پژمان و بدون ذکر نامی از آقای علیقلی است. مضاف بر اینکه اساسا استفاده ترکیبی از قطعات مختلف، از دو آهنگساز متفاوت برای یک اثر نمایشی، کار کاملا اشتباهی است! چون تقریبا ارتباط من با تلویزیون و تهیه کننده برای پخش سریال قطع شده است، از این به بعد سعی خواهم کرد که به نواقص موجود در قسمتها و البته حذفیات در پخش اشاره داشته باشم. از همه مخاطبان سریال و مردم عزیز «سرزمین مادری» بابت این بیمبالاتی پوزش میطلبم.»
البته تنها این مورد به تازگی رخ نداده است بلکه روز گذشته سازندگان سریال دیگری در شبکه نمایش خانگی، به انتشار صحنهای از آن اقدام کردند که حذف شده بود.
«گناه فرشته» حامد عنقا حالا که به قسمت دوم رسیده و استقبال مخاطب را انتظار میکشد، با یادآوری تیزری که پیشتر منتشر شده بود، به بینندهاش از سانسور ثانیهای خبر میدهد؛ اتفاقی که تا اینجا چندان به ضرر پلتفرم پخشکننده و همچنین سازندگان تمام نشده است.
در کنار اتفاقات اخیری که در این گزارش به آن اشاره شد، باید یادآور شد که پیشتر هم تیغ تیز سانسور در عین مشکلاتی که برای سازندگان در پی داشته، راه نجاتی هم برای فرار از انتقادها فراهم کرده است.
با توجه به اینن اتفاقی که رخ داده است نگاهی به پیشینه سانسورها انداختیم و درگام اول هم به سریال کمال تبریزی اشاره میکنیم اینکه چنین سریالی با تقریبا ده سال تعویق به نمایش درآمد ماحصل یک نظام ممیزی بود که به نوبه خودش یک آسیب جدی به این سریال زد و در گام بعدی به چند سریال الف ویژه که دستخوش ممیزی شدند اشاره کردیم که در ادامه میخوانید.
حدود ۱۳ سال پیش و در اوج شهرت و محبوبیت سریالی به نام «در چشم باد» با بازی پارسا پیروزفر و کارگردانی مسعود جعفری جوزانی، کارگردان سریال خبر از اعمال سانسور روی بخشهای بسیاری از سریال خبر داد و گفت: «در ابتدا محمد جعفری جلوه و سپس علی برازش مسئول این کار بودند و هیچگونه سانسوری در هنگام نگارش فیلمنامه از سوی آنها بر من تحمیل نشد، ضمن اینکه با آگاهی که از تاریخ داشتند کتابهای زیادی را در اختیار من و پژوهشگران گذاشتند، بعضی از آنها جالب بود و بعضی هم مغرضانه نوشته شده بود. سکانسهایی از فیلم حذف شد البته صدا و سیما در آینده از این کار پشیمان خواهد شد. یکی از عارضههای فرهنگی ما این است که قدر چیزهایی را که داریم نمیدانیم و بعد از اینکه آن را از دست دادیم شروع به قدرشناسی میکنیم.»
کلاه پهلوی
سیدضیاالدین دری کارگردان «کلاه پهلوی» هم همان سالها و در زمان پخش این برنامه به معضل ممیزی و سفارشیسازی اشاره کرد و گفت فیلم تاریخی نمیتواند سفارشی باشد و باید خودش بجوشد و اصلا فیلم سفارشی در این حوزه مخاطب خود را پیدا نمیکند.
او با بیان اینکه «سریال کیف انگلیسی تنها سه ثانیه ممیزی شد و هر چه که روی کاغذ توافق کرده بودیم ساخته شد.» او با اشاره به کلیپی که در هفت پخش شد و موفقیت «کیف انگلیسی» را بسیار بالاتر از «کلاه پهلوی» عنوان کرد این را یک ادعای رسانهای دانست و گفت به خاطر شرایط و حضور ماهوارهها تکرار موفقیت این سریال را شدنی نمیداند. دری ادامه داد: «از طرف دیگر «کلاه پهلوی» ۳۰۰ دقیقه سانسور شد!»
او در واقع به درست یا غلط عامل اصلی عقب ماندن این سریال را ۳۰۰ دقیقه معادل ۵ ساعت سانسور دانست.
نکته جالبتر ماجرا این است که این سانسورها سابقه بسیار بلندی دارد و همین ماجرا سبب وارد شدن آسیب جدی به آثار شده است شاید برایتان جالب باشد که بدانید این بلا دامن «هزار دستان» علی حاتمی را نیز گرفته است، احمد بخشی، دستیار کارگردان این سریال مدتها پیش به بایگانی نصف سریال «هزار دستان» اشاره کرد و گفت: «برآورد ما حدود سه و نیم میلیون تومان بود، اما تلویزیون این پول را به ما نداد. هزار دستان به طریقه ۳۵ میلیمتری فیلمبرداری شد. ما در حدود ۲۸ قسمت فیلمبرداری کرده و تحویل تلویزیون دادیم، اما فقط ۱۵ قسمت آن به روی آنتن رفت. دلیل اصلی این حذفها حجاب بازیگران زن بود. کل مخارج مجموعه با توجه به ۱۳ قسمتی که هرگز از تلویزیون پخش نشد چیزی در حدود ۹۰ میلیون تومان شد.»