سریال «مگه تموم عمر چند تا بهاره؟» این هفته با انتشار قسمت بیستوچهارم به پایان رسید؛ یک سریال کمدی متفاوت که علاوه بر خلق موقعیتهای خندهدار، حرفهای مهمی در حوزههای مختلف برای گفتن داشت. سروش صحت در بستر این کمدی، تمرکز اصلیاش را روی مباحث روانشناسانه گذاشته بود و از سوی دیگر با ساز و آواز و ماجراهای عشقوعاشقی حالوهوای جذابی به اثرش داده بود. صحت اینبار هم در سریالش کاستیها و مشکلات را با زبان طنز به نقد کشیده و از پتانسیل جغرافیا و آداب و رسوم شهرهای مختلف برای بالاتر بردن جذابیت اثرش استفاده کرده بود. به بهانه پایان «مگه تموم عمر چند تا بهاره؟»، نگاهی داریم به مهمترین عناصر موفقیت آن.
به گزارش فیلمنیوز، سروش صحت اینبار هم سریالش را در نقطهای خوشایند به پایان رساند. تکلیف شخصیتهایش به نسبت روشن شد و اکثرشان توانستند با تکیه بر قدرت خودشان به حال خوش برسند.
شخصیتها و مباحث روانشناسانه| «مگه تموم عمر چند تا بهاره؟» بیشتر از هرچیز روی حفرههای ذهنی و ضعفهای شخصیتهایش تمرکز داشت. سریال با شخصیت شاهین که فردی درونگرا بود، مدام به خودش هم دروغ میگفت و توانایی برقراری ارتباط با دیگران نداشت پیش میرفت و بخشی از ماجراها را با ورود به حفرههای ذهنی او شاهد بودیم. از سوی دیگر با شخصیت آزی روبهرو میشدیم که همیشه در بازی شطرنج میباخت و همه او را به عنوان بازنده میشناختند. از ابتدا تا انتهای سریال میدیدیم که به خاطر این مسئله، همیشه ناراحت و عصبی و خسته بود و نمیتوانست خوشحال باشد. نیما به عنوان شخصیتی بلاتکلیف معرفی میشد که اصلا نمیدانست از زندگی چه میخواهد. کنار نامزدش مدام عذاب میکشید، اما نمیتوانست او را ترک کند.
حال و حوصله هیچ کاری را نداشت، اما دلش میخواست همه او را درک کنند. شهرام خوانندهای بود که در تاکسیهای اینترنتی کار میکرد و تمام مدت از اینکه نتوانسته به شهرت برسد ناراحت بود. با این حال تلاشی برای تغییر وضعیت نمیکرد و همین که کسی از او تعریف میکرد، از خود بیخود میشد و … سروش صحت و ایمان صفایی با دقت و ظرافت بسیار، توانسته بودند شخصیتهایی خلق کنند که در عین بامزهگی، نمایندهای از مردم جامعه بودند و حضورشان کنار هم سمفونی موفقی را پدید میآورد.
عشق و عاشقی | یکی از مهمترین ویژگیهای سریال این بود که همه جور طیف مخاطبی میتوانست پای آن بنشیند و لذت ببرد. درست است که در لایههای زیرین روی پیچیدگی ذهن و شیوه رویارویی با حفرههای ذهنی صحبت میشد، اما آنچه باعث میشد برای همه دلچسب باشد تمرکز روی ماجراهای عاشقانه آن بود. صحت با کلیشههای روابط عاشقانه و عشق در یک نگاه در فیلمها و سریالها شوخی بامزهای کرده بود و با اغراق در این روابط، موقعیتهای بامزهای شکل داده بود. این ماجراها بخصوص درباره عشق عموجلال، شاهین و رزاقی، رنگولعاب جذابی داشت.
نقد اجتماعی | بعد از «لیسانسهها» و «فوق لیسانسهها»، صحت در «مگه تموم عمر چند تا بهاره؟» هم با مسئولان نگران، کاری، تلاشمند و همیشه در صحنه شوخی کرد و به واسطه این شوخیها به نقد مسائل و مشکلات جامعه پرداخت. او مسئولانی را به تصویر کشید که همیشه درحال کارند و وعده میدهند که سریع مشکلات مرتفع میشود، اما نهایتا هیچ تغییری ایجاد نمیکنند. صحت در این سریال هم رفتار نامناسب با معتادان را به نقد کشید. خشک شدن زایندهرود و از دست رفتن سرمایهها هم از جمله موارد دیگری بود که در این سریال مورد نقد قرار گرفت.
ساز و آواز | یکی از دلایل مهم جذابیت سریال «مگه تموم عمر چند تا بهاره؟» استفاده از انواع و اقسام ساز و موسیقی بود. صحت برای هر سلیقه و احساس و موقعیتی، سبک متفاوتی از موسیقی در سریالش داشت. گاهی اوقات میتوانستیم شنونده یک اپرای لذتبخش باشیم و چند دقیقه بعد، موسیقی فولکلور اصفهانی را به همراه سازهای ضربی و رقصهای دستهجمعی ببینیم و بشنویم. همراهی این ساز و آواز و رقص با موقعیتهایی که شخصیتها در آن قرار میگرفتند، مجموعهای پر از احساس و حال خوب ایجاد کرده بود.
توجه به نقاط مختلف ایران | یکی دیگر از دلایل جذابیت سریال «مگه تموم عمر چند تا بهاره؟» این بود که صحت چارچوب ماجراهایش را از داخل آپارتمان و شهر خارج کرد و به مناطق جغرافیایی مختلف برد. بخشهایی از سریال در شمال کشور و تپههای سرسبز روایت میشد، بخشی دیگر در خیابانها و آثار باستانی اصفهان و بخشی هم در جزیره کیش. تنوع بافت و تمرکز روی جذابیتهای مناطق جغرافیایی و آداب و رسومها در کنار بهره گرفتن از موسیقی خاص هر منطقه، حالوهوای متفاوتی به سریال داده بود.
و سرانجام پایان خوش | با توجه به شناختی که از آثار سروش صحت داشتیم میدانستیم در این سریال هم بالاخره همه چیز به شیوه این کارگردان ختم به خیر میشود. شاهین بالاخره در قسمت پایانی توانست از بیانگیزگی فاصله بگیرد، نمایشگاهی از آثارش برگذار کند و به آشتی نسبی با خودش برسد و احساساتش را به دختر مورد علاقهاش بروز دهد. جلال به مونا رسید و شهرام هم توانست با حس برتری جوری خود کنار بیاید. آزی خودش را به عنوان بازنده قبول کرد و تصمیم گرفت از این تهدید به عنوان فرصتی برای آموزش استفاده کند و … سروش صحت با تغییر سطح واقعیت و استفاده از انیمیشن، در قسمت پایانی پای شخصیتهای داستانش را به حفره ذهنی شاهین باز کرد. تکتک اعضای خانواده وارد سوراخ شدند و یک جورهایی آخرین قطعه از پازل ذهن این شخصیت را کامل کردند. صحت علاوه بر اینکه در کل سریال به زادگاهش ادای دین کرده بود، پایان سریالش را هم در اصفهان قرار داد و با زمزمه شیرین اردشیر کاظمی در انتهای این اثر نقطه گذاشت.