سیدحسین مرعشی؛ دبیرکل حزب کارگزاران سازندگی ایران در روزنامه سازندگی، نوشت: دولت و مجلس با فراموش کردن یک واقعیت تلخ در اقتصاد ایران که وجود تحریمهاست، انگار که میخواهند سُرنا را از سر گشادش بزنند. اما از قدیم گفتهاند که سُرنا را از سر گشادش نمیشود زد.
اقتصاد ایران به طور کلی اقتصادی منبعمحور است؛ بنابراین در دورههایی که درآمدهای نفتیمان در نقطه خوبی قرار داشته باشد، نوعی ثبات در شرایط اقتصادی ایران به وجود میآید و در مواقعی که منابع نفتی کاهش پیدا میکند یا نسبت به نیاز اقتصادی کم باشد، اقتصاد ایران وارد دوره مشکلاتش میشود.
مسالهای که مجلس و دولت به آن بیتوجه هستند این است که اصرار دارند در شرایط ادامه تحریمها و در واقع، فشاری که تحریمها بر درآمدهای نفتی وارد میکند، بودجه کتبی را ببندند و این شدنی نیست.
دولت و مجلس با فراموش کردن یک واقعیت تلخ در اقتصاد ایران که وجود تحریمهاست، انگار که میخواهند سُرنا را از سر گشادش بزنند. اما از قدیم گفتهاند که سُرنا را از سر گشادش نمیشود زد. دوستان به جای اینکه تدبیر کنند و گزارشهای واقعی خدمت رهبری بدهند و بگویند که با وجود تحریمها، نه میشود به رشد اقتصادی قابل ملاحظهای در اقتصاد ایران دست پیدا کرد و نه میشود تورم را مهار کرد، این واقعیتها را به رهبری گزارش نمیدهند و خودشان هم به این موضوعات بیتوجهی میکنند و شروع میکنند، رویاها و آرزوهایشان را در قالب برنامه بودجه تکرار میکنند.
مثلاً میگویند سالی یک میلیون مسکن میسازیم، یکونیم میلیون خودرو تولید میکنیم، یک میلیون نفر شغل ایجاد میکنیم، تورم را کاهش میدهیم و اینکه رشد اقتصادی را به ۸ درصد میرسانیم. این حرفها مانند سخنان یک بچه ابتدایی است که به جای اینکه براساس واقعیتها انشا بنویسد، یک انشا را کپی کرده یا یکی برای او نوشته و او فقط میخواند. با این حرفها، نه مجلس در مسیر منافع ملی دارد، حرکت میکند و نه دولت. امروز اگر منافع ملی بخواهد مورد توجه باشد در مدیریت کردن فضای بینالمللی و از بین بردن تحریمهاست. اگر تحریمها قابل رفع نیستند باید در نوشتن برنامهای به اسم بودجه، مدیران مربوطه در دولت یا نمایندگان محترم در مجلس به سمت نوشتن یک بودجه ریاضتی بروند تا بتوانند هزینهها را کاهش دهند.
مگر میشود که وقتی شما منابع و درآمدهایتان وجود ندارد و اقتصادتان رشد نمیکند، بخواهید چند برابر رشد اقتصادی مالیاتها را افزایش دهید؟ با توجه به وجود منابع میخواهید آرزوهای بلند خود را محقق کنید؟ خب نتیجه آن میشود که رشد اقتصادی دو تا سه درصد و تورم ۴۰ درصد؛ بنابراین در چنین شرایطی اصلاً لازم نیست که آقای رئیسی، سازمان برنامهای داشته باشند، یا اینکه مجلس کمیسیونهای تخصصی داشته باشد. این نوع بودجهنویسی را به دست هر کودک بدون علم و آگاهی هم بدهند میتواند بنویسد. اگر اصلاً هیچ کاری هم نکند و برنامهنویسی را به امید خدا هم رها کنند، چنین اتفاقاتی خودبهخود میافتد. کشوری که چند سال است نمیتواند تولید نفت خود را حتی به حداقل ۳/۴ میلیون بشکه یا حتی نمیتواند ۲/۵ میلیون بشکه صادرات نفت داشته باشد و منابع حاصل از صادرات نفتی را به راحتی وارد اقتصاد بکند، چطور میتوانند رشد ۸ درصد را تجربه بکند. درحالی که کشور ما اقتصادش بهشدت نفتمحور است؛ بنابراین با این اوصاف، حتی چطور میتوانند سالی یک میلیون مسکن تولید کنند و یا مردمش بتوانند سالی یک میلیون مسکن خریداری کنند. وقتی که زمان انتظار مسکندار شدن در شهرهای بزرگ، مثل تهران به چیزی حدود ۱۰۰ سال رسیده است، چطور میشود یک میلیون مسکن تولید کرد.
خواهش من از آقای قالیباف و آقای رئیسی این است که یک بار به خودشان زحمت بدهند و بشینند با واقعیتهای کشور مواجه شوند و حرف بزنند. در این صورت یا میتوانند تحریمها را رفع کنند و اقتصاد ایران را به روال معمول برسانند، یا اینکه اگر نمیتوانند تحریمها را رفع کنند، جلوی هزینههای روزافزون و سنگین دولت را بگیرند.
بودجه یا باید از سمت درآمد امکان تامین داشته باشد، یا باید از سمت هزینهها با درآمدها منطبق شوند. درآمدهای کم، هزینههای زیاد و رفتن دنبال انواع و اقسام راهحلها برای تامین منابع. خب این معلوم است که جواب نمیدهد. از نظر کسری برنامه هم باید گفت که اساس برنامه که یکسری حرفهایی طول و درازی که در طول سال مسئولان جمهوری اسلامی میزنند. برنامه فاقد عدد و رقم است، برنامه نه اینکه منافع و مصارفش را به طور دقیقی پیشبینی کند و بگوید چطوری این اتفاق بیفتد. قرار بوده که اصل اقتصاد در چارچوب کلی و بخش مهمی از اقتصاد در اختیار بخش خصوصی قرار بگیرد و سهم دولت کاهش پیدا کند، اما هیچ کدام از این اتفاقها نیفتاده و دولت همچنان یک کارفرمای بزرگ در اقتصاد ایران است.
در همین راستا، دولت به خاطر شرایط بینالمللی از منابع خارجی و تکنولوژیهای روز دنیا برای تولید نفت، تکنولوژیهای مورد نیاز برای افزایش ضریب بازیافت نفت و قرضهای خارجی نمیتواند استفاده کند. با این حال، دچار کسری بودجه حداقلی ۳۵ درصدی نیز هست. از طرفی، صندوقهای بازنشستگی بیش از ۹۰ درصد مصارفشان از کمکهای دولت است و بانکها هم به خاطر فشار دولت برای تامین مالی دچار ناترازی اساسی هستند. در چنین شرایطی راهحل این است که واقعیتها را ببینند. نه اینکه مرتب شعار غیرواقعی تکرار کنند و مدام بگویند میخواهیم تحریمها را خنثی کنیم، درحالی که اصلاً نتوانستند این کار را کنند. به جای زدن این حرفها اگر نمیتوانید رهبری را قانع کنید و اگر نمیتوانید نظام را به این جمعبندی برسانید که باید تحریمها رفع شود حداقل بروید خودتان را جمعوجور کنید تا هزینههای کشور را کاهش دهید، هزینهها را با درآمدها هماهنگ کنید تا اینقدر فشار به مردم وارد نشود.
فرصت هفت روزه مجلس برای اصلاح این کلیات به دولت اتفاق خاصی را رقم نمیزند. این در واقع، فرار از واقعیتهاست. آقای رئیسی چهار تا عدد را جابهجا میکند، ولی یک مقدار سادهانگاریهایی هم وجود دارد. چه کسی میداند اگر بودجه بعدی کلیاتش را اصلاح کند چه کار میشود کرد؟ یعنی الان دولت میتواند ۳۰ درصد هزینههای کشور را کاهش بدهد؟ یا میتواند ۳۰ درصد منابع جور کند؟ در دو سال گذشته دولت همت نکرد و نتوانسته تحریمها را رفع کند. میخواهد در یک هفته اصل تحریمها را رفع کند؟ اینها در واقع، دو تا عدد را جابهجا میکنند و بودجه جدید میدهند و مجلس هم به کلیاتش رای میدهند.