صدودومین دربی پایتخت روز پنجشنبه در ورزشگاه آزادی برگزار شد و مثل غالب وقتها، این بازی با تساوی یک – یک به پایان رسید تا دو تیم بهویژه اعضای کادر فنی دو باشگاه، خوشحال و خندان زمین مسابقه را ترک کنند و شب، سر راحت بر بالین بگذارند که از گزند انتقادات هواداران خودی در امان مانده و دستکم تا دربی برگشت میتوانند به سبک و سیاق فعلیشان، البته از لحاظ تاکتیکی، در قالب دو تیم مورد نظر ادامه دهند.
دربی ۱۰۲ پایتخت درحالی به پایان رسید که از لحاظ خلق موقعیت و زیبایی، با ارفاق عدد صفر میگیرد. دیداری که ویترین بازیهای باشگاهی در ایران محسوب میشود چنان کسلکننده از آب درآمد که اگر نوک پای امید عالیشاه از غیب نمیرسید و گل اول بازی شکل نمیگرفت، چهبسا با یک صفر – صفر کسلکننده دیگر به پایان میرسید. البته که استقلال هم از گلزنی در این بازی بینصیب نماند، ولی جالب آنکه این تیم هم خلق موقعیت چندانی نداشت و VAR که برای اولین بار در این دربی استفاده میشد، به دادشان رسید.
اگر این دو اتفاق که منجر به خلق موقعیتهای نیمبند در این بازی شد، به وجود نمیآید، ویترین فوتبال باشگاهی ایرانی نماد واقعیتری هم به خود میگرفت. دو تیم مدعی که هر دو برای رسیدن به قهرمانی در این فصل تلاش میکنند، عدد شانس گلشان برای دربی را حتی به زعم آمار، به یک هم نرسانند تا مشخص شود هر دو تیم فقط روی اتفاق به گل رسیدند. این نمایش زشت فنی در شرایطی با استقبال خوب تماشاگران دو تیم همراه شد که اگر هرجای دیگری شکل میگرفت به جذابیتهای چنین دیداری رنگ و بوی ویژهای میبخشید.
کافی است به کیفیت دربیهایی که در سایر کشورهای اروپایی برگزار میشود نگاهی دقیقتر انداخت تا میزان «سرکار» بودن مخاطب فوتبال در ایران مشخص شود. البته که اگر کسی به خودش نمیگیرد، کافی است همین حساسترین بازی کشور عربستان بین النصر و الهلال یک بار دیگر مرور شود تا جایگاه مهمترین بازی فوتبال باشگاهی ایرانی بیشتر مشخص شود. احتیاط بیش از اندازه، عدم دانش لازم برای تغییر انرژی ورزشگاه به عامل توفیق و البته ترس از باختن، بلایی بر سر مهمترین بازی لیگ آورد که هیچ کارشناسی نمیتواند فن خاصی را مورد ارزیابی قرار دهد. ب
ااینحال، هر چقدر نکات فنی این دیدار کسلکننده اندک بود، صحنههای حاشیهای و زشت که قطعا ارتباطی با فوتبال حرفهای در دنیا ندارد، زیاد بود. توهینها، پرتاب بطری، تحریک نیمکت حریف و تحت فشار گذاشتن داور بخشی از نکات تاریک این بازی بود. البته که ۹۰ و خردهای دقیقه زشت این بازی، زمانی زشتتر شد که متهمان اصلی یک بازی معمولی، در نقش سوپرمن ظاهر شده و هر کسی تلاش کرد نشان دهد تیمش بهترین نمایش را داشته و چهبسا اگر داور دخالت نمیکرد یا دخالت میکرد، دست بالا را داشت. ادبیات مربیان و دیگر اعضای باشگاه در کنفرانس خبری و میکسدزون هم که آینه روشنتری از واقعیت فوتبال باشگاهی در ایران بود.
زشتیهای این بازی در همانجا خاتمه پیدا نکرد؛ چراکه قریب به ۲۴ ساعت بعد از آن، اتهامزنی، توهین به رقیب و از همه مهمتر شکایت و شکایتکشی هم به آن ۹۰ دقیقه خستهکننده اضافه شد تا روشن شود آنچه در این بین اهمیت ندارد، احترام به فوتبال و بازی زیباست. برای روشنشدن بخشی از اتفاقات رخداده فقط کافی است تعداد شکایتی که تیمها پس از دیدار از یکدیگر داشتهاند مورد ارزیابی مختصر قرار بگیرد. استقلال از یحیی گلمحمدی و باشگاه پرسپولیس شکایت کرده است؛ از اولی به دلیل اظهاراتش و از دومی به دلیل عبور دوباره این باشگاه از سقف قرارداد. پرسپولیس هم در این زمینه پرکارتر نشان داده و از نکونام، سامره، سیدحسین حسینی بابت ادبیات به کار رفته شان و از باشگاه استقلال به دلیل عبور از سقف قرارداد شکایت کردهاند. البته که کار در همین جا فیصله پیدا نکرده، چون آنها از گزارشگر بازی و حتی رئیس کمیته داوران نیز شکایت کردهاند. جالب آنکه طرفین خودشان را شایسته توصیف کرده و حریف را به دریافت پاداش متهم کردهاند.
در این بین، جو بهراهافتاده در فضای مجازی هم به واسطه ادمینهای کمسنوسال و هیجانی و توصیهپذیر بهگونهای پس از دربی مدیریت شده که هرکسی بازی را ندیده باشد، میپندارد چه بسیار موقعیتها در این بازی مهیج خلق شده و چه جفایی که بر دو تیم نرفته است. واقعیت، ولی ورای آنهاست؛ ۹۰ دقیقه زشت و ۲۴ ساعت زشتتر بابت اتفاقات پس از دربی، تابلویی برای مرور ماهیت فوتبال ایران است. فوتبالی که نباختن به هر شیوهای را به شجاعبودن ترجیح داده و فرار رو به جلو را به خوبی، سینه به سینه منتقل میکند: دربی را نباز و بعد به داور و تیم حریف حمله کن و خودت را مستحق برد بدان. به راستی مخاطب تا چه زمانی اسیر این بازی نخنما میشود؟