شاید برایتان جالب باشد که بدانید عینک آفتابی خیلی پیشتر از عینک طبی اختراع شده بود، در واقع، این چینیها بودند که عینک آفتابی را اختراع کردند.
به گزارش همشهری آنلاین، در قرن دوازدهم، چینیهای خرافهپرست از تکههای دودی رنگ سنگ کوارتز برای محافظت از چشمهایشان در برابر نیروهای شیطانی استفاده میکردند و حتی تصورش را هم نمیکردند که این کار، روزی باعث تولد یکی از محبوبترین و رایجترین عینکها در دنیای مد و زیبایی و زندگی روزمره انسانها بشود. البته برخی معتقدند اولین جرقههای ساخت عینک آفتابی، از زمان نرون و استفاده از سنگ زمرد سبزرنگ زده شد.
به هر حال، استفاده از سنگهای شفاف رنگی، اولین تلاشهای بشری در راه اختراع عینک آفتابی بود. در قرن هجدهم که استفاده از عینک به عنوان یک وسیله کمک بینایی متداول شده بود، «جیمز آیسکاف»، عینکساز انگلیسی متوجه شد طلقهای سفیدرنگ و شفاف سنگ کوارتز نور زیادی را به خودش جذب میکند که برای چشم مضر است و همین باعث میشود تا استفاده از عینکهای طبی برای افراد مسن در روزهای آفتابی دردسرساز باشد؛ بنابراین در جلسه صنف عینکسازان پیشنهاد داد تا از سنگهای شفاف مثل فیروزه و زمرد استفاده کنند، چرا که رنگ سبز و آبی این سنگها، نور را کمتر جذب میکرد و بنابراین چشم در برابر نور زیاد محافظت میشد. از همین زمان عینکهایی با شیشههای رنگی و به اصطلاح آفتابی متولد شدند، اما، چون عینک هنوز خودش در مرحله نوپایی به سر میبرد، استقبال چندانی از عینک آفتابی نشد و سالها طول کشید تا استفاده از عینک آفتابی همهگیر بشود. سال ۱۹۲۹ بود که «سام فاستر» صاحب یک مغازه که همه نوع کالا میفروخت، برای اولینبار، عینک آفتابی را با شیشههای رنگی در مغازهاش عرضه کرد، این وسیله فروش چندان خوبی نداشت و برای همین او آستین بالا زده و با یک ساک پر از عینکهای رنگی به ساحل نیوجرسی رفت و توانست بین افراد کلافه از آفتاب مستقیم، فروش خوبی داشته باشد.
سام فاستر بعدها یک کارخانه عینکسازی برای تولید عینکهای رنگیاش تاسیس کرد و به این ترتیب بهتدریج عینکهای آفتابی وارد زندگی روزمره مردم شد و به خصوص زمانی که خوانندگان و هنرپیشهها برای پنهان کردن خستگی چشمهایشان یا شناخته نشدن از عینک آفتابی استفاده کردند، محبوبیت این عینکها به اوج رسید و استفاده از آنها فراگیر شد، به طوریکه امروزه بیش از ۶۰ درصد مردم در سراسر دنیا عینک آفتابی استفاده میکنند.
این روزها تعداد افراد عینکی کم نیست، عده زیادی امروزه از عینک استفاده میکنند، از سیاستمداران و افراد مشهور گرفته تا آدمهای معمولی و حتی کودکان. برخی از مردم برای رفع نواقص چشمی مثل دوربینی، نزدیک بینی، آستیگماتیسم، پیر چشمی و دید بهتر عینک میزنند، عدهای هم برای زیبایی یا حفاظت از چشمها. با یک گشت کوچک در عینکفروشیها، شما با انواع و اقسام عینکها روبهرو میشوید، عینک طبی، عینک مطالعه، عینک شنا، عینک سهبعدی و حتی عینک جوشکاری! آیا تا به حال فکر کردهاید که اولین عینک چطور ساخته شد و چه کسی از آن استفاده کرد؟
از زمانهای دور، همین که مردم پا به سن میگذاشتند و بیناییشان ضعیف میشد به دنبال راهی بودند تا بتوانند دید بهتری داشته باشند، اما مطمئنا در آن زمانها هنوز هیچ وسیلهای برای بهتر شدن بینایی اختراع نشده بود و راه درازی باید طی میشد تا عینک به شکل امروزی دربیاید.
نامهای که متعلق به ۱۰۰ سال پیش از میلاد مسیح (ع) است گواه خوبی بر این نکته است. در این نامه یکی از سران رومی از ضعیف شدن بیناییاش شکایت کرده و میگوید هرچه به سنش اضافه میشود، سختتر میتواند نوشتهها را بخواند و برای این کار باید دست به دامن بردههایش شود و برای همین تصمیم گرفته از سمتش استعفا بدهد. با توجه به این نیاز به تدریج انسانها به فکر افتادند وسیلهای اختراع کنند که خاصیت «بزرگنمایی» داشته باشد. سنکای جوان، فیلسوف و تراژدینویس رومی برای این منظور از یک گوی شیشهای پر از آب استفاده میکرد و با قرار دادن این گوی روی نوشتهها میتوانست آنها را در اندازه بزرگتر ببیند.
نرون، امپراتور بزرگ رومی هم هنگام تماشای جنگ گلادیاتورها یک تکه سنگ زمرد جلوی چشمانش میگرفت و با این کار هم تصویر را بهتر میدید و هم به دلیل رنگ سبز زمرد، اشعه خورشید، چشمانش را کمتر اذیت میکرد. اما هنوز رومیها هیچ ایدهای درباره عینک و اختراع آن در سر نداشتند، حتی چیزی از خواص لنزها نمیدانستند، اول باید لنزها و عدسیها اختراع میشد تا بعد نوبت به عینک برسد. اواسط سال ۱۲۰۰ میلادی بود که بالاخره اولین لنزهای بزرگنما صرفا برای کمک به خواندن و نوشتن اختراع شدند، یک فیلسوف انگلیسی به نام «روچر بیکن» در حال بررسی یک گوی کوچک شفاف از سنگ کوارتز بود که با گذاشتن آن روی کتاب، متوجه شد میتواند خطوط و کلمات را درشتتر و واضحتر ببیند و این به دلیل محدب بودن گوی بود که چنین خاصیتی را ایجاد میکرد.
رفتهرفته، استفاده از این گوی بین مردمی که چشمشان ضعیف شده بود رایج شد و شیشهگران ایتالیایی، به خصوص ونیزیها، به ساختن تکههای محدب و کوچک سنگ کوارتز با دو و نیم سانتیمتر قطر و یک سانتیمتر عرض، جهت بزرگنمایی روی آوردند و اسم آن را «سنگ خواندن» گذاشتند. سنگ خواندن، نمونه اولیه همان چیزی است که امروزه به نام ذرهبین میشناسیم و البته مقدمهای بود برای اختراع عینک.
استفاده از سنگهای خواندن، کار را برای افرادی که به خوبی، کلمات و نوشتهها را نمیدیدند تا حدی آسان کرده بود و آنها میتوانستند به تنهایی کلمات و نوشتههای ریز را بخوانند. این وسیله، به خصوص بین راهبان و کشیشان که دائما کتاب دعا در دست داشتند بسیار مفید بود و خیلی زود آنها یاد گرفتند این لنزهای بزرگنما را برای سهولت کار نزدیک چشمانشان بگیرند.
تا پیش از این، استفاده کننده باید سنگ خواندن را مستقیما روی نوشتهها میگرفت، اما سال ۱۲۸۶ اولین وسیله کمک بینایی که قابل قرار دادن روی صورت بود ساخته شد و نام عینک را گرفت. البته مخترع آن ناشناس باقی ماند و این راهبان ایتالیایی بودند که این نوع عینک را تبلیغ کرده و استفاده از آن را رواج دادند. معمولا دو قطعه از این لنزهای محدب را با استفاده از قابهای استخوانی، چرمی یا فلزی به صورت عدد هشت به هم وصل میکردند و آن را روی بینیشان میگرفتند تا کار مطالعه آسانتر شود. استفاده از عینک خیلی زود همهگیر شد و از ایتالیا به کشورهای دیگری، چون آلمان، اسپانیا و فرانسه هم رسید، نقاشان بزرگی، چون توماس دو مودنا عینک را وارد نقاشیهایشان کرده و کشیشان و مشاهیری را به تصویر میکشیدند که با عینک در حال مطالعه بودند و این به نوعی نشانه خرد و دانش و احترام بود.
از لحظهای که عینک و لنزهای بزرگنما اختراع شدند مشکلی وجود داشت که تقریبا ۳۵۰ سال طول کشید تا حل شود و آن چگونگی قرار گرفتن عینک روی صورت بود!
استفاده از عینکهای قابدار هشتی، محدودیتهایی برای استفاده کننده ایجاد میکرد چرا که گاهی از روی بینی سر میخورد و میافتاد و استفادهکننده مجبور بود همیشه با نگرانی عینک را روی دماغش بگذارد و زیاد هم تکان نخورد. همین باعث شد تا عینک به صورتهای مختلف اختراع و ساخته شود.
اسپانیاییها اولین کسانی بودند که ایده محکم کردن لنزهای عینک روی گوش را ارائه دادند، ابتداییترین شکل عینکها، لنزهای محدب قابداری بودند که با نوارهای حریری به پشت گوش وصل میشدند. ایتالیاییها و اسپانیاییها این عینکها را به چین و دیگر نقاط دنیا بردند، چینیها هم به جای حلقه کردن روبان و نوار به پشت گوش، یک تکه سرامیک به انتهای روبان وصل کردند تا روبانها از گوش جدا نشود. با این حال، عینکهای روبانی خیلی مورد توجه قرار نگرفتند، اما همین ایده ساده باعث شد در سال ۱۷۳۰، یک عینکساز انگلیسی به نام «ادوارد اسکارلت» دستههای خشک و صاف عینک را که پشت گوش قرار میگرفتند بسازد و روی لنزهای قابدار نصب کند، از این عینکها خیلی زود استقبال شد و استفاده از آنها گسترش یافت. این ایده اولیه حتی تا به امروز هم در حرفه عینکسازی حرف اول را میزند.
مدتها بود که عینک در بین مردم نقاط مختلف کره خاکی شناخته شده بود، اما عکسالعملها در برابر آن فرق میکرد. مردان و زنان فرانسوی، استفاده از عینک را بد میدانستند و اشراف پاریس فقط در خفا و تنهایی از عینک استفاده میکردند و هر کس در مجامع عمومی عینک میزد به نظرشان مسخره و خندهدار میآمد. درحالیکه اسپانیاییها نظر دیگری داشتند، به عقیده آنها، عینک ظاهرشان را زیباتر میکرد و وقار و جلال خاصی به آنها میبخشید و باعث میشد مهمتر به نظر بیایند، از نظر آنها، عینک مظهر عقل، دانش و خرد بوده و همه جا با افتخار، عینک به چشم میزدند، حتی در بیشتر نقاشیهایشان روی چشم تمام افراد عینک میکشیدند.
شرمساری انگلیسیها و فرانسویها از گذاشتن عینک باعث شد در سالهای ۱۸۰۰ میلادی، نوع جدیدی از عینک مد بشود؛ عینکهای یک چشمی! چرا که آنها میتوانستند خیلی سریع بدون اینکه کسی متوجه شود این عینک را در جیبشان مخفی کنند.
عینکهای یک چشمی، لنزهای کوچک و بدون قابی بودند که با یک زنجیر باریک به لباس فرد وصل میشدند و او میتوانست در یک چشم برهم زدن، بدون اینکه کسی متوجه شود عینک را به صورتش گذاشته یا سریع بردارد و در جیبش بگذارد. اولین استفادهکنندگان از عینکهای یکچشمی، بیشتر مردان طبقه بالای جامعه و اشرافزادگان بودند و مبلغ زیادی میپرداختند تا لنزهای مخصوص با اندازه مناسب برای چشمهایشان ساخته شود. این عینکها بسیار گران بودند و در آن زمان حدود ۲۰۰ دلار قیمت داشتند و برای همین، رفتهرفته این عینکها به نشانهای از زندگی لوکس و اشرافی تبدیل شدند و استفاده از آن نوعی شخصیت و حس بزرگی به افراد میداد، البته از اعتبار این عینکها بعد از جنگ جهانی اول کاسته شد.
محبوبیت عینکهای یک چشمی در قرن نوزدهم باعث شد عینکهای دسته بلند هم برای خانمها اختراع شود. عینکهای یک چشمی بیشتر توسط مردان به کار گرفته میشد و بین خانمها رواج چندانی نداشت. برای همین، جورج آدامز، مخترع و نویسنده مقالههای علمی و طراح انگلیسی، عینکهای دسته بلند را برای خانمها طراحی و تولید کرد تا در مهمانیهای اشرافی چیزی از مردان کم نداشته باشند. در عینکهای دسته بلند، دو عدسی به موازات هم و در یک قاب قرار میگرفتند تا چشمها را به خوبی پوشش دهند، در کنار یکی از عدسیها، دسته بلندی قرار داشت که استفادهکننده میتوانست به راحتی عینک را روی صورتش بگیرد.
عینکهای دسته بلند، برای خانمها بیشتر جنبه تزئینی داشتند و به همین دلیل، قاب و دسته آنها از طلا یا نقره ساخته میشد و سنگهای قیمتی روی آنها کار میگذاشتند. طی قرن نوزدهم، عینکهای دسته بلند جایگاه ویژهای نزد زنان طبقه بالا پیدا کردند، اما چون فقط جنبه زیبایی داشته و یک ژست اشرافزادگی به حساب میآمد، رفتهرفته اهمیت خود را از دست دادند و همچنان، عینکهای دسته دار ادوارد اسکارلت در میان عامه مردم حرف اول را میزدند.
یکی از مهمترین پیشرفتها در ساخت عینک در قرن شانزدهم رخ داده است؛ در این قرن، عدسیهای مقعر برای اصلاح نزدیکبینی به جهانیان معرفی شد.
تا پیش از این، تنها از عدسیهای محدب در ساخت عینک استفاده میشد، اما پاپ لئون دهم که خودش نزدیک بین بود، در سال ۱۵۱۷ از روی کنجکاوی از لنزهای مقعر در هنگام شکار استفاده کرد و متوجه شد با این عدسیها میتوانست بهتر ببیند و این چنین بود که عینکهایی برای اصلاح نزدیکبینی اختراع شدند. نام بنجامین فرانکلین، سیاستمدار و یکی از بنیانگذاران ایالت متحده نیز در تاریخچه اختراع عینک میدرخشد. او با یک ابتکار ساده، در ۱۷۸۴ عینکهای دوکانونه را اختراع کرد. بنجامین هم پیرچشمی داشت و هم نزدیکبین بود و همیشه به اجبار از دو عینک استفاده میکرد، یکی برای مطالعه و دیگری برای تماشای مناظر دور.
اما عوض کردن پی در پی عینکها برایش زجرآور شده بود، برای همین در یک اقدام غیرمنتظره، شیشههای هر دو عینک را از وسط نصف کرد و نیمی از هرکدام را درون یک قاب قرار داد و بدین ترتیب فقط یک عینک داشت و تنها کافی بود چشمانش را بالا و پایین ببرد تا بتواند هم دور را ببیند و هم نزدیک را و به همین سادگی، عینکهای دوکانونه اختراع شدند و راه برای عینکهای سهکانونه هم باز شد. البته این اصطلاحات، بعدا توسط جان ایزاک هاوکینز، مخترع و موسیقیدان انگلیسی در سال ۱۸۲۶ رایج شد.
استفاده از عینک برای افراد سالخورده و مسن و کسانی که مشکل بینایی داشتند یک ضرورت به حساب میآمد. در این زمان مردم در سراسر دنیا، خجالت را کنار گذاشته و به راحتی عینک به چشم میزدند و به خیابان میرفتند. همین مساله باعث شد تا تاکید زیادی روی مدلهای عینک گذاشته شود و قابها و فریمهای مختلف طراحی و تولید شوند.
سالهای ۱۸۴۰، با تلفیق طراحی عینکهای دستهدار و عینکهای یکچشمی، عینک پنسی مد شد. بار دیگر دستههای عینک به فراموشی سپرده شد و عدسیها بوسیله یک گیره یا پنس روی بینی قرار میگرفتند. این عینک هم مانند عینک یکچشمی، طرفداران خاص خودش را داشت و بیشتر در بین قشر روشنفکر و ادبی جامعه متداول بود. در این دوران انتخاب لنز و عدسی صحیح هم برعهده مشتری قرار داده شد و مشتریان لنزهای زیادی را با قطرهای مختلف امتحان میکردند تا یکی را که بیشتر بر بیناییشان تاثیر داشت انتخاب کنند. لنزهای آستیگمات هم نتیجه تحقیقات و اختراع ریاضیدان و منجم بزرگ انگلیسی «سر جورج آیری» بود که در سال ۱۸۲۵ تولید شدند.
به هر حال عینک راه دور و درازی را طی کرد و بارها و بارها دستخوش تغییرات شد، ولی ایده عینکهای دستهدار ادوارد اسکارلت، همیشه در رأس دیگر طراحیها قرار داشت و به دلیل سهولت در استفاده، یکی از محبوبترینها باقی ماند و راهش را به دنیای مدرن امروزی هم باز کرد و هنوز که هنوز است از این ایده در صنعت عینکسازی استفاده میشود.