کافیست با کودکان و نوجوانان نسل جدید صحبت کنیم تا مشخص شود کدام شبکهها را میبنند، کدام نوع موسیقی را گوش میکنند و اصلا اعتقادات دینی آنان چگونه است. من همیشه در این زمینه معترض بودهام، اما متاسفانه گوش شنوایی برای حل این مشکلات وجود ندارد. اکبر عبدی، علیرضا خمسه، مرضیه برومند و بسیاری از چهرههایی که در سالهای گذشته در حوزه کار کودک بسیار فعال بودند، اکنون کجا هستند؟ تصمیم گیرندگان اصلا فکر نمیکنند که با این رفتارهای خود چه خطراتی را برای کودکان ایجاد میکنند. آقای جبلی مدام میگویند آغوش ما برای هنرمندان همواره باز است. اما در عمل چیزی از این آغوش نمیبینیم.
فرارو- انتشار موزیک ویدئوی جدید ساسی مانکن در فضای مجازی با حواشی گستردهای همراه شد. بخشی از این موزیک ویدئو که محتوایی نامناسب و غیراخلاقی دارد، با تقلید از برنامه «عمو قناد» ساخته شده که سالها مهمان خانههای کودکان ایرانی بود.
به گزارش فرارو، انتشار این موزیک ویدئو از همان لحظه نخست با واکنش فعالان حوزه رسانه و کودک همراه شد، داریوش فرضیایی (عموپورنگ) از نخستین افرادی بود که به این ویدئو، واکنش نشان داد و نوشت: «فاجعه پشت فاجعه! کمی وجدان داشته باشید! بچههای معصوم چه گناهی کردند که باید طعمه شما قرار بگیرند…کاش کمی انسانیت حالیتون بود!» این اظهارات داریوش فرضیایی با واکنش خواننده لس آنجلسی همراه شد که میگفت فقط سالی یک بار موسیقی جدید منتشر میکند و امثال عموپورنگ که سالها در رسانه حضور داشته اند، اعتراض ناروا میکنند.
عباس عبدی تحلیلگر مسائل سیاسی در واکنش به مشاجره مجازی ساسی مانکن با داریوش فرضیایی درتوییتر نوشت: «پاسخ ساسی مانکن، ویرانگرتر از کلیپ او بود. موفقیت و شکست هر ساختاری در رسانه رسمی آن دیده میشود.» متن ترانه موسیقی این کلیپ جنجالی، در کنار نام آن؛ «برادران لیلا» که از فیلمی با همین نام به کارگردانی سعید روستایی، الهام گرفته شده است، ترکیبی عجیب از یک موزیک ویدئو را ساخته که با چاشنی تصاویر نامناسب و غیراخلاقی، به هیچ وجه برای کودکان مناسب نیست.
با توجه به این که تبعات منفی این نوع محتوا برای کودکان و نوجوانان پرسشهایی مطرح است از جمله این که اساسا چرا باید پس از انتشار محتواهای نامناسب و مستهجن، نگران وضعیت کودکان باشیم و آیا مسئولان حوزه فرهنگ و هنر، صدا و سیما و وزارت ارشاد در حوزه جذب حداکثری مخاطبان گروه سنی کودک و نوجوان موفق عمل کرده اند؟ محمد مسلمی، بازیگر، کارگردان و فعال حوزه کودک و نوجوان به پرسشهای فرارو پاسخ داده است:
محمد مسلمی به فرارو گفت: «ابتدا باید نگاه کنیم که اصلا چه محتوایی را برای مخاطبان کودک و نوجوانانمان آماده کردهایم. کودکان ما حق انتخاب ندارند. مقامات ما در صدا و سیما برای کودکان چه محتواهایی را تدارک دیده اند که با کمک این برنامهها بتوانیم کودکان را از رفتن به سمت محتوای نامناسب بازداریم؟ از این نواقص در همه حوزهها داریم. از موسیقی تا تئاتر و سینما. این که ما پاسخ این سوال را بدهیم که برای کودکان چه کردهایم بسیار مهمتر از این است که بخواهیم پاسخی به رفتار یک شخص خاص بدهیم. ما در دنیایی زندگی میکنیم که پر از آسیب و خطر برای کودکان است. پس چرا منتظریم یک اتفاق ناخوشایند رخ دهد و سپس علیه این اتفاق جبهه بگیریم؟ صدا و سیما، وزارت ارشاد، کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در سال چند کار موزیکال، چند داستان قهرمانی، چند برنامه مفرح تولید میکنند که مانع از حرکت بچهها به سمت مسیر نادرست شود؟ ما که نمیتوانیم دنیا را متوقف کنیم، یا اجازه ندهیم هیچکس خلاف میل ما عمل کند. حقیقت این است که ما هیچ محتوایی برای کودکانمان نداریم.»
وی افزود: «کودک ایرانی، هر بار تلویزیون را روشن میکند با چند محتوای عروسکی و نمایشی مناسب مواجه میشود؟ بهتر نیست در کودکانمان عقلانیت را افزایش دهیم که خود تشخیص دهد کدام محتوا مناسبتر است؟ مشکل از خود ما است. وقتی ما به کودکانمان محتوای جذاب نمیدهیم، کودک احتمال دارد به هر سمتی برود. متاسفانه، مسیرهای ساخت محتوا برای کودکان و نوجوانان به دست افرادی افتاده که به بیراهه میروند و به کودکان ظلم میکنند. چرا اکنون هیچ هنرمند محبوب قدیمی در تلویزیون حضور ندارد؟ ما فعالان حوزه کودک، در حال حاضر، اجازه کار نداریم. امثال ما که ۳۰ سال برای شبکههای تلویزیون کار کرده اند، از گردونه فعالیت در صدا و سیما حذف شده اند. در نتیجه برنامهها با شیوهای غلط و سلیقهای ساخته میشود و کودکان امروز، هیچ ارتباطی با برنامههای صدا و سیما برقرار نمیکنند.»
این بازیگر و مجری برنامه کودک در ادامه گفت: «کافیست با کودکان و نوجوانان نسل جدید صحبت کنیم تا مشخص شود کدام شبکهها را میبینند، کدام نوع موسیقی را گوش میکنند و اصلا اعتقادات دینی آنان چگونه است. من همیشه در این زمینه معترض بودهام، اما متاسفانه گوش شنوایی برای حل این مشکلات وجود ندارد. اکبر عبدی، علیرضا خمسه، مرضیه برومند و بسیاری از چهرههایی که در سالهای گذشته در حوزه کار کودک بسیار فعال بودند، اکنون کجا هستند؟ تصمیم گیرندگان اصلا فکر نمیکنند که با این رفتارهای خود چه خطراتی را برای کودکان ایجاد میکنند. آقای جبلی مدام میگویند آغوش ما برای هنرمندان همواره باز است اما در عمل چیزی از این آغوش نمیبینیم.»
وی افزود: «من اصلا نظری درباره فعالیت یک خواننده یا هرشخص دیگری ندارم. اگر انرژی خود را صرف این کنم که بقیه چه میکنند، عملا هیچ حرکتی نمیتوانم انجام بدهم. در دنیا حرکات سخیف مختلفی انجام میشود، اما رسالت من هنرمند یا رسانهای چیست؟ دیدگاه من این است که اگر ما کتاب خوبی بنویسیم، کتابهای مبتذل خوانده نمیشود، اگر ما فیلم و سریال خوب بسازیم، کسی به دنبال فیلم و سریال ترکیهای نمیرود. درواقع باید این بخش را ترمیم کنیم. کودکان در خانه، مدرسه و سپس در معرض رسانههای عمومی است. همه این موارد در شکل دهی شخصیت کودکان نقش دارد. این روزها نگاه کودکان به گوشیهای هوشمند است. مشخص است که تفکرات بچههای امروز با خانواده متفاوت است. ما در خانواده باید روابط تحلیلی را توسعه دهیم، نه بحث و جدل و درگیری را. زمان فشار و کتک زدن بچهها تمام شده است. باید با کودکان منطقی صحبت کنیم.»
این هنرمند حوزه کودک و نوجوان گفت: «هنرمند خلاق است و با توجه به زمان کار خود را در قالبهای جذاب تولید میکند. شاید در دورهای «عموهای فتیله ای» جذاب بودند، اما اکنون باید بررسی و رصد شود که همچنان جذاب هستند یا خیر. این موضوع نیاز به اتاق فکر و تیم تحلیل محتوا دارد. ما باید داستانهای کهن و موسیقیهای اقوام را در قالبهای امروزی ارائه دهیم. ایرادی ندارد که از دیگر کشورها الگو برداری کنیم یا برنامههای خارجی را ایرانیزه کنیم، اما میتوانیم با به روزرسانی برنامههای خود نیز، رشد چشمگیری داشته باشیم. همانطور که من سعی کردم در سریال «هشتگ خاله سوسکه» افسانههای کهن ایرانی را به روزرسانی کنم. داریوش فرضیایی نیز سالها عمر و زمان صرف رشد و تربیت بچهها کرده و دیدگاه خاص خود را درباره ویدئوی جنجالی دارد، اما من از زاویه دید خود به این موضوع نگاه میکنم. دورانی که فقط دو شبکه تلویزیونی داشتیم تمام شده و ممکن است در عرض یک شب و با انتشار یک ویدئوی ساده در فضای مجازی همه چیز تغییر کند. پس به همان بخش ابتدایی صحبتم برمیگردم که ما باید خود را اصلاح کنیم.»
وقتی که هنرمندان شریف و پاک که آثار فاخر تولید میکنند در سینما و یا موسیقی و تاتر سانسور و حذف میشوند کم کم میزان آثار فاخر کم میشود و مبتذل کاران فضا برای جولان پیدا میکنند که نتیجه اش این وضع اسفناک سینماست یک سینمای سفارشی و رانتی و یا کمدی های سخیف با شوخی های بالای 18 سال و موسیقی ای هم که همه شاهد ان هستیم اشعار واقعا در پیتی و مزخرف و ملودی ها تکراری و شبیه هم و صداهای معمولی و شبیه هم و افرادی نالایق و بی سواد به نام خواننده ... این دستپخت مسئولان فرهنگی کشور که که کماکان به همین راهشان هم ادامه میدهند اصلا گویا قصد از بین بردن موسیقی را در ایران دارند مسئولان فرهنگی .