هم میهن نوشت: معروف است که میگویند زمانی که رئیسان کل بانک مرکزی بر مسند ریاست مینشینند، باید نگاهی به گذشته رئیسان کل داشته باشند تا هم از تجربههای آنها استفاده کنند و هم آنکه مبادا کاری کنند یا حرفی بزنند که مورد نقد تند دیگران قرار بگیرند و جوابی هم نداشته باشند. اما به نظر میآید که آقای فرزین نهتنها به این توصیه گوش نکرده بلکه فراتر از آن هم گام برداشته است.
دیروز ایشان در مراسم رونمایی از اوراق مرابحه ارزی گفته بود که «این برای اولین بار است که در ایران اوراق مرابحه ارزی عرضه میشود.» شاید این عرضه که در دوران ایشان اتفاق افتاده است، برای اولین بار باشد، اما واقعیت آن است که اولین بار اوراق قرضه ارزی – حالا بین مرابحه و قرضه، فرق جزیی وجود دارد که وارد آن نمیشویم، اما هدف هر دو در این زمینه یکی است آن هم تامین مالی پروژهها – در سال ۱۳۸۱ و در زمان ریاست کلی مرحوم دکتر محسن نوربخش عرضه شد که اتفاقاً تفاوت نوع کیفیت عرضه آن با این عرضه فعلی بسیار زیاد است که در ادامه آن را میآوریم.
اما ماجرا چه بود؟ در آبان ماه سال ۱۳۸۰، زمانی که دولت خاتمی بودجه سال ۱۳۸۱ را تقدیم مجلس کرد، تبصرهای در آن گنجانده شده بود – تبصره ۲۱ قانون بودجه کل کشور سال ۱۳۸۱ - که دولت را مکلف میکرد معادل ۵/۱ میلیارد دلار تسهیلات خارجی را جذب کند. از این رو بانک مرکزی در آن زمان تصمیم گرفت که برای اولین بار اوراق قرضه ارزی منتشر کند. در آن زمان هم بودند افرادی که میگفتند که این امر با توجه به شرایط سیاسی ایران که از سوی جورج بوش – رئیسجمهوری وقت آمریکا - جزو محور شرارت قرار گرفته بود، امکانپذیر نیست.
ولی این اتفاق از سوی دکتر نوربخش رقم خورد. حتماً آقای فرزین میداند که برای انتشار اوراق قرضه یا مرابحه ارزی که نیازمند جذب سرمایه ارزی از خارج است حتماً کسب رتبه اعتباری از سوی مؤسسات معتبر رتبهبندی اعتبار مانند مودیز یا فیچ لازم است در غیر این صورت این نوع عرضه با ریسک بسیار بالایی همراه خواهد بود و بعید است به فروش برود. به همین خاطر در سال ۱۳۸۱ و حدود یک ماه قبل از انتشار اوراق قرضه ارزی ایران مؤسسه مودیز رتبه اعتباری ایران را B۲ قرار داده بود که در آن زمان رتبه بسیار بالایی برای ایران محسوب میشد، اما با فشار دولت آمریکا مؤسسه مودیز از دادن این اعتبار پا پس کشید، اما بانک مرکزی ایران عقبنشینی نکرد و به سمت مؤسسه اعتباری فیچ رفت و از آن مؤسسه رتبه اعتباری B+ را گرفت.
اتفاقی که پس از آن دیگر برای ایران رخ نداد. (بهتر است گفته شود که برای انتشار اوراق مرابحه ارزی کدام مؤسسه رتبهبندی اعتباری به ایران امتیاز داده است و امتیاز آن چیست؟) اولین اوراق قرضه ارزی ایران در ۱۹ تیرماه سال ۱۳۸۱ در بازارهای جهانی عرضه شد. روز بعد – ۱۱ جولای سال ۲۰۰۲ - روزنامه اینترنشنال هرالد تریبون نوشت: «ایران برای اولین بار پس از انقلاب سال ۱۹۷۹، اوراق قرضه ارزی را عرضه کرد که با استقبال سرمایهگذاران اروپایی و حاشیه خلیجفارس مواجه شد.»
به نوشته این روزنامه ایران معادل ۵۰۰ میلیون یورو اوراق قرضه ارزی منتشر کرده که مدیران بانکها و مؤسسات مالی در کشورهایی مانند عربستان سعودی و بحرین عرضه بیش از نیمی از این اوراق را برعهده داشتند. (توجه به کشورها و نوع رابطه در آن زمان را نگاه کنید.) نرخ بهره این اوراق ۹۵/۸درصد بود. هرالد تریبون همچنین به نقل از جیمز مک کورماک، مدیر ارشد رتبهبندی حاکمیتی در مؤسسه رتبهبندی فیچ در گفتگو با بلومبرگ نوشته بود: «این عرضه ایران را در میانه بازارهای بینالمللی سرمایه قرار داده و برای آن کشور پروفایلی را در انجمنهای سرمایهگذاری جهان قرار داده است.» آنطور که هرالد تریبون نوشته بود در همان روز اول حدود ۴۰درصد از این اوراق توسط مدیران مؤسسات مالی آلمان و بریتانیا خریداری شده بود و ۵درصد آن هم در آسیا به فروش رفته بود.
اما این تمام ماجرا نیست. در آذرماه، ایران بخش دوم اوراق قرضه ارزی را که معادل ۳۷۵ میلیون یورو بود منتشر کرد و این بار به خاطر استقبال زیاد نرخ بازده سالانه آن را یکدرصد نسبت به عرضه قبلی کاهش داده بود؛ یعنی آنکه سرمایهگذاران خارجی اعتبار ایران را تقریباً قبول داشتند. در همان زمان خبرگزاری ایرنا نوشت که ۳۶درصد از این اوراق در اروپا و ۶۴درصد در خاورمیانه، میان ۴۵ بانک و مؤسسه مالی بینالمللی به فروش رفته بود.
۲۱ سال از آن ماجرا گذشته است. چهار ماه بعد از انتشار این اوراق دکتر محسن نوربخش درگذشت. بدون شک مدیران آن دوران یا بازنشسته شدند یا خانهنشین و یا آنکه خدای ناکرده فوت کردهاند؛ بنابراین شاید خواسته باشند از غفلت این مدیران استفاده کرده و اتفاقی را برای اولین بار به نام خود ثبت کنند – کاری که متاسفانه بسیاری از مدیران دولت سیزدهم میکنند-، ولی نمیتوان تاریخ را برای همیشه پنهان نگه داشت؛ بالاخره از یک جایی و از سوی فردی مطرح میشود و عیان میگردد و آن موقع دیگر قضاوتها بسیار سخت و تند میشود. حالا خود آقایان میان کیفیت و نوع انتشار اوراق قرضه زمان دولت خاتمی را با دولت رئیسی یا به عبارت دیگر در دوره ریاست کلی مرحوم دکتر نوربخش و رئیسکل فعلی مقایسه و قضاوت کنند؟ چه نمرهای را واقعاً به خودشان میدهند؟