فرارو- فاصله سالهای ۱۹۶۹ تا ۱۹۷۷ میلادی در دوران ریاست جمهوری "ریچارد نیکسون" و "جرالد فورد" نفوذ گستردهای بر امور جهانی اعمال کرد و همزمان هم مورد انتقاد شدید منتقدان اش قرار گرفت و جایزه صلح نوبل را نیز دریافت کرد.
به گزارش فرارو به نقل از آسوشیتدپرس؛ در ادامه به پنج نکته درباره زندگی او و نقش اش خواهیم پرداخت:
به مدت هشت سال او ابتدا در مقام مشاور امنیت ملی و سپس به عنوان وزیر خارجه و برای مدتی در هر دو منصب نقشی مسلط در سیاست خارجی ایالات متحده داشت. او دیپلماسی شاتل* را در تلاش برای صلح خاورمیانه راه اندازی کرد. او از مذاکرات محرمانه برای احیای روابط بین ایالات متحده و چین استفاده کرد. او مذاکرات پاریس را آغاز کرد که در نهایت ابزاری برای نجات ایالات متحده از جنگ در ویتنام فراهم کرد. در نهایت، کیسینجر مسیر تنش زدایی امریکا با اتحاد جماهیر شوروی را دنبال کرد که منجر به توافق نامه کنترل تسلیحات شد.
قدرت کیسینجر در جریان آشفتگی ناشی از رسوایی واترگیت افزایش یافت، زمانی که آن دیپلمات هماهنگ از نظر سیاسی نقشی شبیه به نیکسون رئیس جمهور تضعیف شده را برعهده گرفت. کیسینجر بعدا درباره نفوذش در دوران واترگیت نوشت: "بدون شک غرور من برانگیخته شد، اما احساس غالب پیش بینی فاجعه بود". به گفته "والتر آیزاکسون" نویسنده زندگی نامه کیسینجر در سال ۱۹۹۲ میلادی کیسینجر به همکاران اش در کاخ سفید گفت که او تنها کسی بود که نیکسون "آن دیوانه مست" را از انجام کارهایی که "جهان را منفجر میکرد" باز داشت.
کیسینجر به عنوان مردی چاق و نامرتب در دولت مستحکم نیکسون ظاهر متفاوتی داشت. کیسینجر زنان را انحراف و سرگرمی نامیده بود. آیزاکسون نوشه بود که عوامل هالیوود مشتاق بودند تا او با ستارهها بر روی صحنه دیده شود. در نتیجه، بازیگرانی، چون جیل سنت جان، شرلی مک لین، مارلو توماس، کندیس برگن و لیو اولمان او را همراهی کردند. نتیجه یک نظرسنجی در سال ۱۹۷۲ میلادی نشان داد که زنان امریکایی کیسینجر را به عنوان مردی انتخاب کردند که دوست دارند با او قرار ملاقات داشته باشند. توضیح کیسینجر برای آن نتیجه این بود:" قدرت غریزه جنسی نهانی است".
کیسینجر برای چندین دهه با این تصور که او و نیکسون در سال ۱۹۷۲ میلادی شرایط صلحی را در مورد ویتنام پذیرفتند که در سال ۱۹۶۹ میلادی قابل دستیابی بود و در نتیجه آن تعلل باعث کشته شدن دهها هزار امریکایی و طولانیتر شدن جنگ ویتنام شدند، مورد انتقاد قرار گرفته بودند. او هم چنین به دلیل صدور مجوز استراق سمع تماسهای تلفنی خبرنگاران و کارکنان شورای امنیت ملی امریکا برای جلوگیری از افشای اخبار درون کاخ سفید به شدت مورد انتقاد قرار گرفته بود. او هم چنین به دلیل موافقت با بمباران کامبوج در آوریل ۱۹۷۰ میلادی مورد انتقاد قرار گرفته بود بمبارانی که هدف آن قطع خطوط تدارکات ویتنام شمالی برای نیروهای کمونیست در ویتنام جنوبی بود. آن "تهاجم" آن گونه که نیکسون و کیسینجر با این اصطلاح از آن یاد کردند به گفته منتقدان کیسینجر باعث شد کامبوج تحت کنترل شورشیان موسوم به خمرهای سرخ قرار گیرد.
کیسینجر شهرت یک دولتمرد بزرگ و مورد احترام را پرورش داد، سخنرانی کرد و به روسای جمهور جمهوری خواه و دموکرات مشاوره داد و در سفر به نقاط مختلف جهان یک تجارت مشاوره جهانی پرسود را مدیریت کرد. با این وجود، پس از انتشار سوابق مربوط به دوران زمامداری نیکسون افشاگریهایی صورت گرفت که به ضرر او بود. کیسینجر توسط منتقدان داخلی و خارجی تحت فشار قرار گرفت. آنان استدلال میکردند که او باید به خاطر سیاست هایش در قبال کشورهای جنوب شرق آسیا و حمایت از رژیمهای سرکوبگر در آمریکای لاتین پاسخگو باشد. به همین خاطر کیسینجر پیش از سفر به برخی از کشورها باید دو بار فکر میکرد تا اطمینان کسب کند که توسط قضاتی که به دنبال بازجویی از او در مورد اقدامات دوران نیکسون بودند احضار نخواهد شد.
*دیپلماسی رفت و برگشت اصطلاحی است به معنی میانجی گری بین طرفین متخاصم از طریق رفت و آمد نمایندگان میانجی بین پایتختهای دو کشور به منظور حصول یک راه حل قطعی.