دکتر سعید نیاکوثری*؛ حکمت و فلسفه اسلامی در سرزمینی با پشتوانه قرنها اندیشه مزدیسنایی که جهان هستی و جلوه خداوندی را به نور عقل جستجو میکرد، در مینوی خرد اندیشمندی به بار نشست که اندیشه را به علم نجوم، ریاضی، منطق، پزشکی و موسیقی آراسته بود.
هنوز بسیاری آقایان دینهم درهمکم پای از عدم بیرون ننهاده بودند، تا بر صفحه هستی این آب و خاک و در گستره سیاسی روزگار صفوی، به پشتوانه قدرت حاکمیت صفوی، دروازههای خرد را قفل تعصب زنند.
در قرنی که اندیشه بها داشت و آیینهای دینی متکی به تدبر و تعقلی بود که قرآن کریم بر آن تاکید داشت و پرورش اندیشه و رسالت حکما آموختن و آموزاندن چگونه اندیشیدن بود و باب تقلید جای تعقل گشوده نشوده بود در عصری که اسلام به قوت اندیشه ورزی ایرانیان دوران طلایی خود را آغاز کرده بود در فاریاب فرزندی از نژاد پاک آریا دیده به جهان گشود که بعدها جهان دیده افتخار به دریای حکمتش گشود.
دانشنامهنویسی که چنان در حکمت و خرد پیش تاخت و مشکات اندیشه به نور فلسفه روشن داشت که او را استاد الفلاسفه نامیدند. درخشش او در علوم متعدد زمان تا بدانجا که فلسفه ارسطو را به کمند فلسفه اسلامی کشاند و بر آثار فلاسفه یونان و به ویژه ارسطو شرحها نگاشت و بدین سان او را معلم ثانی خواندند.
اندیشه فارابی با مکتب آنچه در یونان تحت عنوان نوافلاطیون شهرت داشت تلفیق و او کوشید تفکرات افلاطون و ارسطو را با اندیشه توحیدی اسلام هماهنگ نماید و حاصل جد و جهدش یادگارهای ارزشمندی همچون مابعدالطبیعه، فصوص الحکمه و احصاء العلوم شد که هنوز از پی روزگارانی بس طولانی، پرتوهای خورشید نشانش سپهر اندیشه را روشن و افتخاری است برای هر آنکه اندیشه از تعصب رها کرده و پای به دام تقلید ننهاده و دین را و قرآن شریف را در گستره بیکران حکمت و فلسفه اسلامی میشناسد و حاصل آن طلوع خورشیدهایی همچون ابن سینا، سهروردی، ملاصدرا و در عصر حاضر علامه طباطبایی و تفسیر المیزانی که تماما حسن جمال یزدانی را به تصویر کشیدند.
آنهایی که در اسفار اربعه افکارشان خدمت به خلق و ساختن جامعهای مبتنی بر خرد ورزی بود و بهشت خرد را پیش چشمها میآراستند. آنها که جلوه محراب و خلوتشان تامل بود و کشف جهانهای تازه علم؛ افکارشان آنچنان بسیط و دایره خردشان آنقدر وسیع که نه تنها هرگز به حرام نمایاندن موسیقی و هنر نمیپرداختند که جهان هنر را تجلی ذات الهی و جوهر تعالی اندیشه انسانی در حرکت جوهری وجود از نفس نازله به مراتب عالیه نفس میدانستند (هو الجمیل و یحب الجمال) و با وجود بی همتایی و سرآمدی شان در همه علوم که خاک را به نظر کیمیا کردند، نه دیانت شان با موسیقی در تقابل بود و نه الهیاتشان با تقلید در تعامل. کتاب موسیقی کبیر فارابی هنوز از مهمترین کتاب علمی در دانش موسیقی و افتخار تاریخی ایرانیان در برابر جهان نوپای غرب است که میکوشد دانش و هنر را به نام خویش سند زند.
جای تاسف دارد که گذشته این آب و خاک بسبار زیباتر و درخشانتر از احوال روزگار حاضرش است. روزگاری که سخنوری میگوید که هرکس دنبال موسیقی است از کشور برود! ایا انانی که شان لباس خود را مراعات نمیکنند انتظار دارند مردم شانشان را رعایت کنند؟
امید که نسل جوان امروز و آینده سازان این آب و خاک گنجینه فرهنگ و علم و هنر خویش را بازیابند و با مطالعه آثار علمی و تفحص در جهان خرد نیاکانشان، پای در مسیری گذارند که بزرگان این سرزمین قدمهای اراده در آن نهادند و حاصلش تفوق فرهنگی و علمی بر توحش مغولی بود.
ای کاش بتوانیم به خویشتن خویش بازگردیم و تاریخ علمی و فرهنگی را از آخرین نقطه ما قبل روزگار صفوی ادامه دهیم و از آن عصری که باد پریشانی بر گلستان فرهنگ و هنر و خرد وزید، نسخههای معماری اش برداریم و تعصبهای آتش افروزش را در شعلههای خرد بسوزانیم. باشد که دوباره فارابیها زاده شوند و سهروردیها جهان اندیشه به اشراق روشن بدارند و از دل دیانت آمیخته با خرد، تقلیدها به زنجیر روند حافظها بسرایند و سعدیها گلستان احساس به گلستان ادب بیارایند.
*مدیر کانون فرهنگی هنری صبا