در حالی که سریالهای درام ترکی در طول این سالها به طور فزایندهای در ایران و دیگر کشورها محبوب شده اند، بسیاری از مردم اغلب همتایان طولانی مدت این داستانهای حماسی، یعنی فیلمهای سینمایی ترکی را نادیده میگیرند. از زمانی که اولین فیلم در دهه ۱۸۹۰ به نمایش درآمد، ترکیه علاقه زیادی به سینما داشته و کمتر از یک دهه بعد، اولین فیلم در مرزهای امپراطوری عثمانی ساخته شد. در حالی که ساخت فیلم به عنوان یک رسانه در شهرهای بزرگی مانند استانبول رونق داشته است، چند دهه بعد از آن بود که سینما به شکل جدی مورد حمایت قرار گرفت، در نتیجه آن تولید و دیده شدن کلی سینمای ملی ترکیه در سراسر جهان افزایش یافت.
با نزدیک شدن به پایان جنگ جهانی دوم و افزایش تولید فیلم در داخل کشور، سینمای ترکیه به آرامی راه خود را به سوی شهرت بیشتر باز کرده است. در حالی که ممکن است سینمای ترکیه شهرت و اعتبار سینمای همسایه اش، ایران، را نداشته باشد و فیلمسازان این کشور نتوانسته باشند مانند همتایان ایرانی خود در سطح بین المللی شناخته شده باشند، اما بازیگران، کارگردانان و فیلمهای ترکیهای بیشتری در دهههای اخیر راه خود را به عرصه سینمای جهان باز کرده اند، که نشان میدهد فیلمهای ترکیهای تا چه اندازه جذاب و شاعرانه هستند. در ادامه این مطلب میخواهیم شما را با ۱۰ مورد از بهترین فیلمهای سینمایی ساخت سینمای ترکیه آشنا کنیم که شاهکارهای هنری واقعی هستند.
روزی روزگاری در آناتولی که در سال ۲۰۱۱ منتشر شد، توسط کارگردان مشهور ترکیهای نوری بیلگه جیلان ساخته شده و یکی از آثار برجسته او در سالهای اخیر است. این فیلم برنده مشترک جایزه گرند پریکس جشنواره فیلم کن در سال ۲۰۱۱ بود و بر اساس یک داستان واقعی ساخته شده است. در اواسط شب، گروهی از مردان در جستجوی یک قربانی قتل هستند. آنها شهادتی از قاتل در مورد محل احتمالی دفن جسد در اختیار دارند، اما همان طور که مشخص میشود، حافظه این مرد ممکن است قابل اعتماد نباشد.
با فرا رسیدن روز و شروع طلوع خورشید، فیلمهایی مانند روزی روزگاری در آناتولی یادآور معنای انسان بودن هستند. جیلان استاد دیالوگ و فضای داستان است و این فیلم یکی از بهترین فیلمهای اوست که تاکنون ساخته شده است، فیلمی که مانند اکثر فیلمهای جیلان در منطقهای روستایی در ترکیه روایت شده و نیروی محرکه آن خود شخصیتها هستند.
در موستانگ یا اسب وحشی، بزرگ شدن زنان در مناطق روستایی به شدت محافظه کار ترکیه در طول فیلم مورد توجه قرار میگیرد. پنج خواهر یتیم میشوند و عمو و مادربزرگشان سرپرستی آنها را قبول میکند و با وجود اینکه بسیاری از آنها هنوز در سن مدرسه هستند، برنامه ریزی میشود که آنها را یکی پس از دیگری ازدواج کنند. با این حال، آنها میخواهند در برابر سرنوشتی که قرار است بر آنها تحمیل شود، مقاومت کنند که در این مسیر با عواقب غم انگیزی مواجه میشوند..
داستانهای زنان جوان در مناطق روستایی ترکیه اغلب در رسانههای عمده نادیده گرفته میشوند، و اتفاقی که برای این خواهران میافتد به شدت ناراحت کننده است، به خصوص با توجه به اینکه آنها نمیتوانند برای خود انتخاب کنند. این هنرپیشههای جوان با جسارت خود روی پرده میدرخشند و نشان میدهند که به راحتی تسلیم شرایط ناخوشایند خود نخواهند شد.
زمانی برای دوست داشتن یکی از آثار کلاسیک سینمای ترکیه است که در سال ۱۹۶۵ اکران شد. داستان فیلم در جزیرهای در ترکیه روایت میشود، جایی که یک نقاش با کمی غرور و اعتبار، تصویر زنی زیبا را در داخل خانهای که در آن کار میکند پیدا میکند. علی رغم اینکه در ابتدا نمیداند این زن کیست، عاشق پرتره او میشود و بدین ترتیب یک عشق یک طرفه و عجیب شکل میگیرد که سرنوشت خوشایندی برای نقاش عاشق ندارد.
زمانی برای دوست داشتن اغلب در کانون بزرگ سینمای بین المللی در دهه ۶۰ به فراموشی سپرده میشود، اما این بدان معنا نیست که ارزش تماشا کردن ندارد. این فیلم پر از اشتیاق عاشقانه و نیاز به چیزی است که بعید است اتفاق بیفتد و این حس در تمام جنبههای فیلم نفوذ میکند. وقتی تمام عناصر فیلم را با هم ترکیب میکنیم، تجربهای تماماً تکان دهنده و تاثیرگذار فراهم میشود.
نوری بیلگه جیلان در سال ۲۰۲۳ با یک فیلم حماسی سه ساعت و نیمه با عنوان روی علفهای خشک بازگشت. داستان این فیلم درباره معلم بدبینی به نام سامت است که مامور میشود در مناطق دور افتاده آناتولی کار کند و در زمستان، در شرایطی که همه جا پوشیده از صفحات ضخیم برف است. زمانی که سامت توجه ویژهای به یکی از دانشجویان دختر خود میکند، فضایی برای یک داستان حماسی خلق میشود که ماهیت واقعی او و روابط پیرامونی اش را نشان میدهد.
روی علفهای خشک زمانی که به پایان میرسد اصلا به نظر نمیرسد که سه ساعت و نیم طول کشیده است. این فیلم سفری است که در سراسر داستان شبیه سفری معنوی به نظر میرسد، پر از دیالوگها و تصاویر باشکوهی که با دست دقیق و کارآزموده یک فیلمساز صاحب سبک، به داستان اصلی مرتبط میشود.
لبه بهشت در سال ۲۰۰۷ برای اولین بار در جشنواره فیلم کن به نمایش درآمد و سپس راه خود را در محافل سینمایی بین المللی باز کرد. اگرچه این فیلم یک فیلم آلمانی است، اما درباره مهاجران ترکیهای مقیم آلمان است. علی آکسو یکی از این مهاجران است و به عنوان یک بیوه، پس از بازنشستگی کاملاً تنهاست. وقتی آکسو با زنی آشنا و شیفته او میشود، به او پیشنهاد کمک مالی دائمی میدهد با این شرط که زن مذکور روسپی گری را رها کند و آن زن نیز موافقت میکند، موضوعی که رابطه آکسو با پسرش را پیچیده میکند.
به عنوان یک فیلم آلمانی و ترکی، این فیلم نگاهی روشنگرانه و دقیق به وضعیت مهاجران و ترک تبارهایی است که در آلمان زندگی میکنند. چنین فیلمهایی به خاطر نوع روایتشان از داستان مهاجرت و تنهایی شیفته تحسین و تمجید هستند.
درخت گلابی وحشی محصول سال ۲۰۱۸، فیلم دیگری از نوری بیلگه جیلان، کارگردان مشهور سینمای ترکیه است؛ اگرچه این فیلم یکی از آثار کمتر شناخته شده او در کارنامه سینمایی اش محسوب میشود. شخصیت اصلی این فیلم سینان نام دارد، نویسندهای که دوران کالج خود را پشت سر میگذارد و به خانه باز میگردد تا در مورد اتفاقات بعدی زندگی اش فکر کند. در حالی که سعی میکند اولین دست نوشته هایش را منتشر کند، سینان متوجه میشود که پدرش خانواده اش را به فاجعه مالی کشانده و این موضوع نگرانیهای سینان را در شرایطی که در زادگاهش پرسه میزند، به اوج خود میرساند.
فیلمهای جیلان همگی شاهکارهایی هنری هستند، اما درخت گلابی وحشی به خاطر شخصیت اصلی و نحوه رویارویی اش با شرایطی که در آن گیر افتاده، متمایز است. یک نویسنده اغلب نگاه تیزبینی به موقعیتها دارد و از آنها شعر و هنر میسازد و این دقیقاً همان اتفاقی است که در این فیلم میافتد در شرایطی که نشان میدهد جوان بودن در ترکیه مدرن به چه معناست.
تابستان خشک یکی از فیلمهایی است که مارتین اسکورسیزی از طریق پروژه سینمای جهان، بنیاد حفظ آثار سینمایی تاسیس شده توسط او، از آن حمایت میکند، چرا که در دهه ۶۰ به عنوان یک فیلم سیاه و سفید اکران شد. این فیلم به کارگردانی متین ارکسان، بر کشاورزی تمرکز دارد که میخواهد بر روی ملک خود سد بسازد، زیرا رقیب او در طول تابستان، تمام آب رودخانه را برای خود به کار خواهد گرفت. با وجود اینکه برادر کوچکترش به او میگوید که این کار را نکند، به هر حال این کار را میکند و یک درگیری عمیق و ویرانگر رخ میدهد.
تابستان خشک دیدگاه افرادی را به نمایش میگذارد که اغلب در فیلمها نشان داده نمیشوند: کشاورزانی که سعی میکنند تابستانی که به نظر میرسد برای محصولاتشان ویرانگر خواهد بود را پشت سر بگذارند. چندین تم قابل درک در سراسر فیلم در مورد قدرت و چگونگی اعمال آن بر دیگران و همچنین پایان ناخوشایند آن در صورتی که به درستی اعمال نشود، وجود دارد.
فیلم سینمایی Yol که در زبان انگلیسی با نام جاده یا راه (The Road) شناخته میشود، در سال ۱۹۸۲ منتشر شد و تصویری از زمانی است که به دنبال به تصویر کشیدن آن است. همچنین یک داستان باورنکردنی در پشت ساخت این فیلم وجود دارد: کارگردان، ییلماز گونی، در طول تولید فیلم در زندان بود. او از زندان فرار کرد و فیلم را با خود به سوئیس برد. این فیلم درباره تاثیرات فوری کودتای ۱۹۸۰ ترکیه از دید چند زندانی است که مرخصی موقت از زندان دارند.
این فیلمی است که وقتی صحبت از تولید آن به میان میآید، در رسانهها بازتاب پیدا میکند، چرا که کارگردان فیلم به دلیل فعالیتها و گرایشهای سیاسی اش زندانی شده بود. راه یک فیلم عمیقاً تاثیرگذار است که به بسیاری از مسائل مهم نه تنها در ترکیه، بلکه در دیگر کشورهای در حال جنگ در سراسر جهان میپردازد.
در سیواس که در سال ۲۰۱۴ منتشر شد، یک پسر ۱۱ ساله به نام اصلان، یک سگ جنگی به نام سیواس دارد. زندگی او در خانه و مدرسه به شدت آشفته است و وقتی اصلان فرصت نزدیک شدن به دختری که دوست دارد را در مدرسه پیدا میکند، معلمش تلاشهای او را ناکام میگذارد. هنگامی که مردان دهکده به جنگ سگها میروند، اصلان با سگی که دیگران معتقدند مرده است – یعنی سیواس – دوست میشود.
سیواس ممکن است به این خاطر که جنگ سگها را به تصویر میکشد چندان باعث ایجاد حس ترحم و همدردی در مخاطب نشان ندهد، اما نشان میدهد که چگونه یک پسر میتواند تحت تاثیر دوستی با یک سگ قرار بگیرد. بسیاری از این شخصیتهای فیلم سیواس شبیه آدمهای واقعی هستند و بسیاری شرایط زندگی دشواری دارند. این موضوع باعث میشود که این فیلم کاملاً شاعرانه باشد، حتی اگر در کل اکشن زیادی نداشته باشد.
دیوار در سال ۱۹۸۳ اکران شد و به عنوان یک الماس کم نظیر در سینمای ترکیه همه را مجذوب خود کرد، هرچند که ماهیتی کاملاً هنری دارد. داستان فیلم در داخل یک زندان در ترکیه روایت میشود، جایی که گروهی از نوجوانان زندانی شده، وقتی متوجه میشوند که نباید شرایطی که در آن قرار گرفته اند را بپذیرند، صدایی برای مخالفت پیدا میکنند. آنها که با رفتارهای بسیار بیرحمانهای توسط زندانبانان و عاملان زندانی شدن خود مواجه میشوند، علیه سیستم زندان دست به شورش میزنند.
دیوار فیلمی است که امید را در شرایط بسیار بغرنج و بد نشان میدهد، چیزی که در دنیای امروزی بسیار مورد نیاز است، چه برسد به دورانی که فیلم در آن ساخته و اکران شد. همچنین این فیلم نمایش تاب آوری روح انسان است، در شرایطی که شخصیتهای آن، علی رغم عواقب ناخوشایند شورش خود، به مبارزه ادامه میدهند.
منبع:روزیاتو