داشتن شخصیت قدرتمند میتواند شما را تبدیل به فردی بیگانه و دیگران را از شما دور کنند و این قانون، سراسری است.
هیچکس نباید به خاطر داشتن شخصیت قدرتمند خجالت بکشد. در حقیقت باید به این شخصیت تکیه کند، زیرا این ویژگیها هستند که او را از سایر اعضای گله متمایز کردهاند.
به گزارش راهنماتو، اما حقیقت این است که این ویژگیهای قدرتمند میتوانند شما را تبدیل به فردی بیگانه و دیگران را از شما دور کنند. این قانون سراسری است. اگر میخواهید بدانید که آیا شما هم در همین وضعیت هستید یا خیر این مقاله را با ما همراه باشید تا به نشانههایی که میگویند شخصیت قوی شما باعث شده دیگران از شما دور شوند، اشاره کنیم:
اگر یک ویژگی یا عادت هستهای وجود داشته باشد که بتوان با آن شخصیتهای قدرتمند را توصیف کرد آن است که این افراد همیشه آنچه در ذهنشان میگذرد را مستقیم بیان میکنند.
یعنی شما برای صداقت ارزش قائلید و آن را در لفاله نمیپیچید. ذهن و زبانتان با هم تفاوتی ندارد. اما با اینکه صداقت یک فضیلت محسوب میشود، باید به تأثیر واژگان خودتان توجه کنید (البته اگر برایتان مهم است که دیگران از شما دور نشوند.)
قدری سیاست وارد سبک ارتباطیتان کنید تا مطمئن شوید که دیگران پیام شما را میگیرند. متعادل کردن صداقت با درایت هیچ لطمهای به صداقت شما وارد نمیکند.
احتمالا آدمی هستید که زیاد حاشیه نمیروید. به دنبال مستقیمترین راهحل برای هر موقعیتی هستید. مشکل شما نیست که بهترین راهحلها ممکن است باعث ناراحتی دیگران شود. بالاخره یکی باید حقیقت را بیان کند.
ضمنا شما در بیان درخواستها و نیازهایتان مقدمهچینی نمیکنید. شما نیازها و خواستههایتان را مستقیم بیان میکنید. اگر دیگران به این شیوه عادت نداشته باشند، شما را فردی مهاجم و خشن تلقی میکنند.
دلیلش همین است که دوست دارید تنها کار کنید. دیگران به نظرتان خیلی وابسته، نیازمند و حساس میآیند، درست است؟
تا جایی که میشود همه کارها را تنهایی و شخصی انجام میدهید. از نظرتان هیچ دلیلی ندارد که دیگران را در کارهایتان دخیل کنید، زیرا آنها فقط تعادل شما را به هم میزنند.
فکر میکنید هر چه تعداد آدمهایی که در یک پروژه هستند کمتر باشد، اشتباهات کمتری هم رخ میدهد، درست است؟
در ضمن به برنامهها، سرعت انجام امور یا احساسات دیگران متکی نیستید. اما از طرفی تنها انجام دادن همه کارها شما را منزوی کرده و نهایتا اگر خطایی پیش بیاید شما هیچکسی را در شبکه اطرافیانتان ندارید که بتوانید از او کمک بخواهید.
اگر با این روند راحتید همینطور ادامه دهید. اگر نیستید، سعی کنید گاهی وقتها از همکارانتان هم کمک بگیرید. آنها از دیدن این نسخه تازه از شما خوشحال میشوند.
وقتی آدمی قوی باشید، سازش نخستین ویژگی بارزتان نیست. میدانید چه میخواهید، اما همچنین میدانید کی، کجا و چطور آن را میخواهید.
نمیگویم شما کلهشق هستید؛ فقط در بسیاری از مواقع درک واضحی از چیزها و امور و کارهایی که باید انجام شود دارید. شما مثل یک ژنرال ۵ ستاره هستید، تصمیم میگیرید و انتظار عقبنشینی ندارید.
طبیعی است که آنهایی که در ارتش نبودهاند به چنین شیوههایی عادت ندارند. اما شما اعتقاد دارید که خواب گرگ به خاطر عقاید گوسفندان آشفته نمیشود!
برخی افرادی که شخصیتهای قوی دارند گاردشان بسته است. آنها دوست ندارند احساسات و عواطفشان را با دیگران به اشتراک بگذارند و فقط با یک حلقه بسیار کوچک از نزدیکانشان این کار را میکنند.
هیچ لزومی نمیبینند که درد دل کنند و با این کار بسیار راحت هستند.
پس نباید تعجب کنند از اینکه میبینند دیگران با آنها ارتباط نزدیک شخصی برقرار نمیکنند. برای اینکه بین دو آدم ارتباط عمیق برقرار شود باید با او در رابطه رفتوبرگشتی بود.
شما باید با آن آدم انواعی از احساسات از خوشحالی، غم، کلافگی و احساساتی شدن را به اشتراک بگذارید. باید تصاویری از خودتان، اعضای خانواده، فرزندان و... را با او به اشتراک بگذارید.
از انتظارکشیدن برای بقیه متنفرید. از دیر کردن آدمها و انجام با تأخیر کارها یا اصلا سر قرار حاضر نشدن آدمها متنفرید. این ناشکیبایی را در قبال نزدیکترین دوستان و اعضای خانواده نیز دارید و متأسفانه این خصیصه برای بسیاری غیرقابل درک است.
ممکن است تلاش کنید که این ناشکیبایی تظاهرات بیرونی نداشته باشد، اما از درون میجوشید و بعید است که بتوانید این حس را خیلی زود کنار بگذارید. بعضی از آدمها آنقدر به پذیرش با خودشان رسیدهاند که با افتخار اعلام میکنند ناشکیبایان غیرقابل تحمل هستند!
به این پرسش پاسخ دهید: آیا وقتی تصمیم به انجام کاری میگیرید همه وجودتان را در آن کار سرمایهگذاری میکنید؟ آیا آن را با چنان شور و حرارتی انجام میدهید که حتی جانسختترین طرفداران ایلان ماسک را هم شرمنده میکند؟
اگر چنین است برخی احتمالا تصور میکنند که شما احمقید! البته خودتان هم میدانید درست است؟ هرچند این ویژگیها برای برخی نیروبخش است، اما برای بسیاری از افراد طاقتفرسا به نظر میرسد.
آن را مثل یک موج قدرتمند تصور کنید که برای کسانی که روی آن سواری میکنند بسیاری هیجانانگیز است، اما برای کسانی که تلاش میکنند پایشان را در آبهای آرامتر فرو کنند، غیرقابل درک است.
مواقعی که حس میکنید دیگران عجیبوغریب نگاهتان میکنند اگر دوست دارید میتوانید قدری از شدتتان بکاهید.
نظرتان درباره گفتگوهای کوتاه روزمره چیست؟ اگر شخصیتی قوی داشته باشید، حتما فکر میکنید این گفتگوها مزخرفات غیرضروری هستند. این گفتگوها درباره هوا و ترافیک وحشتناک چه فایدهای دارند؟ شما دوست دارید از دیگران سوالات تأملبرانگیز بپرسید.
اما این روش روی همه کار نمیکند. اگر آنها حرفی برای گفتن نداشته باشند، شما هم مجبور میشوید به همان گفتگوها درباره آبوهوا بسنده کنید. بهتر است گفتگوهای عمیقتر را برای حلقههای صمیمیتر نگه دارید.
شما دوستان زیادی ندارید و این هیچ ایرادی ندارد. ممکن است بیشتر اوقاتتان را فقط با همسر و فرزندانتان بگذرانید. هیچ دلیلی نمیبینید که هر جا دعوت میشوید بروید. یا با هر کسی وقت بگذرانید. ترجیح میدهید به جای وقتگذرانی در جاهای شلوغ در کنار ساحل قدم بزنید.
درحقیقت این شما هستید که انتخاب کردهاید از دیگران دوری کنید.
وقتی اطلاعات زیادی درباره همه چیز دارید دوست دارید این اطلاعات را با همه به اشتراک بگذارید. دوست دارید، حتی اگر دیگران چنین تقاضایی از شما ندارند، بازخوردهای سازندهتان را با آنها در میان بگذارید.
در واقع، شما دارید در حق آنها لطف میکنید. دیگران اگر بخواهند از توصیههای شما برخوردار باشند باید پول خرج کنند. چرا متوجه نیستند؟
برای همین ترشرویی این آدمها بعد از شنیدن انتقادات سازندهتان شما را گیج میکند. شما که کمکشان کردید، پس چرا به آنها بر خورد؟
چرا این روزها همه اینقدر حساس و ناسپاس شدهاند؟
وقتی اعتمادبهنفس دارید و شجاعید، طبیعی است که در گفتگو سلطه پیدا کنید، درست است؟ آنقدر برایتان طبیعی است که حتی متوجه نمیشوید.
اگر کسی بخواهد صحبت کند که شما جلویش را نمیگیرید! گاز که نمیگیرید!
اما اگر خودتان را به جای آدمها بگذارید، میفهمید چه اتفاقی برای آنها رخ میدهد. میتوانید درکشان کنید. آنها به اندازه شما مصمم و قاطع نیستند و احتمالا نمیدانند چطور باید با آدمی با شخصیتی تا این حد بزرگ گفتگو کنند.
اما ممکن است به واسطه این ویژگیهای شخصیتی آدمهای کموکمتری دوروبرتان بمانند و نهایتا اطرافتان پر از آدمهای متملق و بلهقربانگو شود!
هیچکس احساس راحتی نمیکند که عقاید مخالفش را در حضور شما مطرح کند. تصور کنید که خلبانید و کمکخلبان میترسد به شما بگوید که دارید با سرعت به سمت یک کوه حرکت میکنید، اتفاق خوبی نیست! هست؟
چطور از بیگانه شدن با دیگران پیشگیری کنیم و همچنان شخصیت قدرتمندی داشته باشیم؟
برای آنکه همزمان شخصیتی قدرتمند داشته باشید و دیگران را از خودتان دور نکنید، باید سعی کنید دیگران را بفهمید، به آنها خوب گوش کنید و گفتوگوی خودتان را متناسب با موقعیتهای مختلف تنظیم کنید.
همکاری را تشویق کنید، تقویتکنندههای مثبت ارائه دهید و میدان نبردتان را با خردمندی انتخاب کنید. خیلی مهم است که به تفاوتها احترام بگذارید، بازخوردها را بپذیرید و از رفتاری که با دیگران دارید آگاه باشید.
بین قاطعیت و توجه کردن به دیگران تعادل برقرار کنید و اطمینان حاصل کنید که شخصیت قوی شما به جای فاصله انداختن بین شما و دیگران، باعث تقویت و بهبود روابطتان میشود.
همه اینها در صورتی است که دوست داشته باشید با آدمهای خاص ارتباط عمیقتری داشته باشید؛ و گرنه اجباری نیست که بخواهید خودتان را در دل همه آدمها جا کنید!