عباس عبدی در روزنامه اعتماد نوشت: یکی از تفاوتهای مهم جامعهای با سیاست پویا انعطافپذیری به ویژه در بین مردم و نخبگان است. نمونه اخیر ماجرای برکناری وزیر کشور بریتانیا است که طرفدار اسراییل بود و به پاس نظر و اعتراضات مردم هزینه سیاست لجوجانه و ضد مردمی خود را پرداخت. در واقع حکومتها یک اصل مهم را پذیرفتهاند. در برابر خواست اکثریت مقاومت نکنند و امکان بروز این خواست هم فراهم باشد.
سال گذشته و بلافاصله پس از آغاز جریان اعتراضات پاییز از دفتر پژوهشهای ایرنا (خبرگزاری دولت) تماس گرفتند و اعلام کردند که مجموعهای از گفتگوها را با افراد دارای رویکردهای گوناگون در تحلیل این پدیده در دست اقدام دارند و از بنده نیز درخواست کردند که با انجامش موافقت کردم و نتیجه آن به صورت گفتگو در ایرنا منتشر گردید.
من نیز در کانال خودم بازنشر کردم. بعدا شنیدم که میخواهند این مجموعه را که شامل ۶۶ مصاحبه است، منتشر کنند که اکنون یک نسخه از چاپ دوم آن برای بنده نیز ارسال شده است. به نظرم انتشار این مجموعه از گفتگوها از سوی دفتر پژوهش ایرنا که رسانه رسمی دولت ایران است، اهمیت دارد.
با توجه به جایگاه رسمی این خبرگزاری و نیز کوششی که برای شنیدن تحلیلهای گوناگون و حتی رعایت توازن این رویکردها، در کتاب انجام شده، به نظرم خواندن این مجموعه میتواند به درک متعارف و البته حداقلی؛ نه لزوما دقیق از آنچه که در جامعه گذشت، کمک کند، به ویژه آنکه اغلب رویکردهای انتقادی سعی کردهاند به نحوی سخن بگویند که در چارچوبهای رسمی قابل طرح و انتشار هم باشد.
این اقدام ایرنا ماندگار است، هر چند ظرفیت انتشار کتابهای فراوانی از نوشتههای کارشناسان و افراد دارای تحلیل در کشور وجود دارد که مطالب آن نیز در فضای مجازی در دسترس است، فقط باید راه را باز کنند تا کسانی آستینها را بالا بزنند و مجموعهای از این نوشتهها را منتشر کنند، نوشتههایی فارغ از محدودیتهای رسمی.
آنچه که در جامعه ایران مفقود است، تحلیل و نظر نیست، بیتوجهی ساختار رسمی به نظرات مردم و نخبگان جامعه و تحلیل آنان است، چون در همان زمان انجام این گفتگوها مقامات کشور و مهمتر از همه دو نهاد اطلاعاتی و نیز مواضع رسمی وزارت کشور، حکایت از این میکرد که گویی اتفاق خاصی رخ نداده است و فقط یک مشکل امنیتی است که به همت نیروهای امنیتی برطرف و حل شد.
این یکدندگی تحلیلی مهمترین خطری است که جامعه ایران را تهدید میکند. اینکه مدیران امور به جای آنکه واقعیات را ببینند و از تحلیلهای علمی و کارشناسی استفاده کنند، خود را مشغول آمال و آرزوها کردهاند و گمان میکنند با ندیدن واقعیت، مسالهای حل میشود. به همین علت است که رفتارهای آنان کلا اقتضایی است.
در آغاز اعتراضات از موضع تواضع و پایین درخواست گفتگو میکردند یا اینکه درخواست داشتند که برنامههای فرهنگی انجام شود یا در مواجهه با دانشگاهها و زنان و هنرمندان متفاوت از همیشه برخورد میکردند، ولی هنگامی که گمان کردند خرشان از پل گذشته است، روی دیگر رفتاری خود را نشان دادند و به تنظیمات کارخانه برگشتند.
این رفتار نه تنها مشکلی را حل نمیکند، بلکه بیاعتمادی و خشم و نفرت مردم را تشدید هم میکند. مساله این است که کل نظام و ساختار سیاسی باید به یک تحلیل اجتماعی و سیاسی واحدی برسند و سیاستهای بعدی خود را در مورد جامعه و مسائل آن براساس این رویکرد تنظیم کنند.
در حال حاضر نحوه مواجهه حکومت با اعتراضات سال گذشته، هیچ نسبتی با تحلیلهای منتشر شده در این کتاب ندارد. من نمیخواهم بگویم که حکومت حتما و باید تحلیل منتقدان را بپذیرند، گرچه اعتبار و استحکام تحلیل منتقدان بیشتر و مستندتر است، ولی اگر حداقل به تحلیلهای همفکران خودشان نیز توجه کنند، بخش قابل توجهی از مشکلات سیاستی حل خواهد شد.
متاسفانه در ایران علاقهای ندارند که درباره حوادث و اتفاقات مهم گزارشهای ملی تهیه و براساس آن عمل کنند. به همین علت نیز هیچ مسالهای چنانکه شایسته است هیچگاه حل نمیشود. پژوهش و تحلیل علمی مقدمه لازم برای کاهش از لجاجت سیاسی و تطبیقپذیری با خواست مردم است.