همه ما در آن موقعیت بودهایم؛ آن لحظه معذبکنندهای که کسی برای کاری که احساس میکنیم بسیاری شخصی است یا اصلا ربطی به دیگران ندارد، از ما توضیح میخواهد.
بااینحال، حتی اگر این داستان زندگی خودمان باشد، در ذهنمان به دنبال جور کردن جواب یا توجیهی میگردیم. حقیقت این است که اکثر ما شرطی شدهایم که باور کنیم توضیح دادن بخشی ضروری از تعاملات انسانی است.
چه از سمت والدینی که ما را با «چراها» در سالهای شکلگیری هویتمان بمباران کردند و چه از سمت هنجارهای اجتماعی که میگویند ما بابت هر تصمیمی در زندگیمان به دیگران توضیحی بدهکار هستیم؛ همه اینها به بخشی از هویت ما تبدیل شده است.
اما واقعیت زندگی آن است که چیزهایی در زندگیتان وجود دارد که بابتشان هیچ توضیحی به کسی بدهکار نیستید. توضیح ندادن به دیگران از شما انسانی بیادب یا لاابالی نمیسازد. تنها معنایش این است که شما برای خودتان فضا و مرزبندی تعیین کردهاید. در این مقاله با راهنماتو همراه باشید تا به شما بگوییم که درباره ۱۰ مورد زیر توضیحی به کسی بدهکار نیستید.
بسیاری از مردم نمیتوانند هوس مداخله در تصمیمات دیگران را کنار بگذارند. انگار که آنها هم سهامدار زندگی شما هستند که به آنها حق میدهد بابت هر تصمیمی که برای خودتان میگیرید به آنها پاسخ دهید.
واقعیت این است که شما هیچ توضیحی به کسی بدهکار نیستید. تصمیمات زندگی شما، صرفا تصمیمات شما هستند. چه مسیر شغلی، چه ترجیحات شما برای رژیم غذایی، چه انتخاب شریک زندگی، چه تصمیم به بچهدار شدن یا نشدن، همه این تصمیمات کاملا به یک اندازه باید محترم دانسته شوند.
صرف اینکه کسی از شما میپرسد «چرا؟»، معنایش این نیست که باید کارتان را توجیه یا از خودتان دفاع کنید. درحقیقت، این پرسشها بیشتر از آنکه ناشی از کنجکاوی فرد نسبت به زندگی شما باشد، ناشی از احساس ناامنی یا تعصبات خود اوست.
هر فردی سفر منحصربهفرد خودش را دارد. چیزی که برای دیگران مفید است لزوما برای شما خوب نیست. ضرورت دارد که بر مبنای ارزشها و الویتهای خودتان تصمیمگیری کنید نه بر اساس انتظارات جامعه یا فشارهای بیرونی که به شما تحمیل میشوند.
حفظ مرزهای شخصی یکی از ابعاد ضروری برای حفظ سلامت روانی و وضعیت عاطفی است. ما با حفظ حریم شخصیمان به دیگران میگوییم که انتظارات و نیازهایمان چیستند و از عزت نفسمان محافظت میکنیم.
اما، بنا به دلایلی، بسیاری از ما احساس اجبار میکنیم که مرزهایمان را برای دیگران توضیح دهیم یا آنها را توجیه کنیم. شاید دلیلش آن است که میترسیم بیادب یا بیملاحظه به نظر برسیم. یا شاید میترسیم دیگران را ناامید کنیم. اما حقیقت آن است که همانطور که از اسمش پیداست، مرزهای شخصی شما، کاملا شخصی هستند. شما بابت مرزهای شخصیتان توضیحی به کسی بدهکار نیستید.
مرزهای شما میتواند نه گفتن به یک رویداد اجتماعی یا رد کردن یک دعوت تا پرهیز از صحبت کردن درباره موضوعات حساسیتبرانگیزی باشد که شما را معذب میکنند. همه این مرزها باید محترم شمرده شوند. هیچ ایرادی ندارد که سلامتی خودتان را به محبت کردن به دیگران ترجیح دهید. هیچ ایرادی ندارد بدون توضیحات مبسوط و اضافه فقط نه بگویید.
مرزهای شما انعکاسی از عزتنفس و کرامت شماست و نیازی ندارد که تأیید دیگران را برای آنها جلب کنید.
همه ما در گذشته خطاهایی داشتهایم و این بخشی از تجربه انسانی است. اما گاهی برخی خودشان را محق میدانند تا از ما بابت رفتارهای گذشتهمان بازخواست کنند، انگار که حق دارند ما را بر اساس تاریخمان قضاوت کنند.
این درحالیست که شما بابت خطاهای گذشتهتان به هیچکسی توضیحی بدهکار نیستید. اشتباهات شما بخشی از سفر شخصی شما هستند و حق دارید که این اشتباهات را، اگر دوست دارید، شخصی نگه دارید.
اشتباهات گذشته شما هویت شما را تعریف نمیکنند. یادگیری از این اشتباهات و رشد کردن به واسطه آنهاست که واقعا اهمیت دارد. این فرایند رشد کاملا شخصی است و نیازی ندارید که تأییدات بیرونی را کسب کنید.
اجازه ندهید دیگران بابت گذشتهتان به شما احساس شرمساری و گناه بدهند. درعوض، از تجربههایتان به مثابه جای پایی برای تبدیل شدن به نسخه بهتری از خودتان استفاده کنید. یادتان باشد این سفر شماست نه سفر فرد دیگری و شما توضیحی به کسی بدهکار نیستید.
در جهانی که شادی را معادل روابط عاشقانه میداند، خیلی از مردم احساس میکنند باید وضعیت رابطهشان را به دیگران توضیح دهند. چه به انتخاب خودتان مجرد باشید، چه در یک رابطه معمولی باشید، چه دهها سال باشد که ازدواج کرده باشید و از ازدواجتان راضی باشید، توضیح وضعیت تأهل شما به دیگران ارتباطی ندارد.
شما بابت اینکه هنوز ازدواج نکردهاید یا هنوز مجردید توضیحی به دیگران بدهکار نیستید. حتی لازم نیست به کسی توضیح بدهید که چرا با اینکه مدتهای طولانی است نامزد کردهاید، عروسی نمیکنید. شادی و رضایت نمیتواند بر اساس استانداردهای اجتماعی از رابطه به دست آید. شادی و رضایت باید از درون بجوشد و بر اساس احساسی باشد که برای شما مناسب است.
وقتی کسی درباره وضعیت تأهلتان سوال میپرسد، یادتان باشد که نیازی ندارید توضیح دهید یا توجیه کنید. زندگی عشقی شما مسیری است که شما به تنهایی باید آن را طی کنید.
در جامعهای که اغلب اهمیت زیادی به ظاهر میدهد، خیلی شایع است که مردم احساس کنند باید ظاهرشان را توجیه کنند. چه وزنتان باشد، چه مدی که انتخاب میکنید یا مدل موها و لباسهایی که میپوشید، انگار همیشه کسی هست که بخواهد درباره ظاهرتان نظر بدهد.
اما ظاهر شما کاملا شخصی است و شما بابت آن به کسی توضیحی بدهکار نیستید. بدن شما، قوانین شما. چه لباسهای رسمی دوست داشته باشید، چه لباسهای راحت، چه عاشق آرایش غلیظ باشید چه دوست داشته باشید بدون آرایش بیرون بروید، تصمیم بگیرید ریش بگذارید تا کاملا موی صورتتان را بتراشید، همه اینها تصمیمات شخصی شماست و فقط به شما ارتباط دارد.
تنها کسی که باید با ظاهرش راحت باشد شما هستید.
ظاهر شما بازتابی از فردیت و سبک شخصی شماست. نیازی ندارید آن را برای کسی توجیه کنید.
باورهای ما از باورهای مذهبی گرفته تا سیاسی یا فلسفی عمیقا شخصی هستند. با اینحال برخی فکر میکنند حق دارند که این باورها را به چالش کشیده یا درباره آنها سوال بپرسند. گفتوگوی سالم محرک و روشنگر است، اما اینکه خودتان را برای توجیه کردن و دفاع از باورهایتان تحت فشار احساس کنید، موضوعی کاملا متفاوت است.
حقیقت آن است که بابت باورهایتان توضیحی به کسی بدهکار نیستید. باورهای شما هویت شما را تعریف میکنند. این باورها جهانبینی شما را تعیین و رفتارهایتان را هدایت میکنند. باورهای شما ممکن است در طی زمان با یادگیری و رشد تغییر کنند. اما این فرایندی است که باید تنهایی طی کنید.
فارغ از اینکه دیگران با باورهای شما موافق باشند یا نه، این باورها برای شما و معتبر است. نیازی ندارید که باورهایتان را برای کسی توجیه کنید.
در بسیاری از موقعیتهای اجتماعی، سیگار نکشیدن یا الکل مصرف نکردن، با اخم دیگران مواجه میشود. گویی ترجیح شما به پرهیز از این مواد نیاز به توجیه و توضیح دارد. اما حقیقت این است که شما بابت نکشیدن سیگار یا مصرف نکردن الکل نیازی ندارید به دیگران توضیح بدهید. این تصمیمی کاملا شخصی است و باید بدون پرسش محترم شمرده شود.
چه دلیل شما حفظ سلامتی، باورهای شخصی یا صرفا نبردن از این فعالیتها باشد، به خودتان مربوط است. هیچکسی حق ندارد از شما بخواهد توضیح دهید که چرا به این دو نوع ماده علاقهای ندارید.
چه گیاهخوار باشید و چه گوشتخوار و چه رژیم غذایی خاصی را برای حفظ سلامتیتان دنبال کنید، این عقیده شما کاملا شخصی است و هر کسی بایدها و نبایدهای خودش را در مورد رژیم غذایی دارد.
انتخابهای شما برای تغذیه چیزهایی هستند که برای بدن شما مفیدند و با ارزشهای شما مطابقت دارند و به سلامتیتان کمک میکنند. اینکه دیگران با انتخابهای شما موافق باشند یا نه نباید نگرانی شما باشد.
در جهانی که اغلب موفقیت را معادل مکان زندگی و شکل خاصی از زندگی میداند، بسیاری از مردم ممکن است احساس کنند باید درباره موقعیت زندگی دیگران سوال بپرسند.
زندگی در یک شهر شلوغ، حومه خلوت، منطقه روستانی یا حتی کشوری دیگر، فقط به شما مربوط است. شما خانهتان را بر اساس چیزی که برایتان مناسب است انتخاب میکنید.
موقعیت زندگی شما باید با سبک زندگی، ارزشها و ترجیحات فردیتان مطابقت داشته باشد.
عقاید دیگران نباید روی انتخابهای شما اثر داشته باشد یا حس توضیح دادن خودتان به دیگران را ایجاد کند.
سفر به سوی توانمندشدن یک هزارتوی پیچیده است که با انتظارات شخصی و جامعه در هم تنیده شده است. یکی از نقطهعطفهای مهم در این سفر، پذیرفتن این مفهوم است که چیزهایی در زندگی وجود دارند که ما بابتشان به دیگران توضیحی بدهکار نیستیم.
دانستن این مطلب تمرین رهایی است، رهایی از نیاز به توجیه رفتارها، باورها و انتخاب های مان.
یک نویسنده آمریکایی به نام دکتر برن براون میگوید:
«شجاعت برای تعیین مرز یعنی شجاعت برای عشقورزیدن به خود، حتی اگر خطر ناامید کردن دیگران را در پی داشته باشد.»
منبع:راهنماتو