در دهههای گذشته، شاید ارتباطات به مفهوم امروزی گسترش پیدا نکرده بود و افراد معدودی در برخی مشاغل نیاز به مهارت در زبانهای خارجی داشتند یا به بیانی دیگر، در سالهایی نه چندان دور، مهارت در زبانهای خارجی، شاید فقط در برخی مشاغل برگ برنده به شمار میرفت، اما امروز، برای همه ما واضح است که مهارت در زبانهای خارجی، جزو جدایینشدنی از شغل و زندگی ما شده است؛ حتی در امور روزمره از دفترچه آموزش وسایل منزل گرفته تا استفاده از موبایل و جستوجو در فضای مجازی.
به گزارش اعتماد، این موضوع، ضرورت آموزش زبانهای خارجی، بهخصوص زبان انگلیسی را که زبانی بینالمللی شناخته میشود، نشان میدهد. این در حالی است که از دهههای پیش تاکنون، آموزش رسمی زبان انگلیسی در مدارس، پس از پایان دوران ابتدایی آغاز میشود؛ معضلی که شاید بسیاری از متولدین دهههای ۵۰ یا ۶۰ که آموزش زبان را در مدارس آغاز میکردند، با آن روبهرو هستند. در واقع اغلب ما آسیبهای دیر شروع کردن زبانآموزی را امروز در شغل و حرفه و زندگی خود مشاهده میکنیم، آنهم در شرایطی در مدارس آغاز میشود که به گفته برخی معلمهای مدارس، شلوغی کلاس، کمبود زمان یا ضعیفبودن منابع آموزشی، عملا نتیجه قابلقبولی برای دانشآموزان ندارد و آنها جز موارد بسیار پایهای و ابتدایی، توانمندی خاصی در زبان خارجی پیدا نمیکنند. بنابراین، با توجه به اینکه امروزه توسعه ارتباطات و منسجمشدن کشورها در قالب یک کل جهانی، همچنین گسترش فعالیتهای اقتصادی، تجاری، علمی، فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و... بینالمللی است، آشنانبودن با زبان (های) خارجی، میتواند باعث محصورشدن و دورماندن از پیشرفتها باشد.
بااینحال، هنوز هم رویکرد وزارت آموزش و پرورش، آغاز زبانآموزی در مدارس بعد از دوران ابتدایی است و بر اساس بخشنامهای که از طرف سازمان ملی تعلیم و تربیت کودک منتشر شده، بهطور رسمی آموزش زبان به کودکان زیر هفت سال در کودکستانها ممنوع اعلام شده است. هرچند که این تصمیم جدید نیست، اما در دو، سه سال اخیر و با آغاز به کار رسمی سازمان ملی تعلیم و تربیت کودک، خبرساز شده و توجه والدین و علاقهمندان به یادگیری زبان در کودکستانها را به خود جلب کرده است.
شورای عالی انقلاب فرهنگی، به منظور ساماندهی امور مرتبط با تعلیم و تربیت دوره کودکی، در ۲۵ آذر ۱۳۹۹ تصویب کرد که تمامی امور مهدکودکها و سایر مراکز نگهداری کودکان اعم از صدور مجوز، برنامهریزی، هدایت و نظارت، تقویت و استانداردها و ارزیابی به وزارت آموزش و پرورش محول و برای یکپارچهکردن امور مرتبط با تعلیم و تربیت کودک، نهادی وابسته به این وزارتخانه تشکیل شود. بر این اساس، هفتم بهمن ۱۳۹۹، شورای عالی انقلاب فرهنگی، اساسنامه «سازمان ملی تعلیم و تربیت کودک» را تصویب کرد و ۲۶ اسفند ۱۳۹۹، برای اجرا ابلاغ شد و درنهایت، این سازمان در ۱۳ مرداد ۱۴۰۰، بهطور رسمی با حضور وزیر آموزش و پرورش، آغاز به کار کرد. سازمان ملی تعلیم و تربیت کودک یک سازمان دولتی زیرمجموعه وزارت آموزش و پرورش است که ساماندهی امور مربوط به مهدهای کودک، کودکستانها، مراکز پیشدبستانی و سایر مراکز نگهداری و آموزش کودکان زیر ۶ سال را بر عهده دارد.
سازمان ملی تعلیم و تربیت کودک، در راستای انجام وظایف و ماموریتهای خود بهویژه ارتقای کیفی خدمات آموزشی و تربیتی در کودکستانها، اقدام به معرفی بستههای تربیت و یادگیری ویژه کودکان زیر ۷ سال کرده است. تازهترین بخشنامه و شیوهنامه این سازمان در ۱۶ مهر ۱۴۰۲ با پیوستهایی منتشر شده است. در یکی از این پیوستها، با عنوان معرفی بستههای تربیت و یادگیری و تربیت کودک ۱۴۰۳-۱۴۰۲ به پرهیز از آموزش زبانهای خارجی پرداخته شده است. در بخشی از بند ۹ این پیوست گفته شده: «توصیه میشود که در عین برجستهکردن عناصر هویتی و بومی، بر عناصر هویتبخش و وحدتبخش کشور تاکید و از آموزش زبان خارجی پرهیز شود. نظارت بر این امر برعهده واحد ذیربط در اداره کل آموزش و پرورش است.»
همچنین در ماده ۵۱ پیوست دیگری از این بخشنامه با عنوان شیوهنامه ساماندهی و مدیریت امور اجرایی کودکستانها ۱۴۰۳-۱۴۰۲ هم نکاتی درج شده که در آن موسس، مدیر و مربی کودکستانها را نسبت به رعایت ملاحظات ارزشی و فرهنگی و تربیتی مسوول کرده و اعلام شده که سازمان نیز، به عنوان مرجع انحصاری راهبری و هدایت تعلیم و تربیت کودکان تا ۶ سال تمام و واحدهای استانی، شهرستانی، منطقهای و نواحی متناظر آن بر رعایت این ملاحظات در تمامی کودکستانها و مراکز تربیت کودک سراسر کشور نظارت خواهند کرد. در بند ۳ این ماده، یکی از ملاحظات به این شکل ارایه شده است: «تقویت هویت فردی، خانوادگی و ملی کودکان با ملاحظات ذیل: الف) تقویت و تسهیل یادگیری زبان و ادبیات فارسی معیار ضمن احترام به زبان مادری کودک. ب) عدم تبلیغ زبانهای خارجی و آموزش آن در کودکستان.»
مجتبی همتیفر، معاون وزیر و رییس سازمان ملی تعلیم و تربیت کودک، درباره جزییات این شیوهنامه به «اعتماد» میگوید: «سیاست کلی سازمان، به عنوان سازمانی ذیل وزارت آموزش و پرورش، تابع سیاستهای کلی نظام و اسناد کلان است. درمورد زبان خارجی هم، سیاستهای نظام مشخص است که از دوره راهنمایی، آموزش رسمی آن در نظام آموزشی آغاز میشود و در دوره ابتدایی، تاکنون آموزش زبان را بهشکل رسمی در مدارس نداشتیم، هرچند که در آموزشگاهها این آموزش اجرا میشود. درمورد دوره پیش از دبستان یا همان دوره اوان کودکی که ذیل ماموریت سازمان ملی تعلیم و تربیت کودک قرار میگیرد، اساسنامهای به عنوان راهنمای آموزش دوره پیشدبستانی وجود دارد که بر اساس مصوبه سال ۱۳۸۷ است و در آن، مشخص شده که به چه مواردی باید پرداخته شود و زبان خارجی در آن نیست.»
همتیفر درمورد دلیل منع آموزش زبان خارجی به کودکان زیر ۷ سال توضیح میدهد: «اگر قرار باشد آموزش زبان خارجه در کودکستانها و بهصورت رسمی وجود داشته باشد، جزو مواردی است که از نظر ما و با نگاه کارشناسانه، باعث آسیب به کودک میشود. همین موضوع، در شیوهنامه ساماندهی و مدیریت اجرایی کودکستانها مربوط به سال ۱۴۰۳-۱۴۰۲ هم بهصراحت آمده که ذیل بحث تقویت هویت ایرانی- اسلامی کودک و ادبیات فارسی، بر عدم آموزش زبانهای خارجی و تبلیغ آنها در کودکستانها تاکید شده است.»
معاون وزیر آموزش و پرورش، با تاکید بر اینکه محتوای این بخشنامهها ذیل چتر کلان وزارتخانه قرار دارد، میگوید: «در بخشنامهای که سازمان ملی تعلیم و تربیت کودک منتشر کرده و در آن بستههای آموزشی در کودکستانها معرفی شده، فقط از باب یادآوری به پرهیز از آموزش زبان خارجی اشاره شده و در واقع تدوین آن بر اساس یکی از شاخصهای اسناد کلان (که اساسنامه سازمان هم جزیی از آن است) بود که بر تقویت ادبیات فارسی و یادگیری آن و آموزش زبانی کودکان تاکید دارد و درعینحال، تبلیغ زبانهای خارجه در این آییننامه بهصراحت منع شده است.» به گفته او، ملاحظات ارایهشده در شیوهنامه سازمان ملی تعلیم و تربیت کودک، مورد نظارت قرار خواهد گرفت و رعایت آنها الزامی است.
همتیفر، با اشاره به بررسیهای دقیقتر سازمان ملی تعلیم و تربیت کودک درمورد آموزشها (زبانهای خارجی) به کودکان توضیح میدهد: «سازمان در حال بررسی کارشناسی دقیقتری است که بتواند چارچوب مفصلتری را درمورد موضع خود در مقابل زبان خارجی و زبان دوم مطرح کند، چراکه بخشی از زبان دوم به زبانهای بومی مربوط میشود که در برخی مناطق ایران، زبان مادری کودکان غیرفارسی است. این موضوع سیاست مفصلی دارد که در حال حاضر سازمان روی آن کار میکند. بخش دیگر هم زبان خارجی یا زبان بیگانه است که در آن مورد هم، در حال کارشناسی تفصیلی سیاست سازمان هستیم که بهطور مفصل چارچوبی را مشخص کرده و تصویب و ابلاغ میکنیم.»
این توضیحات و تصمیمات، در حالی ارایه میشود که بسیاری از کارشناسان و مدرسان، بر آموزش زبان خارجی در سنین کودکی تاکید دارند، چراکه مغز کودک در سنین پایین، در حال رشد و آماده برای یادگیری موارد جدید است. در واقع خاصیت اسفنجگونهای دارد که اطلاعات جدید را جذب میکند. ملودی باقری، مدرس زبان و ادبیات انگلیسی دانشگاه در گفتگو با «اعتماد» بر این خاصیت کشسانی مغز کودکان و تاثیر آن بر زبانآموزی تاکید کرده و میگوید: «این خاصیت، عاملی برای توانایی کودکان زیر ۱۰ سال برای یادگیری مهارتهای مختلف است و اگر کودک در این سنین، زبانهای خارجی غیر از زبان مادری خود را بیاموزد، حتی لهجه بهتری هم در اداکردن کلمات پیدا میکند. به گفته او هرچند که انتخاب برنامههای آموزشی پیش از دبستان، یک تصمیم شخصی برای والدین است، اما هرچه سن کودک بالاتر برود، چون مغز حالت کشسانی خود را از دست میدهد، سرعت زبانآموزیاش کمتر خواهد شد. بنابراین بهلحاظ علمی، هیچ منع و نگرانیای برای آموزش زبان به کودکان وجود نخواهد داشت.»
همچنین، نتیجه یک تحقیق در دانشگاه امآیتی امریکا که در اول مه ۲۰۱۸ و تحت عنوان Cognitive scientists define critical period for learning language منتشر شد، نشان میدهد که یادگیری زبان جدید در بزرگسالی، دشوارتر از کودکی است. در این تحقیق گفته شده که کودکان در یادگیری دستورزبان خارجی، مهارتی بیش از انتظار دارند و اگر تا قبل از ۱۰ سالگی، شروع به زبانآموزی کنند، در بزرگسالی آن زبان را مانند زبان مادری خود میشناسند و صحبت میکنند. همچنین گفته شده که تفاوت چندانی میان سن زبانآموزی از بدو تولد تا ۱۰ سالگی دیده نشده، اما پس از آن، با کاهش توانایی در آموزش زبان روبهرو خواهیم بود، بنابراین زمان ایدهآل برای یادگیری هر زبان خارجی، از زمان تولد تا ۱۰ سالگی ست. این یافتهها براساس تجزیهوتحلیل یک آزمون میان نزدیک به ۶۷۰ هزار زبانآموز بوده که تا حدودی به عنوان یکی از بزرگترین مجموعه دادهها شناخته میشود.
هرچند که شاید نظر برخی کارشناسان این باشد که آموزش زبان خارجی قبل از یادگیری الفبای فارسی، ممکن است کودک را در نوشتن و خواندن فارسی دچار مشکل کند، اما مدیران مهدکودکهای دوزبانه و آموزشگاههای زبان کودک که بهطور عملی و نهصرفا تئوری زبانآموزی به کودکان را تجربه کردند، نظر دیگری دارند. به گفته بسیاری از آنها، کودکانی که در کلاسهای قبل از دبستان شرکت میکنند، مهارتهای شناختیشان افزایش یافته و خطرات تاخیر در رشد آنها کاهش مییابد. همچنین، علاوه بر یادگیری آسانتر در کودکی، این موضوع هم قابلتوجه است که کودکان در سنین پایین، از آموزش زبان خارجی ترس و اضطرابی ندارند، چراکه قرار نیست قوانین نوشتاری یا دستورزبان را بیاموزند و فقط از طریق بازی، با کلمات و جملهها آشنا میشوند.
الهام جعفری، از مدیران مهدکودکهای دوزبانه در تهران در گفتگو با «اعتماد» درمورد آموزش زبان خارجی به کودکان زیر هفت سال میگوید: «من با توجه به تجربهای که در این سالها و بهدلیل آموزش زبان به کودکان کسب کردم، صددرصد مخالف این موضوع هستم که آموزش زبان خارجی قبل از آموزش الفبای فارسی برای کودکان مشکلساز میشود. از طرفی، علم روانشناسی روز هم میگوید یادگیری هر زبان، به یادگیری بهتر زبان بعدی کمک میکند. اگر ما حتی تمایل و دلایل والدین را برای آموزش زبان به کودکانشان نادیده بگیریم، توجه به این نکته ضروری است که تا پایان هفت سال، هوش انتزاعی کودکان شکل نگرفته و درکی از مطالب ندارند. یعنی اگر بخواهیم خواندن ساعت را هم به کودک آموزش دهیم، از هوش دیداری و شنیداری آنها استفاده میکنیم که باعث میشود موارد آموختهشده، بهتر و ماندگارتر در ذهن آنها ثبت شود. از طرفی، کودکان یک حافظه خالی و کاملا مستعد دارند که این موضوع برای آموزش به آنها بسیار مفید است. یعنی ما در مهدکودکها میبینیم که کودکان ۴ ساله، بهتر از کودکان ۶ ساله زبان انگلیسی را آموزش میبینند. یعنی هرقدر سن پایینتر باشد، زبان دوم را مانند زبان مادری میآموزند.»
این مدیر مهدکودک دوزبانه و مدرس زبان، درباره نظارتها بر اجرای بخشنامه سازمان ملی تعلیم و تربیت کودک میگوید: «چند سالی است که این بخشنامهها به مهدکودکها و پیشدبستانیها ارایه میشود و پیش از این محدودیت چندانی برای این مراکز ایجاد نمیشد. در واقع ناظران هم بیشتر تمایل به همکاری و همراهی با مهدکودکها داشتند. امسال، اما بهطور جدی اعلام شده کارشناسانی که به عنوان بازرس به مهدکودکها میآیند، ملاحظات را جدیتر پیگیری خواهند کرد. این موضوع برای مدیران مهدکودکهای دوزبانه، نگرانیهایی ایجاد کرده است. از طرفی، با توجه به ماهیت مهدکودکهای دوزبانه، حذف زبان خارجی در این مراکز، مفهوم آنها را تغییر خواهد داد. البته این محدودیتها فقط برای زبان خارجی نیست و درمورد آموزشهای دیگر هم کتاب و انتشارات مشخصی را معرفی کردهاند، یعنی دیگر نمیتوانیم مانند گذشته از کتابهای کمکآموزشی یا بازیهای فکریای که مورد تایید خودمان بود، استفاده کنیم.»
او با بیان اینکه اگر بخشنامه مورد نظر با بررسی و نظارت دقیقی اجرا شود، شاید سختگیریهایی در آموزش زبانهای خارجی در کودکستانها اعمال شود، میگوید: «شاید این قوانین بتوانند محدودیتهایی در مهدکودکها ایجاد کنند، اما تصمیم والدین را تغییر نخواهند داد. ما در سالهای اخیر، بسیار شاهد این موضوع بودیم که درصد بالایی از خانوادهها مکانی را به عنوان مهدکودک انتخاب میکنند که علاوه بر نگهداری از کودکشان، آموزشهای جانبی و بهخصوص زبان انگلیسی هم داشته باشند، چراکه زبان خارجی و بهویژه زبان انگلیسی را جزو ضرورتهای ارتباطی کودک میدانند. در این شرایط، اگر آموزش زبان انگلیسی از مهدکودکها حذف شود، برخی خانوادهها ترجیح میدهند کودکشان را در منزل نگهداری کرده و برای آموزش زبان او معلم خصوصی بگیرند یا به آموزشگاهها مراجعه کنند و گاهی در برخی مناطق تهران دیده شده که ترجیح خانوادهها برای کودکان زیر ۶ سال خود این است که به جای حضور کودک در آموزشگاهها، از کلاسهای آنلاین برای زبانآموزی آنها استفاده کنند. در واقع، این قانون فقط برای مهدکودکها چالش ایجاد میکند، چون رویکرد خانوادهها درمورد آموزش زبان خارجی به کودکانشان تغییری نخواهد کرد.»
هرچند که آموزههای مبتنی بر فرهنگ و زبان فارسی از اهمیت ویژهای برخوردار است، اما نباید این موضوع مهم را نادیده بگیریم که امروز، زبان انگلیسی، یکی از زبانهای رایج جهان است که گاهی به عنوان زبان دوم در هر کشوری از آن نام برده میشود. بهخصوص اینکه بسیاری از منابع علمی و تحقیقاتی، کتابها، مقالات، کنفرانسها، وبسایتهای علمی و... به زبان انگلیسی هستند. همچنین این زبان در حوزه تکنولوژی، نرمافزارها، سختافزارها و... پیشرو است. بنابراین، بسیاری از کشورهای توسعهیافته و درحالتوسعه، برنامههای آموزشی خود را بر همین اساس و بهطور هدفمند ارایه میدهند و فقدان این برنامهریزیها در آموزش زبان دوم، از زبان انگلیسی و عربی تا... در بسیاری موارد، افراد را دچار مشکل خواهد کرد. از طرفی حتی اگر نخواهیم بر آموزش زبان انگلیسی تمرکز کنیم، با دادههای تحقیقات جهانی و تجربههایی که از سالهای آموزش در کشور خودمان داشتیم، بهراحتی قابلدرک است که هرچه آموزش زبان دوم را دیرتر آغاز کنیم، امکان موفقیت و یادگیری آن کاهش مییابد.
آموزش زبان انگلیسی در مهدهای کودک در حالی جزو برنامههای روتین و حذفنشدنی است که در مقطع دبستان و حتی پیشدبستانی خیلی از مدارس با زبان سوم مواجه میشویم. یعنی به این شکل که غیر از زبان انگلیسی که جزو لاینفک آموزش زبان از مقطع پیشدبستانی تا انتهای تحصیل مدرسه شده، زبان سومی مثل آلمانی، چینی یا فرانسه هم جزو زبانهای اختیاری است که هر خانوادهای میتواند یکی از آنها را برای فرزندش انتخاب کند و بعد از پایان ۶ سال ابتدایی او را مسلط به زبان سوم تحویل بگیرد.
آنچه در بین خانوادهها در خصوص زبانآموزی فرزندانشان اهمیت دارد، این است که هرچه سریعتر آنان را به دنیا وصل کنند و از هر آنچه باید بفهمند و یاد بگیرند، عقب نمانند. مسالهای که برای نسل ما اهمیتی نداشت و در سنین نوجوانی شاید والدین به این فکر میافتادند که کلاس زبان برای بچهها مساله مهمی است و باید آنان را وادار به یادگیری زبان خارجی کنند؛ مسالهای که در خیلی مواقع با مقاومت فرزندان مواجه میشد و به دلیل جذابیت نداشتن کلاسهای طولانی و خستهکننده زبان انگلیسی در موسسات آموزشی، این نوع آموزش خیلی دیر روی آنها جواب میداد. البته که آموزش زمخت و جدی زبان در آموزشگاههای زبان به هیچوجه قابل قیاس با یادگیری انگلیسی در قالب بازی در مهدهای کودک نیست. نه آن آموزشها به جذابیت این آموزشهاست و نه لهجه تلفظ کلمات ما به پای لهجه بچههای ۴، ۵ ساله امروز میرسد.