سربازان اسکندر مقدونی بیش از ۲۰۰۰ سال قبل برای نبردی تعیینکننده در آسیا آماده شده بودند که این فرمانده معروف مقدونی فهمید تعداد سربازان دشمن حداقل به نسبت ۱ به ۵ از سربازان او بیشتر است.
اسکندر برای آنکه قدری از اضطراب نیروهایش کم کند دستور غیرمعمولی داد. او گفت که سربازانش ریشهایشان را بزنند. پرسیدند چرا؟ او پاسخ داد که برای سربازان دشمن راحت است که ریشهای مقدونیها را در چنگ بگیرند.
برطبق نوشتههای یک مورخ به نام کریستوفر اولدستون-مور، در کتابی با عنوان «از ریش و مردان: تاریخ افشاکننده موی صورت»، این اقدام وقتی با موفقیت اسکندر در این نبرد همراه شد، به روندی دامن زد که بر اساس آن به مدت ۴۰۰ سال بعدی مردان یونانی و رومی ریشهای خود را از ته میزدند.
اولدستون-مور میگوید تصمیم جنگی اسکندر نقطه عطفی برای موی صورت بود. او در کتابش مینویسد: «تاریخ مردان به معنای واقعی کلمه روی صورتشان نوشته شده است.»
درحقیقت، خیلی قبل از آنکه جنبشهای مدرنی مثل سبیل گذاشتن در ماه نوامبر یا موامبر برای افزایش آگاهی نسبت به سرطانهای مردانه شکل بگیرد، چهره مردان بر اساس اهمیتی که اجتماع به موی صورت میداده، روندهای متنوعی از بیمویی و بامویی را تجربه کرده است.
برطبق کتابهای تاریخی آراستگی شخصی مردان به هنر، سیاست و حتی به دادگاهها گسترش یافت. بسیاری از آثاری که درباره آراستگی چهره مردان انجام شده است بر روندهای رایج در اروپا و آمریکا متمرکز بوده، اما انتخاب نوع ریش و موی صورت همواره برای جوامع و مذاهب مختلف در سراسر جهان معنادار بوده است.
تراشیدن موی صورت به دوران سومریها و مصریها باز میگردد که از ریشتراشهایی از جنس مس و برنز برای تراشیدن موهای صورت استفاده میکردند. اما عموما بسیاری از مردان جهان باستان ریش را ترجیح میدادند، زیرا تراشیدن آن کاری خطرناک و اغلب ناایمن بود.
اولدستون-مور، استاد بازنشسته دانشگاه رایت در اهایو، میگوید: «اما چه آنوقت و چه حالا مردان در تراشیدن موهای صورتشان تنبلی به خرج نمیدادند. مردانی که طرفدار مد بودند همیشه به آرایشگاهها میرفتند و ریش و سبیلشان را مرتب میکردند و از روغن و شانه و مواردی مثل این استفاده میکردند.»
موی صورت اغلب با مردانگی و قدرتهای پدرسالارانه مساوی دانسته شده است، اما قدرت موی صورت گاهی قابل انتقال نیز بوده است: بارزترین نمونه آن فرعون زن مصری هتشپسوت (۱۵۰۸ تا ۱۴۵۸ قبلازمیلاد) بود که در هنگام حکومت دو-دههایاش بر مصر ریشی مصنوعی بر صورت زنانهاش نصب میکرد.
اولدستون-مور میگوید که پادشاهان مصری قبلا به سبکهای مختلفی مثل استفاده از کلاهگیس، تاج و ریشهای مصنوعی تزئینی خودشان را میآراستند، بنابراین ریش هتشپسوت در راستای آداب و رسوم طنزآمیز پیشینیانش بود.
ویل فیشر، مورخ، میگوید: «ریش به قدری بعدها حائز اهمیت شد که شکسپیر به صراحت در همه نمایشنامههایش به جز ۴ مورد از آنها به ریش اشاره کرده است.»
عقاید مهم درباره ریش مردان به کتابهای پزشکی نیز راه پیدا کرده است. یک پزشک دوران رنسانس نوشته است: «رشد موی صورت به تولید اسپرم در مردان مرتبط است. این عقیده قبلا توسط دانشمندان کلاسیک یونان که نظریه «حرارت حیاتی» در مردان را مطرح کرده بودند، پیشبینی شده بود. آنها معتقد بودند که این حرارت حیاتی اندازه، قدرت و پرمویی مردان را توضیح میدهد.
بر اساس این نظریه غلط، هر دو جنسیت این حرارت حیاتی را تولید میکردند که به تولید اسپرم در مردان منجر میشد، اما بدن زنان برای آنکه بتواند مقدار بالای این حرارت را مدیریت کند مجهز نبود.
اولدستون-مور میگوید درواقع این نظریه غلط میگوید که فقط بدن مردان میتواند ریش تولید کند، اما زنده بماند. در یونان باستان مردم عقیده داشتند که اگر زنی یائسه که چندین تار ریش روی صورتش دارد، بیمار شود و بمیرد، علتش آن است که مقداری اسپرم غیرطبیعی در بدنش تولید شده است و رویش موهای صورت نیز علامتی از این وضعیت زمینهای است.
رئیس صومعه زنان تارک دنیا در آلمان به نام هیلدگارد از بینگن نیز در حدود سال ۱۱۶۰ میلادی لایهای دیگر به این نظریه افزود و بیان کرد به دلیل نفس پرحرارت مردان است که ریش فقط میتواند دور دهان بروید و مثلا روی پیشانی وجود ندارد.
این نظریهپرداز معتقد بود که نفس زنان به اندازه نفس مردان پرحرارت نبود که بتواند باعث تولید ریش شود و علتش آن است که مردان از خاک درست شدهاند، اما زنان از مردان درست شدهاند.
در دهه ۱۷۰۰ که تراشیدن صورت یکبار دیگر اجباری شد و تراشیدن موهای صورت عملی محترمانه و آقامنشانه تلقی میشد، واژه «کاملا تراشیده یا همان شش-تیغ» وارد زبان شد.
نظریه لویی پاستور درباره باکتری در قرن نوزدهم نیز از تراشیدن موهای صورت حمایت کرد. دکترها هشدار دادند که موی صورت میتواند محل رویش میکروب باشد. بنابراین، یک دانشمند فرانسوی در آزمایشی که در سال ۱۹۰۷ انجام داد نشان داد که زنانی که توسط مردان سیبیلو بوسیده شده بودند «حاوی باکتری سل، دیفتیری، ذرات غذا و حتی موی پای عنکبوت بودند.»
مطالعهای که همان زمان در نشریه لنست منتشر شد نیز نشان داد که مردانی با صورتهای تراشیده کمتر سرما میخوردند. این مقاله استدلال میکرد که صابون روی صورت تراشیده بهتر عمل میکند. (ریشی که به خوبی از آن مراقبت شود واقعا کثیف نیست).
از اوایل سال ۱۹۰۰ به بعد موی صورت مرتب و تراشیده از الزامات نیروی کار مردانه بود و تراشیدن موی صورت نشانهای اصلی از حرفهایگرایی و تمیزی در نظر گرفته میشد.
در سال ۱۹۰۴ کینگ سی. ژیلت، ریشتراش ایمن، خود را در آمریکا ثبت کرد و تا سال ۱۹۳۷ کرمهای مخصوص تراشیدن موی صورت و ملزومات مرتبط با آن در حدود ۸۰ میلیون دلار، فقط در آمریکا، فروش داشت.
مجادلات موی صورت حتی به عالیترین دادگاههای آمریکا هم رسید و یک مورد دادگاه عالی در سال ۱۹۶۷، به نام کلی وی. جانسون، حق دیکتهکردن استانداردهای آراستگی را برای کارفرمایان به رسمیت شناخت. در این مورد، پلیس نیویورک، نیروهای خود را از بلندکردن موهای سر تا زیر یقه یا گذاشتن موی صورت، به جز سبیل مرتبشدهای که لبها را نپوشاند، منع کرد.
پلیس نیویورک معتقد بود که این استانداردهای آراستگی باعث میشود که نیروی پلیس برای مردم عادی قابل شناسایی باشد و به یکپارچگی چهره در نیروی پلیس کمک میکند. در سالهای بعدی این قوانین در مورد کارمندان مدارس و سایر نیروهای کار در سراسر آمریکا اعمال شد.
بیش از ۱۰ سال بعد از رأی دادگاه عالی، در سال ۱۹۹۲، افسران پلیس ماساچوست علیه ممنوعیت گذاشتن ریش صورت شکایت کردند. آنها نیز در دادگاه باختند.
با این حال در سالهای اخیر، علیرغم، حکم دادگاههای عالی، هنجارهای غربی موهای صورت تغییر یافته و کارفرمایان تا حد زیادی از مقررات سختگیرانه، حداقل به طور غیررسمی، عقبنشینی کردهاند.
آلون ویتی، متخصص تاریخ هنر در دانشگاه اکستر انگلستان، میگوید: «با مباحثی که پیرامون جنسیت و مردانگی شکل گرفته است، موی صورت و ریش نیز به نوعی برگشته است. امروز درباره جنسیت وبدن مباحث متعددی وجود دارد، بنابراین روندهای ریش در سالهای اخیر بخشی از این مباحث را بازتاب میدهند.»
امروز آراستگی صورت مردان شخصیتر شده است. اما بهرحال ارائهدهندگان لوازم اصلاح هرگز ضرر نکردهاند، تحلیل این بازار در ژوئن سال ۲۰۲۲ نشان داد که به جای تیغهای اصلاح، اکنون مردان به مرتبکنندههای برقی گرایش پیدا کردهاند.
منبع: راهنماتو