فرارو- مروان بشاره؛ نویسنده، مقالهنویس و تحلیلگر ارشد سیاسی فلسطینی برای شبکه خبری الجزیره است. از سال ۲۰۰۷ تا ۲۰۱۴بشاره سردبیر و مجری برنامه «امپراتوری» بود که مسائل مرتبط با قدرتهای جهانی را مورد بررسی قرار میداد. او به عنوان یکی از روشنفکران عمومی پیشرو جهان عرب در نظر گرفته میشود و به طور گسترده در مورد سیاست جهانی مینویسد و به عنوان یک مرجع برجسته در خاورمیانه و امور بین المللی شناخته میشود. او در رشته دکتری جامعهشناسی سیاسی و مطالعات استراتژیک در فرانسه تحصیل کرده است. مقالات او در نشریات معتبری، چون نیویورک تایمز، نیوزویک گاردین و لوموند منتشر شده اند. از جمله کتابهای منتشر شده از او میتوان به «فلسطین – اسرائیل: صلح یا آپارتاید» چاپ سال ۲۰۰۱ میلادی و «عرب نامرئی» چاپ سال ۲۰۲۱ میلادی اشاره کرد.
به گزارش فرارو به نقل از الجزیره، دیپلماسی خاورمیانه آمریکا و جنگ اسرائیل در غزه دو روی یک سکه هستند. تلاشهای واشنگتن برای محافظت از اسرائیل در حالی که مرتکب جنایات جنگی در فلسطین شده و به این جنایات ادامه میدهد واشنگتن را درگیر جنگ دیگری ساخته که کل منطقه را تهدید میکند.
از زمانی که ارتش اسرائیل یک ماه پیش حمله خونین خود را علیه غزه آغاز کرد دولت بایدن بزرگترین تجهیزات نظامی دریایی تهاجمی خود از جمله دو ناو هواپیمابر را به خاورمیانه اعزام کرد تا خیال مخالفان و متحداناش را راحت کند. آن کشور هم چنین دیپلمات ارشد خود را اعزام کرده تا دستورکار اسرائیل را به پایتختهای عربی ابلاغ کند و برای ارتش اسرائیل به منظور به قول خودشان «تمام کردن کار» در غزه زمان خریداری کند.
آنتونی بلینکن وزیر امور خارجه آمریکا در دیدار با مقامهای عرب تمام انتقادات از رفتار جنگی اسرائیل را که روزانه صدها فلسطینی را به قتل میرساند و هزاران نفر را مجروح میسازد رد کرده است. او اظهارات دروغین رسمی اسرائیل را طوطیوار تکرار کرده و هرگونه بحث در مورد آتش بس را رد نموده و از جنگ همه جانبه اسرائیل علیه فلسطین حمایت بیقید و شرط کرده است. با این وجود، از آنجایی که اسرائیل بمباران بیمارستانها، مدارس، مساجد و ساختمانهای مسکونی را تشدید کرده و تهاجم زمینی خود به این منطقه پرجمعیت آغاز کرده و پیش برده دولت بایدن تاکید خود را از صحبت در مورد جنگ به صحبت در مورد صلح آینده تغییر داده است.
بلینکن در سومین سفر خود به منطقه در هفته گذشته نتوانست پیامدهای جنگ غزه را مهار کند یا خشم و ناامیدی را در پایتختهای عربی خنثی کند. وزرای عرب که او با آنان ملاقات کرد جنایات جنگی اسرائیل را محکوم کردند و از افزایش سرسامآور تلفات که از ۱۰۰۰۰ نفر فراتر رفت ابراز خشم و نارضایتی کردند. بلینکن سعی کرد تمرکز را از جنگ دور کند. او تلاش کرد تا رهبران عرب را متقاعد کند که صحبت در مورد آتش بس را متوقف کنند و شروع به صحبت در مورد «صلح پایدار» مورد نظر کنند.
با این وجود، وعده خیالی او مبنی بر صلح در پایتختهای عربی گوش شنوایی نداشت زیرا پیش از موافقت ایالات متحده برای درخواست آتش بس فوری، آنان از بحث در «روز بعد» دست کم در ملاءعام، خودداری میکنند. بلینکن در مقر تشکیلات خودگردان فلسطین در رام الله در کرانه باختری اشغالی از استقبال بهتری برخوردار شد. «محمود عباس» رئیس تشکیلات خودگردان از اقدامات آمریکا و موافقت با تصرف غزه در چارچوب حل و فصل جامع و برقراری صلح پس از جنگ استقبال کرد. این استقبال واقعا حیرتانگیز است هم از نظر بدبینی و از نظر زودباوری.
بدبینی ناشی از تبانی تشکیلات خودگردان با جنگ نسلزدایی غزه با حمایت ایالات متحده است جایی که حدود ۲.۳ میلیون فلسطینی در تلاش برای زنده ماندن از محاصره فلج کننده و بمباران شدید اسرائیل هستند. اگرچه تشکیلات خودگردان جنایات جنگی اسرائیل در غزه را محکوم کرده و تلاشهای دیپلماتیک عربی را در سازمان ملل رهبری کرده است اما تمام اشکال اعتراض فلسطینیان به جنگ را نیز سرکوب کرده است.
بدتر از آن این که با تشدید تهاجمات نظامی اسرائیل به کرانه باختری اشغالی از جمله شهر رام الله و دستگیری هزاران نفر رهبری تشکیلات خودگردان سکوت اختیار کرده است. در حالی که شهرک نشینان خشن یهودی حملات خود را به روستاییان فلسطینی تشدید کردهاند عباس به طرز وحشتناکی در این باره بیتفاوت بوده است.
زودباوری عباس در این باور کورکورانه او نهفته است که دولت بایدن که در نسل کشی غزه شریک جرم است قادر خواهد بود و قصد دارد صلح عادلانه را برای فلسطینیان به ارمغان بیاورد. او باور دارد که اگر کرانه باختری را برای مدت زمانی طولانیتر آرام نگه دارد تا اسرائیل غزه را نابود کند به زودی خواهد تونست بر غزه عاری از حماس حکمرانی کند.
یک مضحکه همراه با لودگی! حتی تصور بازگشت تشکیلات خودگردان به غزه پشت سر جنگندهها و تانکهای اسرائیلی که در حال با خاک یکسان کردن آنجا هستند بسیار احمقانه به نظر میرسد. عباس و شرکایش باید متوهم باشند که فکر کنند اسرائیل هزینه مالی و جانی میپردازد تا کرانه باختری و غزه را به رژیم نالایق او تحویل دهد. در واقع، دولت اسرائیل برنامههای خود را برای حفظ کنترل کلی و نامحدود بر نوار غزه پنهان نکرده است. اگر تشکیلات خودگردان فلسطین باور دارد که اسرائیل پیروز پس از جنگ به آنان کمک میکند تا یک کشور مستقل با پایتختی بیت المقدس شرقی ایجاد کند من نیز میتوانم بگویم پلی برای فروش در چین دارم!
چرا «جو بایدن» رئیس جمهور امریکا باید بخواهد سرمایه سیاسی خود را آن هم کمتر از یک سال باقی مانده به انتخابات صرف تاسیس یک کشور مستقل فلسطینی کند؟ اگر دولت او نمیتواند اسرائیل را متقاعد سازد که چه برای نجات جان انسانها و یا نجات وجهه یک مکث بشردوستانه دو روزه و حتی دوساعته را در حملات علیه غزه بپذیرد چگونه میتواند دولت و جامعه اسرائیل را متقاعد کند که راه حل دو دولتی را بپذیرند و با تاسیس کشور همراه با دولت فلسطین موافقت کنند؟
در واقع، آمریکا برای یافتن یک حزب واحد اسرائیلی برای پایان دادن به شهرک سازیهای غیر قانونی اسرائیلینشین و عقب نشینی از سرزمینهای اشغالی در ازای صلح با فلسطینیان به سختی تحت فشار خواهد بود . فاشیستها و متعصبانی که دولت واحد اسرائیل را تشکیل میدهند و امروز اکثریت مطلق کرسیهای کنست (پارلمان اسرائیل) را در اختیار دارند به فکر راههای جدیدی برای بیرون راندن فلسطینیان هستند و نه به فکر پاداش دادن به آنان از طریق موافقت با تاسیس یک کشور فلسطینی.
بهترین سناریو در شرایط کنونی آن است که آمریکا به اسرائیل فشار وارد نماید تا در ازای عادیسازی کامل رابطه با اعراب و یک میلیارد دلار کمک ایالات متحده یک نیمه دولت در نیمی از کرانه باختری تحت مدیریت تشکیلات خودگردان فلسطین را بپذیرد.
در آستانه حمله آمریکا به عراق حدود ۲۰ سال پیش «جورج بوش» رئیس جمهور اسبق امریکا نیز چشمانداز راه حل دو دولتی را پیشنهاد کرد و همراه با اروپاییها یک نقشه راه بین المللی برای دستیابی به هدف «روز بعد» را طراحی نمود. با این وجود، نتیجه آن چه بود؟ بیش از اشغالگری خونین اسرائیل که تا آن زمان در جریان بود اسکان غیر قانونی اسرائیلیها در اراضی اشغالی و محاصره غزه به اضافه جنگهای دائمی که در منطقه ویرانی به بار آوردهاند حاصل آن تلاشها بود.
در حقیقت، به لطف حمایت بیقید و شرط آمریکا هیچ شریک صلحی در اسرائیل برای تعامل امروز یا فردا وجود ندارد. هیچ ژنرال دوگل اسرائیلیای برای پایان دادن به اشغالگری و هیچ دی کلرک اسرائیلیای برای پایان دادن به نظام نژادپرستانه آپارتاید در آن کشور وجود ندارد. تنها با مقاومت مردمی و مشارکت مستقیم جامعه بینالملل در کلیت آن میتوان اسرائیل را مجبور کرد همان طور که فرانسه و آفریقای جنوبی وادار شدند از پروژه استعماری نژادپرستانه خود دست بردارد.