درحالحاضر ۸۰ هزار سالمند مجرد در کشور داریم که تعدادی از آنها هرگز ازدواج نکردهاند و این آمار در حال افزایش است. موضوعی که جامعهشناسان و روانشناسان درباره آن هشدار میدهند و معتقدند اگر از حالا فکری برای این موضوع نشود، آمار اختلالات روانی و مشکلات فردی و اجتماعی سالمندانِ تنها بیشتر خواهد شد.
به گزارش همشهری آنلاین، یکی از نگرانیهای بزرگ جوامع امروز، افزایش تعداد سالمندان و دشوار شدن مراقبت از آنها است. به خصوص این که هر سال به تعداد «سالمندان تنها و مجرد» نیز اضافه میشود.
جمعیتشناسان میگویند در ۳ دهه آینده در جمعیت سالمندان کشور رکورد خواهیم زد. به طوری که آمار سالمندان که درحالحاضر ۹.۵ درصد است، تا آن زمان با احتساب دههپنجاهیها و دههشصتیها به بالای ۳۰ درصد خواهد رسید؛ یعنی تا ۳۰ سال آینده از یک جامعه ۹۲ میلیون نفری، نزدیک به ۳۰ میلیون نفر بالای ۶۰ سال خواهند بود.
در این میان بیش از ۶۰۰ هزار سالمندِ زن و مرد داریم که به سه دلیلِ طلاق، فوت همسر یا هرگز ازدواج نکردن، تنها یا مجرد زندگی میکنند. از این تعداد تقریبا ۸۰ هزار نفر سالمند هرگز ازدواج نکردهاند که پیشبینی میشود این آمار در یک دهه آینده بیش از ۱۰ برابر شود. موضوعی که میتواند هم کیفیت دوره سالمندی را کاهش دهد و هم بار سنگینی روی دوش جامعه بگذارد.
به آمار سالمندانِ تنها باید افرادی را نیز اضافه کرد که فعلا دوره میانسالی یا جوانی را میگذرانند و «زندگیِ تنها» را تجربه میکنند و در آینده به فهرست سالمندانِ مجرد اضافه خواهند شد. درحالحاضر حدود ۷۰۰ هزار دختر و پسر مجردِ بالای ۴۰ سال در کشور داریم؛ گروهی که دوره میانسالی را سپری میکنند و احتمال دارد دچار «پدیده تجرد قطعی» شوند. تجرد قطعی زمانی اتفاق میافتد که فرد به ۴۵ تا ۵۰ سالگی میرسد، اما هنوز ازدواج نکرده است. جمعیتشناسان میگویند احتمال این که این افراد دیگر نتوانند یا نخواهند ازدواج کنند، بالا است. به این پدیده «تجرد قطعی» میگویند.
چندی پیش رئیس سابق دبیرخانه شورای ملی سالمندان کشور اعلام کرده بود: «بیش از دوسوم تجردهای قطعی مربوط به زنان است و اگر فرض کنیم یکسوم از اینها تا رسیدن به ۶۰ سالگی ازدواج کنند، طبق پیشبینیها تا یک دهه آینده آمار تجرد قطعی در تمام گروههای سنی بین ۴۰ تا ۵۰ سال به بیش از ۲ میلیون نفر خواهد رسید.»
جامعهشناسان معتقدند آسیبهای ناشی از تنهایی میتواند کیفیت زندگی سالمندان را به شدت کاهش دهد. از سوی دیگر عواملی همچون آپارتماننشینی، کوچک بودن خانهها، فشارهای اقتصادی، پایین بودن درآمد افراد و... آمار تجرد قطعی، طلاق و افراد بدون فرزند در سنین میانسالی را افزایش میدهد. به طوری که جامعهشناسان و جمعیتشناسان نسبت به چند میلیونی شدن جمعیت سالمندانِ تنها که تعداد زیادی از آنها زنان خواهند بود، هشدار میدهند.
روانشناسان نیز درباره تبعات ناشی از تنهایی و تجرد سالمندان هشدار میدهند و معتقدند اگر از حالا سیاستی اندیشیده نشود، در آینده تعداد بالایی از سالمندان را خواهیم داشت که مبتلا به انواع اختلالات روانی هستند. موضوعی که نمیتوان نگاه فردی به آن داشت. چراکه به نظام سلامت کشور آسیب خواهد زد.
طبق آمارهای رسمی، ۱۵ درصد افراد بالای ۶۰ سال دچار حداقل یکی از اختلالات روانی هستند. آماری که دکتر رضا فدای وطن، دکترای تخصصی سالمندشناسی و استاد دانشگاه علوم پزشکی ایران در رشته سلامت سالمندی معتقد است: از نظر من که تجربهی کار با سالمندان را دارم، واقعیتها درباره مشکلات روحی و روانی این گروه بیشتر از آماری است که داده میشود. آمارهای موجود مثل نوک کوه یخ است.
دکتر فدای وطن میگوید: دلیلش این است که خیلی از سالمندان برای درمان مشکلات روحی و روانی خود به روانشناس و روانپزشک مراجعه نمیکنند. یا کسر شأن خود میدانند، یا خجالت میکشند، یا میگویند مگر ما دیوانهایم که پیش روانپزشک برویم؟ یا اطرافیانشان به دلایل مختلف کوتاهی میکنند و برای تامین بهداشت روانی آنها اقدام نمیکنند.
این استاد دانشگاه ادامه میدهد: کسی که دنداندرد یا مشکل چشم یا هر بیماری دیگری دارد، حتما و فورا به پزشک مراجعه میکند. اما بیماریهای اعصاب و روان در خیلی از موارد نادیده گرفته میشود.
دکتر فدای وطن میگوید: آمار ابتلا به مشکلات روانی در میان غیرسالمندان هم در کشور بالا است. چطور ممکن است در سالمندان که به دلایل مختلف باید بیشتر باشد، کم باشد؟ علتش فقط عدم مراجعه سالمندان به روانشناس و روانپزشک است.
استاد دانشگاه علوم پزشکی ایران در رشته سلامت سالمندی به این نکته مهم نیز اشاره میکند که خیلی از اطرافیان، اولویت اول را به سالمندان خود نمیدهند و مشکلات روحی او را طبیعی میدانند و رسیدگی به کار سالمند، اولویت آخرشان است. گاهی هم به دلیل ناآگاهی توجه نمیکنند و تصور میکنند کمحرف شدن سالمندشان طبیعی است.
اینها اگر برای فرزندشان مشکلی پیش بیاید و مثلا گوشهگیر و کمحرف بشود، فورا او را نزد مشاور، روانشناس یا روانپزشک میبرند، اما اگر برای سالمندشان چنین اتفاقی رخ بدهد، اصلا به فکرشان نمیرسد که ممکن است او هم دچار اختلالی روانی شده باشد. خیلی از خانوادهها این آگاهی و علم را ندارند که سالمند هم نیاز به سلامت روان دارد و اصلا هم طبیعی نیست که کمحرف، گوشهگیر یا غمگین باشد. آن هم صرفا به این دلیل که سنش بالا است.
دکتر فدای وطن با اشاره به این که افسردگی، شایعترین بیماری قرن ما در کل دنیا و در همه گروههای سنی است، میگوید: در سالمندان هم بزرگترین اختلال، تنهایی و افسردگی و متعاقب آن، گوشهگیری و انزوا است.
به گفته این استاد دانشگاه، سالمندان به دلیل میزان آسیبپذیری بالا، هرچقدر سنشان بالاتر میرود، هم از نظر جسمی و هم از نظر روحی شکنندهتر میشوند. مشکلات جسمی و روحی سالمندان اگر مورد توجه قرار نگیرد، آسیبهایش بیشتر از یک جوان خواهد بود؛ بنابراین باید مورد توجه قرار گیرد.
این استاد دانشگاه تاکید میکند: علاوه بر این که خود فرد سالمند باید حواسش به علائم روانیاش باشد، اطرافیان او هم باید آگاهی لازم نسبت به سلامت روان سالمندان را کسب کنند و علائم افسردگی، گوشهگیری و دیگر مشکلات روحی و روانی را نادیده نگیرند و مهم تلقی کنند. حتی بیشتر از فرزندان خود.
دکتر فدای وطن در ادامه، تجرد سالمندان را موضوعی بسیار بااهمیت میخواند و میگوید: الگوی سالمندی در کشور ما در حال تغییر است و ما با پدیده تجرد قطعی و سالمندان مجرد داریم مواجه میشویم. افرادی که هنوز در دوره میانسالی هستند و سالمند نیستند، اما ازدواج نکردهاند و شانس ازدواجشان چه در خانمها و چه در آقایان کم میشود و اینها وقتی به سن سالمندی برسند، مشکلات خیلی بیشتر میشود.
این استاد دانشگاه در رشته سلامت سالمندی ادامه میدهد: ما الان میتوانیم مراقبت از سالمندان را به اطرافیان و فرزندان و نوهها توصیه کنیم. تازه سالمندان فعلی، هرکدام به طور متوسط ۴ تا ۵ فرزند و چندین نوه دارند و با همه اینها باز احساس تنهایی میکنند. خب وقتی به سالمندیِ دههپنجاهیها و دههشصتیها برسیم، توصیه آنها را به چه کسی باید بکنیم؟ آنها در دوره سالمندی کاملا تنها هستند و کسی را ندارند که سفارش کنیم هوای آنها را داشته باشند. به همین دلیل جامعهشناسان و دولتمردان باید از الان برای این مساله مهم و بزرگ فکری کنند.
دکتر فدای وطن که دکترای تخصصی سالمندشناسی دارد، به کمبود خانه سالمندان در کشور اشاره میکند و میگوید: ما خانه سالمندان به تعداد کافی در کشور نداریم. همین الان هم اگر درباره تعداد خانههای سالمندان احساس کمبود نداریم، دلیلش این است که بخش عظیمی از بار سالمندان روی دوش خانوادهها است. اما با نسل سالمندان آینده چه کنیم که اطرافیانی نخواهند داشت، فرزندی نخواهند داشت، یا یکی ۲ فرزند خواهند داشت که آنها هم گرفتار مشکلات زندگی خود هستند و نمیتوانند برای سالمند وقت بگذارند. آن زمان مشکلات دوچندان خواهد شد.
این استاد دانشگاه تاکید میکند: ما در کشور خانه سالمندان اصلا به تعداد سالمندان یکی دو دهه آینده نداریم و برفرض اگر هم داشته باشیم، این خانهها تحت پوشش بیمه نیستند. خیلیها همین الان نیاز دارند سالمند خود را در خانه سالمندان بگذارند، اما نمیتوانند. چون از پس هزینههای آن برنمیآیند. اگر بیمهها هم بخواهند مثلا در آینده بخش زیادی از سالمندان را زیر پوشش بیمه ببرند، قطعا همگی ورشکست خواهند شد. به همین دلیل است که میگویم از الان باید فکری برای جمعیت سالمندان کرد.
این دکترای تخصصی سالمندشناسی چند توصیه به سالمندان و اطرافیان جوان آنها میکند و میگوید: به خود سالمندان باید توصیه کنیم که در جمعهای خانوادگی و جمعهای دوستانه حتما شرکت کنند و خودشان را از جمع دور نکنند. اطرافیان هم اگر دورهمی و مهمانی و محفلی راه میاندازند، سالمندان را هم در مهمانیها و محافل خود راه بدهند و دعوت کنند و در مهمانی با آنها حرف بزنند تا آنها باور کنند که دیده میشوند.
دکتر فدای وطن اضافه میکند: رسانههای جمعی هم باید مدام درباره مشکلات گوناگون سالمندان محتوا تولید کنند و روشنگری و آگاهسازی و فرهنگسازی کنند. ما باید برای مشکلات این گروه به خصوص درباره تنهاییشان فکری کنیم و به هیچ وجه مشکلات این گروه را کوچک نشماریم.
طبق آخرین آمار سرشماری که مربوط به سال ۱۳۹۵ است، درحالحاضر حدود ۵ میلیون سالمند زن و مرد در کشور داریم که ۶۷ درصد از آنان به ۳ دلیلِ طلاق، فوت همسر و هرگز ازدواج نکردن، تنها زندگی میکنند یا اصطلاحا مجرد هستند.
دکتر شهلا کاظمیپور، جمعیتشناس و استاد دانشگاه درباره این آمارها توضیح میدهد: آمارهای موجود ما مربوط به سرشماری سال ۱۳۹۵ است. با این توصیف اگر شروع سن سالمندی را ۶۵ سال در نظر بگیریم، تعداد ۲ میلیون و ۴۰۰ هزار مرد سالمند و ۲ میلیون و ۴۴۰ هزار زن سالمند داریم.
او ادامه میدهد: از ۲ میلیون و ۴۰۰ هزار نفر مرد سالمند، ۲ میلیون و ۱۴۰ هزار نفر دارای همسر هستند؛ یعنی تقریبا ۸۹ درصد، ۲۳۱ هزار نفر بدون همسر براثر فوت هستند؛ یعنی چیزی حدود ۱۰ درصد، ۱۸ هزار نفر براثر طلاق هستند که میشود هفتدهم درصد و ۱۴ هزار و ۷۰۰ نفر هرگز ازدواج نکردهاند. یعنی حدود ششدهم درصد.
دکتر کاظمیپور میگوید: تعداد مردان سالمند مجرد که یا همسرشان فوت کرده، یا طلاق گرفتهاند یا اصلا هیچ وقت ازدواج نکردهاند، درمجموع ۲۶۰ هزار نفر است؛ یعنی حدود ۱۲ درصد.
این جمعیتشناس درباره آمار زنان ۶۵ سال به بالا هم توضیح میدهد: از ۲ میلیون و ۴۴۰ هزار زن سالمند در کشور، یک میلیون و ۱۰۰ هزار نفر همسر دارند؛ یعنی حدود ۴۵ درصد، یک میلیون و ۳۱۰ هزار نفر بدون همسر براثر فوت هستند؛ تقریبا ۵۳ درصد، ۲۹ هزار نفر براثر طلاق داریم که حدود ۱.۲ درصد میشود و ۲۳ هزار نفر هم هرگز ازدواج نکردهاند؛ یعنی چیزی حدود نهدهم درصد.
به گفته این استاد دانشگاه، تعداد زنان سالمند مجرد که یا همسرشان فوت کرده، یا طلاق گرفتهاند یا اصلا هیچ وقت ازدواج نکردهاند، درمجموع یک میلیون و ۳۶۰ هزار نفر است. یعنی جمعا ۵۵ درصد زنان سالمند ایران مجردند. در حالی که این آمار درباره مردها ۱۲ درصد است. تازه این آمار مربوط به سال ۱۳۹۵ است و قطعا آمارها طی این ۷ سال در هر ۳ مورد بیشتر شده است. مثلا الان تخمین زده میشود که فقط ۸۰ هزار سالمند مجرد - مرد و زن - در کشور داشته باشیم.
به گفته این استاد دانشگاه، تعداد زنان سالمند مجرد که یا همسرشان فوت کرده، یا طلاق گرفتهاند یا اصلا هیچ وقت ازدواج نکردهاند، درمجموع یک میلیون و ۳۶۰ هزار نفر است. یعنی جمعا ۵۵ درصد زنان سالمند ایران مجردند. در حالی که این آمار درباره مردها ۱۲ درصد است. تازه این آمار مربوط به سال ۱۳۹۵ است و قطعا آمارها طی این ۷ سال در هر ۳ مورد بیشتر شده است. مثلا الان تخمین زده میشود که فقط ۸۰ هزار سالمند مجرد - زن و مرد - داشته باشیم که هیچوقت ازدواج نکردهاند و پیشبینیها این است که این آمار تا چند سال آینده به ۲.۵ میلیون نفر میرسد.
دکتر کاظمیپور میگوید: علت این که تعداد زنان مجرد بیشتر از مردان مجرد است، یکی این است که امید به زندگی در زنان بیشتر از مردها است و دیگر این که معمولا زنان چند سال از همسران خود کوچکترند و به همین دلیل حدود ۱۰ سال بدون همسر براثر فوت باقی میمانند.
این جمعیتشناس اشارهای هم به آمار زنان و مردان مجرد بالای ۴۰ سال میکند و میگوید: تعداد مردان مجرد ۴۰ سال به بالا در کشور ۲۷۳ هزار نفر و تعداد زنان مجرد ۴۰ سال به بالا ۴۲۶ هزار نفر است. یعنی جمعا حدود ۷۰۰ هزار نفر دختر و پسر میانسال داریم که باید به تعداد سالمندان مجردِ آینده اضافه کرد.