اعتماد نوشت: حمید رسایی، عضو سابق جبهه پایداری و از چهرههای اصلی تشکل جدید اصولگرایان یعنی شریان روز گذشته با انتشار فایل ویدیویی به تندی علیه محمدباقر قالیباف تاخته است. سابقه انتقاد رسایی به قالیباف و تنش بین قالیبافیها با او ریشهدارتر از فضای این روزهای انتخابات در جریان اصولگرا است با این وجود رسایی در این فایل ویدیویی که با انتشار آن در کانال تلگرامیاش با عنوان «۱۴ دقیقه شنیدنی؛ هشدارهای رسایی از ظهور یک دیکتاتوری پارلمانی!» به تندی علیه قالیباف تاخته و چند بار در این ویدیو با طرح مسائل و ادعاهایی با کلیدواژه «کودتای پارلمانی» بازی کرده است.
اصرار و تاکید رسایی برای استفاده از این کلیدواژه البته مسبوق به سابقه است. جدای از اینکه رسایی با رییس مجلس قبل یعنی علی لاریجانی نیز سرسازگاری نداشت و مکررا او را دیکتاتور میخواند، در روزهای اخیر نشریهای که زیر نظر رسایی اداره میشود تیتر یک خود را با این اتهام علیه قالیباف منتشر کرد.
هفتهنامه ۹ دی در شماره ۷ آبان در مطلبی با تیتر «کودتای قالیباف علیه اصولگرایان» به قلم خود حمید رسایی به تندی علیه همایش اخیری که با محوریت قالیباف تحت عنوان جبهه بیداری نیروهای انقلاب برگزار شد تاخت و نوشت: «اگر مبنا در تقابل و رقابت با شورای ائتلاف اصولگرایان نیست، چه ضرورتی آنها را به این نتیجه رسانده که با صرف هزینههای گزاف، همایشی را با حضور تعداد قابل توجهی از نیروهای خود از سراسر کشور در تهران برگزار کنند که فقط نام و عنوانش با شورای ائتلاف اصولگرایان متفاوت است، اما در واقع همان شورای ائتلاف است؟!»
رسایی در بخش دیگری از این یادداشت با نقد تند برگزاری این همایش با عنوان مبنا نوشته است: «مبنا (بخوانید قالیباف) با همایش هفته گذشته که برای برگزاری آن از مدتها قبل جلسات توجیهی در مجلس قدیم برگزار شده بود و هزینههای زیادی هم برای جمع کردن این سیاهیلشکر زیر یک سقف صرف شده، در واقع عرض اندام و رونمایی از یک پلن B آنهم در برابر چشمان دیگر اعضای ائتلاف اصولگرایان بود. قالیباف این پیام را به سران صدرنشین شورای ائتلاف اصولگرایان رساند که برای انتخابات بدنه، طرفدار، نیرو و لشکر انتخاباتی دارد و به تنهایی قادر به انجام اتفاقات بزرگ در انتخابات پیش روست».
او همچنین در این مطلب بر تئوری خود حول محور کودتا تاکید کرده و مدعی شده است: «شواهد و قرائن علنی و پنهان، حکایت از این دارد که فرضیه دوم بسیار جدیتر از فرضیه اول است و در یک جمله باید گفت مبنا، کودتای قالیباف علیه شاناست».
این البته تنها اظهارات اخیر رسایی علیه قالیباف نیست. او اخیرا مدعی شده است که قالیباف معاون پارلمانی دیوان محاسبات را به مجلس راه نمیدهد. او در توییتی نوشته است: «آقای قالیباف! آیا جایگاه ریاست مجلس باید به موقعیتی برای باجگیری از دستگاه های کشور تبدیل شود؟! به افکار عمومی توضیح دهید چرا از ورود معاون پارلمانی دیوان محاسبات به مجلس خودداری میکنید؟ چرا عزل و تغییر او را خواستارید؟ مگر رهبر انقلاب، نمایندگان را از دخالت در عزل و نصبها منع نکردند؟»
درگیریهای توییتری رسایی با نزدیکان قالیباف در دو ماه گذشته را هم به مجموعه نقدهای رسایی به رییس مجلس اضافه کنید. اما رسایی تنها چهرهای نیست که توپخانه خود را علیه قالیباف روشن کرده است. با یادآوری اینکه قالیباف بود که مانع از قرار گرفتن اسم حمید رسایی در لیست نهایی اصولگرایان برای مجلس یازدهم شد، بخشی از این تسویهحساب سیاسی قابل درک است، اما بخشهای دیگری از اصولگرایان نیز در حال حملات تند علیه قالیباف هستند.
چهره دیگری از مجموعه شریان که این روزها علیه قالیباف صحبت کرده، خانم تازهنفس این تشکل است. معصومه منصوری اصل که اخیرا در برنامه تلویزیونی با جمله این کشور برای حزباللهیهاست خبرساز شده در همان برنامه به صورت مستقیم به هیاترییسه مجلس نقد وارد و آنها را متهم به دستکاری گزارش کمیسیون قضایی و حقوقی از لایحه حجاب کرده است. او با طرح این مطلب که «گزارش کمیسیون قضایی و حقوقی باید مستقیم به شورای نگهبان میرفت، اما هیاترییسه مجلس در آن دخل و تصرفهایی کرده» گفته است: از برخی مسوولان کشورمان تعجب میکنم که درک نمیکنند باید در جنگی که در حجاب به ما تحمیل شده است، آرایش جنگی گرفت. اینها اقتدار را از ضابطان و آمرین گرفتند. ما در جنگ حقیقی بودیم باید این جنگ را میشناختیم».
البته خانم معصومی احتمالا از روند قانونی آییننامه داخلی مجلس اطلاعی ندارند که گزارش کمیسیون از لایحهای که مطابق اصل ۸۵ قانون اساسی بررسی میشود، نمیتواند به صورت مستقیم به شورای نگهبان برود. باید متن نهایی گزارش در صحن مجلس با رای اکثریت نمایندگان به صورت مصوبه نهایی مجلس دربیاید.
فارغ از این ایراد اظهارات این چهره شریان، هماهنگی این تشکل در تخریب قالیباف و مدیریت او بر مجلس نیز قابل توجه است.
سومین چهره تشکل شریان که در نقد قالیباف در خط مقدم قرار گرفته نیز صالح اسکندری، عضو شورای مرکزی شریان است. او اخیرا در یادداشتی در نقد قالیباف نوشته است: «شبکه راهبردی یاران انقلاب اسلامی (شریان) بنا به احساس تکلیف درباره مظلومیت و اقتدار غزه به سهم خود، اقدام به برگزاری نشستی در مسجد میدان فلسطین کرد. در این جلسه دو ساعته، بین ۳۵۰ تا ۴۰۰ نفر به فراخور سخنرانیها حضور داشتند که برخی فرصتطلبان و پروژهبگیران با انتشار تصاویر ابتدا و انتهای مراسم در عین بیاخلاقی، سعی کردند این تجمع را انتخاباتی و با جلسه کاملا انتخاباتی مبنا (یاران آقای قالیباف) در حرم امام مقایسه کنند و از این نمد برای خود کلاهی ببافند. متاسفانه سیاستزدگی تا جایی است که این جلسه که هیچ نماد، شعار، صحبت، پلاکارد و... درباره انتخابات نداشت را انتخاباتی معرفی کردند، اما نشست انتخاباتی چند روز قبل خودشان در حرم امام را که چند میلیارد برای آن هزینه کردهاند فراموش کردند!»
عدم حضور دو چهره اصلی شورای وحدت یعنی مصطفی پورمحمدی و منوچهر متکی- دو چهرهای که این روزها مکررا درباره انتخابات مجلس صحبت میکنند- در همایش اخیر مبنا مورد توجه رسانهها قرار گرفت. علاوه بر اینکه چهرههای مختلف شورای وحدت در ماههای بعد از انتخابات مجلس یازدهم از عدم توجه برای سهم کافی به گزینههای این شورا انتقاد داشتند و در دو ماه اخیر نیز در صف اول منتقدان قالیباف قرار گرفتند.
منوچهر متکی، سخنگوی شورای وحدت هفته نخست مهرماه سال جاری پیغامی برای تشکل اصلی انتخاباتی اصولگرایان فرستاد؛ پیغامی حاکی از اینکه اینبار قرار نیست شورای وحدت خود را قربانی ائتلاف کند. متکی در گفتگو با خبرآنلاین گفته است که «شورای وحدت تلاش خواهد کرد در یک نهضت خودکفایی کاندیداهای خودش را معرفی و از سبد خودش کاندیداهایش را مطرح کند. وحدت در جریانهای انتخاباتی طبیعی است و ممکن است اتفاق بیفتد، اما برای وحدت باید اراده طرفینی به وجود بیاید. ما تاکنون پیشنهادی برای وحدت و یکی شدن و وحدت در لیست دریافت نکردهایم.» این صحبت در رسانهها با عنوان «پیام شورای وحدت برای قالیباف و حدادعادل» بازنشر پیدا کرد.
بیستودوم شهریورماه سال جاری مصطفی پورمحمدی رییس شورای وحدت نیروهای انقلاب اسلامی در نودونهمین نشست هیات عالی شورای وحدت نیروهای انقلاب اسلامی در حسینیه سیدالشهدا، با بیان اینکه شورای وحدت باید با تشکیلات خود ظرفیتسازی کند، گفت که «افراد توانمند و شایسته باید شناسایی شوند. ذهن خود را نباید با بگو مگوهای سیاسی درگیر کنیم. هنر یک تشکیلات قوی این است که افراد شایسته را شناسایی کند، آنها را به میدان بیاورد و در معرض رای و رقابت در انتخابات قرار دهد.»
او در این نشست نخست با بیان اینکه «در هفته منتهی به انتخابات نهایتا تصمیم میگیریم که به دنبال ائتلاف باشیم یا نباشیم یا با سایر احزاب یا تشکیلات، همراهی داشته باشیم یا نداشته باشیم»، تاکید کرده است که در مورد ساختار و ترکیب کاندیداها در فهرست نهایی تهران لازم است بحثها و تبادل نظرهایی داشته باشیم.
اختلاف عمیق جریان قالیباف با جبهه پایداری ریشههای مختلفی دارد، اما ریشه اصلی آن اختلافاتی بر سر سهم لیستها و البته سرلیستی در انتخابات مجلس یازدهم است. ماجرایی که از پیش از ایام انتخابات مجلس یازدهم شروع شده بود و پایداریها از همان زمان هم رضایتی برای سرلیستی قالیباف نداشتند.
۴ سال گذشته به خصوص جنجال بر سر لایحه حجاب و ماجرای سیسمونی گیت یکبار دیگر این اختلافات قدیمی را عیان کرد. این روزها پایداریها مکررا بر مساله عدم الزام برای وحدت با ادبیاتی مختلف تاکید میکنند؛ صادق محصولی، دبیرکل جبهه پایداری با صراحت از در دستورکار قرار دادن استراتژی قدیمی این تشکل و میراث مصباحیزدی برای پایداریها یعنی اهمیت «انتخاب اصلح» گفته است.
صادق محصولی بیستوششم اردیبهشتماه سال جاری در نشست سیاسی بسیج دانشجویی دانشگاه علامه طباطبایی اعلام کرد که «راهبرد در یک کلمه، انتخاب «اصلح» است؛ نه اینکه صرفا به دنبال کسی برویم که رایآوری بیشتری داشته باشد، اما نمره او پایین باشد».
او با تاکید بر اینکه «آن کسی که اصلح است را باید متقاعد کنیم به صحنه بیاید»، گفته است که «ما در عین اینکه هیچگونه منعی از ارایه یک لیست واحد نداریم، اما نباید اینگونه باشد که بههرقیمتی یک لیست واحد ارایه دهیم؛ بهعبارت دیگر نمیتوانیم بهخاطر لیست واحد از اصول و رعایت و ملاحظه شاخصها عدول کنیم».
ادبیات صادق محصولی در اردیبهشت سال ۱۴۰۲، در فاصله ۱۰ماهه تا برگزار انتخابات دور دوازدهم مجلس شورای اسلامی یادآور گفتههای محمدتقی مصباحیزدی در سال ۱۳۹۳ است که از آن روز تا امروز، معادله پرچالش و البته حلنشده اصولگرایان است. مصباحیزدی در سال ۱۳۹۳ گفته بود «هیچ دلیلی ندارد که اگر بنده تشخیص دادم یکی اصلح است، باید حتما زمینه رایآوری هم داشته باشد، چراکه اگر چنین شرطی وجود داشت، سلمان و ابوذر نیز نباید از امیرالمومنین (ع) پشتیبانی میکردند، چون رای نداشت!».
در کنار این بازگشت ادبیات دبیرکل فعلی جبهه پایداری به اظهارات مرتضی آقاتهرانی، رییس شورای مرکزی جبهه پایداری و شمالی این تشکل در مجلس یازدهم نیز قابل توجه است. او اخیرا درباره انتخابات مجلس دوازدهم و برنامههای جبهه پایداری در این انتخابات، لیست نهایی بهصورت یک لیست واحد و مشترک بین جریانها و نیروهای انقلابی را منوط به «امکان توافق» بین نیروها خوانده است.
او مهرماه سال جاری هم در کسوت رییس شورای مرکزی جبهه پایداری در گفتگو با خبرگزاری مهر گفت که «برای ما صلاحیت افراد مهم است و افراد اصلح را در لیست نهایی خود قرار میدهیم».
تاکید تلویحی آقاتهرانی به این جبهه پایداری تاکید ویژهای بر موضوع لیست واحد و کاندیداهای واحد ندارد و استفاده مکرر از کلیدواژه «انتخاب اصلح» یادآور ادبیات مصباحیزدی در انتخابات مجلس یازدهم است. وقتی اصولگرایان سنتی و تشکلهای انتخاباتی این جناح از جبهه پایداریها برای ننشستن بر سر میز مذاکره و ارایه لیست مشترک انتقاد کردند، مصباحیزدی تمامقد پشت تئوری «انتخاب اصلح» جبهه پایداری درآمد و گفت: «روشی که جبهه پایداری برای انتخاب نامزدها به کار گرفته، روشی منطقی و مشروع است».
در کنار این اظهارات ادعای تیم رسانهای قالیباف در روزنامه صبح نو و پایگاه خبری رجانیوز که از اردیبهشت سال جاری تا شهریور به اوج خود رسید و بعد فروکش کرد را نباید فراموش کرد.
«پیمان شانگهای» یکی از نخستین محورهای علنی شدن دعوای رسانهای پایداریها و تیم قالیباف بود؛ از منظر «رجانیوز» این اقدام، حرکتی خارقالعاده و دستاوردی بزرگ محسوب میشد که آن را هم باید برای دولت ابراهیم رییسی فاکتور کرد. از همین رو، این وبسایت به دلیل آنچه «برخورد عادی» روزنامه صبحنو خوانده، به این نشریه حملهای تند کرد.
اما این جملات با واکنش تندتری از سوی «صبحنو» مواجه شد؛ این روزنامه در شماره ۱۷ تیر ماه خود، در مطلبی ابتدا از عملکرد رسانهای خود دفاع کرد و با «رادیکال» توصیف کردن جبهه پایداری، نوشت: «جهان موازی رادیکالهای پایداری، چگونه است و چرا ایشان به فانتزیگرایی و خیالبافی علاقه دارند؟» این روزنامه در بخش دیگری از مطلب خود، «حمله اخیر علیه صبح نو» را در قالب «شکاف درون جریان اصولگرایی و نابگرایی رادیکال» دانسته است. نابگرایی احتمالا باید هممعنی با همان «خالصسازی» علی لاریجانی باشد؛ واژهای که لاریجانی در بیانیهای از آن استفاده کرد و به مذاق محافظهکاران خوش نیامد.
همان زمان که صبح نو روزنامه نزدیک به رییس مجلس نوشت که «در جهانبینی «رجانیوزها»، هر کسی که در محدوده گروه آنها تعریف نشود، انواع انگها را میخورد و هر کسی که در دایره آنها تعریف شود، انقلابیترین نیرو و فرد تلقی میشود. با چنین جهانبینی صلب و بستهای، بسیاری از نیروها از قطار انقلاب پیاده شده و تنها کسانی که رجانیوزی فکر و عمل کنند، انقلابی پنداشته میشوند». صبحنو در ادامه رجانیوز را دارای نگاهی «تنگنظرانه» دانست که «همواره سعی داشته شکاف و تفرقه را به درون جبهه انقلاب بکشاند».
«صبح نو» در ادامه به طعنههای دو سال پیش «رجانیوز» به مرحوم آیتالله صافی گلپایگانی و متهم کردن او به بیبصیرتی و «تقلید سیاسی از نیروهای سکولار» اشاره کرده است. این روزنامه جملات خطابشده به مرحوم صافی گلپایگانی را «خجالتآور» خوانده و آورده که «حمله به مرجعیت، جزو صفات انقلابیگری است یا مخصوص سوپرانقلابیهاست؟
فردای این پاسخ «صبحنو»، وبسایت «رجانیوز» موضوعی دیگر را دستمایه حمله تند دیگری به قالیباف کرد. موضوع پس گرفتن ملکی بود که محل «خانه اندیشمندان علوم انسانی» بود. شهرداری علیرضا زاکانی این ملک را از این انجمن بازپس گرفت و همین باعث انتقادات تند رجانیوز از قالیباف شد.
حمله به قالیباف بابت این بود که ملک مدنظر در زمان شهرداری قالیباف به «خانه اندیشمندان علوم انسانی» داده شد. رجانیوز در واکنش به انتقادات از بازپسگیری نوشته که «جاروجنجالهای رسانهای امروز اصلاحطلبان حاصل بیتدبیریهای قالیباف در زمان ریاست شهرداری تهران است. او با باج دادن به جریان غربگرا و امید بستن به بهرهبرداری از حمایت و سبد رای آنها، یکی از بهترین اموال شهرداری را به صورت «حبس مطلق» به اصلاحطلبان هبه کرد تا با خیال راحت به تئوریزه کردن افکار و ارزشهای خود بپردازند!»
اختلافات انتخاباتی دولت رییسی با قالیباف و نزدیکانش از چند ماه پیش عیان شد. قبل از آن ماجرای سیسمونی گیت که در فایل صوتی منتشر شده از مهدی طائب در آن گفته شد مساله از جانب دولت مدیریت میشود نیز در جای خود قابل توجه بود. در آخرین نمونه این اختلافات ارگان مطبوعاتی رسمی دولت سیزدهم به رییس مجلس و اطرافیانش حمله کرده و درباره همایش انتخاباتی مبنا نوشته است: محمدباقر قالیباف، محسن رضایی و غلامعلی حدادعادل به عنوان رهبران این ائتلاف در این نشست حضور داشتند. رییس مجلس طی سخنان در جمع شرکتکنندگان این مراسم تاکید کرد که «باید سهمخواهی را حرام بدانیم. کسانی باید به مجلس راه یابند که دغدغه و توان حل مساله را داشته باشند زیرا کشور نیازمند تحول است. اصولگرایان که در انتخابات ۹۴ مجلس خود را «جمنا» (جبهه مردمی نیروهای انقلاب) و در انتخابات ۹۸ «شانا» (شورای ائتلاف نیروهای انقلاب) نامیده بودند، در همایش اخیر نیز از نام جدید خود رونمایی کردند. گفتنی است، «شفافیت آرای نمایندگان» از مهمترین وعدههایی بود که جریان اصولگرا بهرغم پیروزی حداکثری در انتخابات اخیر مجلس، تاکنون نتوانسته است آن را محقق کند.»
مردادماه سال جاری دو چهره تیم رسانهای رییسی و قالیباف در فضای مجازی به یکدیگر اتهاماتی را وارد کردند، اتهاماتی که بخشی از درگیریهای فعلی دولت و رییس مجلس را روشنتر میکند.
جدل توییتری پس از آن شروع شد که رضوی، مشاور قالیباف نوشت: شیخ سوپر انقلابی با سودای مجلس، مسوول انتخابات تشکیلات غیرقانونی وزیر ساخته شده است، حال برای دیده شدن و برندینگ خودش، همصدا با اصلاحطلبان و ضدانقلاب به زور میخواهد مساله سلاحورزی را گردن مجلس اندازد، شیخ اگر سیاسیکار نیست و دنبال حقیقت، چرا از وزارت صمت سوال نمیکند؟
محمود رضوی در پاسخ به کنایه نوشت: به وزیرتون بگو. مدیرمسوول روزنامه ایران در پاسخ گفت: نوبت او شده؟ بساط دروغ و تهمت را جمع کنید. مشاور قالیباف نیز در جواب نوشت: تهمت را اونی داره میزنه که همزمان با اصلاحطلبان و ضد انقلاب داره مساله سلاحورزی که هیچ ربطی به رییس مجلس نداره را میاندازه گردن مجلس و رییس مجلس، مساله دولت چه ربطی به مجلس و رییس مجلس داره؟ کی به رسایی خط تخریب مجلس میده؟ حسن روزیطلب در واکنش گفت: به مجلس و رییسش هم ربط دارد. خودتون هم میدانید. جا پای بولتن نویس معزول (اخوی نماینده سوپر مدرن) نذار برادر من! در ادامه رضوی پاسخ داد: این کامنتها چند حالت بیشتر نداره، یا قانون نمیدونی و نمیدونی به مجلس و رییس مجلس ربط نداره، یا میدونی و داری خودتو به اون راه میزنی که اینجوری یا شریان بستی برای تخریب مجلس و رییس مجلس، یا با پدرخوانده شریان، یا داستان بالاتره! دولت تصمیم به تخریب مجلس گرفته! مثل نظرسنجیسازیت!
به نظر میرسد منظور رضوی از شیخ سوپر انقلابی «حمید رسایی» از جمله چهرههای مخالف ارایه لیست واحد با تیم قالیباف در انتخابات است.
حمید رسایی و جریان شریان، شورای وحدت، جبهه پایداری، موتلفه اسلامی، چهرههای مختلف در جبهه پیروان خط امام و رهبری و حتی علیاکبر رائفیپور این روزها هدف مشترکی دارند؛ محمدباقر قالیباف. تقریبا تمامی تشکلهای داخلی اصولگرایان علیه قالیباف هستند و میخواهند ریاست مجلس بعدی و سرلیستی اصولگرایان را از او بگیرند. فارغ از اینکه قضاوتها درباره قالیباف چقدر صحت دارد و او تا چه اندازه در مدیریت مجلس یازدهم موفق عمل کرده است صحنهآرایی فعلی بیش از آنکه نشان از کودتای قالیباف باشد، نشان از کودتای اصولگرایان علیه قالیباف است.
حمید رسایی روز گذشته در یک فایل ویدیویی اتهاماتی را علیه محمدباقر قالیباف مطرح کرده است. او اتهام خود نسبت به قالیباف را در چهار محور مطرح کرده که به روایت رسایی و از زبان خود او به شرح زیر است: امروز در ارتباط با موضوع مهمی با شما مخاطبان عزیز صحبت و نکاتی را برای اصلاح امور منتقل میکنم. ماهیت ساختار و سابقه مجلس شورای اسلامی از اساس روی نفی دیکتاتوری و خودمحوری گذاشته شده است. مجلس آمده تا بگوید نباید یک نفر به صورت مطلق العنان کار را در دست بگیرد و کار کند. متاسفانه در دوره اخیر به دلایل مختلف شاهد نوعی خودمحوری و دیکتاتوری پارلمانی از طرف رییس مجلس هستیم که اگر برای درمان آن فکری نشود تبعات بسیار بدی برای آینده پارلمانی کشور دارد. به چند مورد اشاره میکنم؛ شما همه سعید محمد را میشناسید از مدیران باسابقه و اجرایی کشور بود. آقای رییسی قصد داشت از ایشان به عنوان یکی از وزرا در کابینه خود استفاده کند و گفت به هیچوجه نباید از ایشان استفاده شود و اگر استفاده شود به هیچوجه نمیگذارم رای بیاورد و حتی معرفی ایشان روی رای مجلس بر وزرای دیگر هم تاثیر میگذارد همین باعث شد دست و دل آقای رییسی بلرزد و ایشان را معرفی نکند. بعد آقای محمد به مناطق آزاد رفت و آنجا هم به اندازهای مانعتراشی و سنگاندازی صورت گرفت تا این آدم از اساس رها کرد و رفت و گفت خداحافظ. چرا این برخوردها صورت گرفت؟ چون سعید محمد وقتی در راس قرارگاه خاتم بود مطابق وظیفه اداری و انقلابی به پروندهای مشهور به پرونده هلدینگ یاس برخورد و گزارشی از آن تهیه کرد و تحویل نهادهای امنیتی داد. اینکه محتوای گزارش چه بود من قصد ورود به آن را ندارم و قضاوتی نیز نمیخواهم بکنم، اما همین کار باعث شد که محمد خط قرمز شود و هر جا حضور پیدا میکرد، آقای قالیباف روی آن حساس میشد و اعمال فشار میکرد و باعث میشد محمد از آن محیط دور شود.
مورد دوم داستان پرغصه معاون سیاسی وزیر کشور متعلق به چند ماه اخیر است. آقای غلامرضا با سابقه کار سیاسی، امنیتی در ردههای بالا که در دولت آقای روحانی مورد بغض و کینه بود و در آن ایام خدمت حاج قاسم رفته بود، در دولت آقای رییسی به معاونت سیاسی وزارت کشور رفت. تقریبا از اوایل امسال آقایان از ایشان توقعاتی داشتند تا چشمپوشیهایی نسبت به اجرای قانون انتخابات داشته باشد و سختگیرانه عمل نکند. چندبار پیغام دادند که تعدادی از اطرافیان مدیران مجلس و نورچشمیهای آقای قالیباف بدون سختگیری تایید صلاحیت شوند و چند بار پیغام دادند که اینها استعفا ندهند و تایید صلاحیت شوند، چراکه در مرحله پیشثبتنام هم استعفا نداده بودند. معاون سیاسی هم نپذیرفت و پیغام دادند که طبق قانون مدیران باید استعفا دهند و مدیران مجلس هم باید رییس مجلس همترازیشان را به سازمان اداری و استخدامی اعلام کند که همترازی اینها چیست. آقای قالیباف اگر این کار را میکرد همترازی مشخص میشد و مدیران باید استعفا میدادند در نتیجه آقای قالیباف موضوع را مسکوت گذاشتند و آقای معاون سیاسی وزیر کشور هم گفت تا من اینجا هستم اجازه نمیدهم و خبط دیگر معاون سیاسی وزارت کشور این بود که براساس وظیفه ذاتی بخشنامهای خطاب به استانداران صادر کرد تا عدالت انتخاباتی رعایت شود. این بخشنامه مطابق قانون بود و هیچ مشکلی نداشت و حتی مطابق سیاستهای اعلامی رهبر انقلاب نیز بود. از مجلس با برنامهریزی و تریبون مجلس روشن شد و دو هفته مجلس تمام توان خود را روی این موضوع گذاشت و برای هیچ مسالهای اینگونه قیام نکرد، اما هر روز وزیر کشور تهدید به استیضاح شد و هر روز وزیر را میآوردند و میبردند و در این بردن و آوردن همه میگفتند که اگر معاون سیاسی خود را تغییر دهی مشکل حل میشود. نمایندگان هم در ظاهر میگفتند وزیر کشور از قبل ضعیف بوده و برای وزیر لشکرکشی میکردند و کمکم وزیر را تحت فشاری قرار دادند که باید معاون برکنار شود و کسانی که اصرار به این موضوع داشتند، پیچشان دست رییس مجلس بود. معاون وزیر کشور هم گفت من استعفا نمیدهم و استعفا نداد و وزیر کشور هم مجبور شد وسط پیشثبتنام انتخابات آقای غلامرضا را کنار بگذارد. به محض این تغییر هم وزیر کشور دیگر ناتوان نبود و موضوع استیضاح فراموش شد.
مورد سوم از همه جالبتر است. اخیرا رییس دیوان محاسبات با رای نمایندگان تغییر کرد. رییس جدید چهرهای از طیف اصولگرایان است و کار دیوان هم نظارت بر حسن اجرای قوانین و تفریغ بودجه است، اما یکی از مهمترین اقدامات و وظایف دیوان محاسبات نظارت بر هزینهکردهای داخلی مجلس است؛ تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل!
آقای قالیباف میخواست یکی از نزدیکانش را به عنوان گزینه ریاست معرفی کند. معاون اجرایی آقای قالیباف که یکی از افراد معدود همیشه نزدیک به او بود نظرش بر فرد دیگری بود. اتفاقا نمایندگان مجلس به کسی رای دادند که نظر معاون آقای قالیباف بود و او رییس دیوان محاسبات شد. آقای قالیباف عصبانی شد و معاون اجراییاش را عزل کرد. بعد از عزل معاون اجرایی، رییس دیوان محاسبات این معاون را به عنوان معاون دیوان محاسبات نصب کرد؛ همین باعث شد تا روابط بین این دو نهاد بر هم بخورد.
رییس جدید دیوان محاسبات ابتدای امسال برادری را به عنوان معاون امور مجلس خود معرفی کرد که آزاده است، سابقه رزمندگی دارد و سالها در دیوان کار کرده و با ساختار دیوان و مجلس آشناست و بسیاری از خواص نیز او را میشناسند و اگر از آقای دکتر حدادعادل و ائتلاف اصولگرایان سوال کنید برای همه آقای میرشمسی چهره شناخته شدهای است. امروز سه ماه و نیم است که آقای میرشمسی به عنوان معاون پارلمانی انتخاب شدند، اما آقای قالیباف مانع ورود ایشان به صحن و حیاط مجلس میشود. من وقتی شنیدم تعجب کردم. تماس گرفتم و از خودش پرسیدم. گفت مجبور شدم برای اینکه در راهرو با نمایندگان صحبت کنم با کارت ملاقات وارد راهرو شدم و با نمایندگان صحبت کردم. آقای قالیباف چرا ایشان حق ورود به مجلس را ندارد؟! آقا نهادهای امنیتی ایشان را رد کردند؟ اگر رد شده بودند که حکم معاونت برایشان زده نمیشد. من میگویم آقای قالیباف نمیخواهد ایشان به مجلس بیاید. تمام شد. به دیوان محاسبات پیغام دادند ایشان باید عوض شود. همین!
اسم این اگر دیکتاتوری پارلمانی نیست، پس چیست؟! مطابق آییننامه داخلی مجلس ورود مسوولان به مجلس باید با هماهنگی باشد، اما معاونین پارلمانی نیازی به این هماهنگیها ندارند و هر زمان که بخواهند میتوانند در جلسات صحن علنی حاضر شوند. تعیین و انتصاب معاونین پارلمانی نه قانونا و عرفا نیازمند نظر رییس مجلس نیست.
حرف من این است: شنیدم شورای محترم نگهبان اعلام کرده هر نماینده یا در عزل و نصب مسوولان دخالت کند، به دلیل سوءاستفاده از قدرت خود ردصلاحیت میشود. رییس مجلس این کار را کرده است. آقای شورای نگهبان. بسمالله! همین یک مورد را درباره آقای قالیباف بررسی کنید.