جیمز کوک در ۱۷۷۹ درگذشت و در دهۀ ۱۷۹۰ پس از انجام مجموعهای از آزمایشهای تجربی، قدرت پیشگیرانۀ مرکبات دربرابر اسکوربوت مشخص شد و نیروی دریایی بریتانیا دستورالعملی رسمی صادر کرد که در آن همۀ کشتیها مقید به استفاده از مرکبات شدند.
به گزارش عصرایران، اول کبود میشوید و در همین حین مویرگهایتان کمکم سست میشوند. با خونریزی در ماهیچهها، استخوانها سیاه میشوند و آن قدر حساس میشوید که هر بویی بیتابتان میکند. همه چیز بوی گند میدهد، اما در واقع شما متعفن هستید.
اسکوربوت بیماری بینظیری است و در دورهای از تاریخ بشر در آبهای آزاد رایج بود. در قرن هجدهم دانشمندی کشف کرد مصرف مقدار مشخصی از مرکبات از بروز خطرات دریانوردیهای بلندمدت جلوگیری میکند. مورخان تخمین زدهاند بین قرون شانزدهم تا نوزدهم اسکوربوت مرگ ۲ میلیون نفر را در دریاها رقم زد.
در آن دوران مشکل اصلی این بود که کسی از علل بروز این بیماری خبر نداشت: آیا علتش عفونت یا رژیم غذایی نادرست است؟
جیمز کوک، دریانورد و کاوشگر بریتانیایی سفرهای اکتشافی مهمی را در قرن هجدهم انجام داد. یکی از حوزههایی که از سفرهای اکتشافی کوک بهرهمند شدند، علم پزشکی بود.
در آن زمان کشتیهایی که رهسپار سواحل دوردست میشدند، میدانستند بیش از نیمی از خدمهشان طی سفر خواهند مرد. قاتل آنها بومیان خشمگین یا رزمناوهای دشمن یا احساس غربت نبود بلکه بیماری مرموز اسکوربوت بود.
مبتلایان به این بیماری بیحال و افسرده میشدند و لثهها و سایر بافتهای نرم بدنشان خونریزی میکرد. با پیشرفت بیماری دندانهایشان میافتاد، زخمهای باز روی بدنشان ایجاد میشد، تب میکردند، دچار یرقان میشدند و کنترل دست و پایشان را از دست میدادند.
کسی علت آن را نمیدانست و هیچ علاجی کارساز نبود و دریانوردان دسته دسته میمردند. در سال ۱۷۴۷، وقتی یک پزشک انگلیسی به نام جیمز لیند آزمایش کنترلشدهای را روی دریانوردان مبتلا به این بیماری انجام داد، ورق برگشت.
او آنها را به چندین گروه تقسیم کرد و هر گروه را تحت مداوای متفاوتی قرار داد. یکی از گروهها ملزم به خوردن مرکبات شد که مداوایی معمول در میان عامه برای اسکوربوت است.
بیماران این گروه بلافاصله سلامت خود را بازیافتند. لیند نمیدانست چه چیزی در مرکبات وجود دارد که در بدن دریانوردان نیست، اما ما میدانیم که آن چیز ویتامین ث بود.
غذای معمول دریانوردان در آن زمان فاقد این ماده غذایی حیاتی بود. غذای دریانوردان در سفرهای طولانی معمولا شامل بیسکویت و گوشت گاو میشد و تقریبا هیچگونه سبزیجات و میوهای مصرف نمیکردند.
نیروی دریایی سلطنتی بریتانیا با آزمایشهای لیند متقاعد نشد، اما جیمز کوک متقاعد شد. او مصمم شد تا صحت ادعای این پزشک را ثابت کند. پس کشتیاش را پر از ترشی کلم کرد و به ملوانانش دستور داد هر وقت به ساحل میرسند تا میتوانند میوههای تازه و سبزیجات مصرف کنند. اسکوربوت حتی یک قربانی هم از کوک نگرفت.
جیمز کوک در ۱۷۷۹ درگذشت و در دهۀ ۱۷۹۰ پس از انجام مجموعهای از آزمایشهای تجربی، قدرت پیشگیرانۀ مرکبات دربرابر اسکوربوت مشخص شد و نیروی دریایی بریتانیا دستورالعملی رسمی صادر کرد که در آن همۀ کشتیها مقید به استفاده از مرکبات شدند.
چند سال بعد، در سال ۱۸۰۶، جزیرۀ سیسیل واقع در ایتالیا تحت سلطۀ بریتانیا درآمد. این جزیره بهترین منطقه برای پرورش لیمو است و سازمان دریانوردی بریتانیا از خاک آن سودهای کلانی برد.
طی ۲۰ سال بعد از صدور دستورالعملهای جدید، این سازمان ۷ میلیون و ۳۰۰ هزار لیتر آبلیمو به کارکنان کشتی عرضه کرد که مقدار قابل توجهی از آن از سیسیل میآمد.
تقاضای رو به رشد، اقتصاد این جزیره را یکشبه دگرگون کرد. در دهۀ ۱۸۵۰، سیسیل ۸۰ کیلومتر مربع را به کاشت لیمو اختصاص داد و ۷۵۰ هزار جعبۀ لیموی صادراتی تولید کرد. سی سال بعد، این ارقام سه برابر شدند.
آلسیا ایسوپی، اقتصاددان دانشگاه منچستر میگوید: «من این رویداد را با کشف گاز طبیعی در شمال نروژ مقایسه میکنم.»
انفجار لیمو در سیسیل با دورهای پرتلاطم در اروپا مصادف بود. طی جنگهای ناپلئونی، ارتشهای بریتانیا و فرانسه بارها این شبهجزیره ایتالیایی را اشغال کردند. با عقبنشینی آنها، اهالی شهرهای از هم پاشیده رویای ایتالیایی متحد را در سر میپروراندند و شورشها، انقلابها و جنگهای تمامعیار را رقم زدند.
جان دیکی، مورخ و نویسندۀ کتاب «کازا نوسترا؛ تاریخ مافیای سیسیل» میگوید: «اساسا آنچه اتفاق افتاد این بود که جنتلمنهای خیالپرداز که قصد ساخت ایتالیایی جدید را داشتند، اسامی قاتلها را برای کمک کردن فهرست کردند.»
این گانگسترها انجمنهایی مخفی راه انداختند و با روابطی که داشتند مواضع قدرت سیاسی و اجرای قانون را تصاحب کردند. آنها در جنوب منطقهای که حالا ایتالیا است، جایی که نظارت دولتی بهشدت ضعیف بود، شکوفا شدند.
حاشیۀ سود بالا برای سرمایهگذاری مرکبات به این معنا است که انجمنهای تبهکار قدرت فزایندهای به دست آوردند.
سالواتوره لوپو، مورخ ایتالیایی، ابتدا در سال ۱۹۹۰ توجه مخاطبانش را به این رابطه جلب کرد و دیکی این فرضیه را در کتابی که سال ۲۰۰۴ منتشر کرد، بسط داد.
دیکی میگوید لیمو از جهات مختلف، وسیلهای ایدهآل برای اعضای مافیا بود. با وجود شرایط کشت و زرع مناسب جزیره، سرمایهگذاری روی این میوه حائز اهمیت بود؛ کشاورزان باید از دسترسی به آب مطمئن میبودند و سیستم آبیاری راه میانداختند و بدین شکل باید ۵ سال منتظر نخستین بار درخت میشدند.
درختهای لیمو ظریف هستند و دزدیدن میوههای آنها آسان. دیکی میگوید: «مجموعهای از عوامل وجود داشت که گانگسترها فشار اخاذی را به کار ببرند.»، اما این فقط یک فرضیه است.
ایسوپی به همراه آرکانجلو دیمیکو از دانشگاه کویین بلافست و اولا اولسون از دانشگاه گوتنبرگ با استفاده از دادههایی این فرضیه را آزمایش کردند.
سال گذشته این سه نفر تحلیلی اقتصادی براساس بخش سیسیلی یک گزارش که پارلمان ایتالیا در اوایل دهۀ ۱۸۸۰ برای بررسی شرایط زمین و مردم کشور جدید صورت گرفت، منتشر کردند. همچنین این گزارش مکان و طبیعتی را که جنایتها در آنها شکل میگرفتند، ثبت کرده که به محققان اجازه داد تفاوتها و قیاسها را در گزارششان قید کنند.
وقتی آنها آمار جنایتها را که نمایندۀ حضور مافیا است، به همراه آماری از تعداد لیموهای تولیدشده در سیسیل تحلیل کردند، دریافتند در مناطقی که تولید لیموی آنها زیاد بود، حضور مافیا نیز پررنگتر بوده.
دیمیکو میگوید: «تاثیر لیمو بدینشکل مشخص میشود.» در حالی که این مقدار جنایت در مورد هیچ کدام از کالاهای صادراتی این جزیره مانند زیتون، انگور و گوگرد ثبت نشده است.
دیکی میگوید: «بیتردید این گفته درست است که تجارت مرکبات را مافیا رشد داد. تمامی نخستین سرکردههای مافیای منطقۀ پالرمو در قرن نوزدهم، تاجران لیمو، مالکان یا محافظان درختستانهای لیمو بودند.»
در اینجا باید به گزارشهای منظم جنایتهایی که این مردان مرتکب شدهاند، اشاره کرد که در یکی از آنها، مامور رسمی دولتی نوشته بود: «پس از شایع شدن چنین داستانهایی، عطر و بوی پرتغال و لیمو کمکم بوی جسد و مرگ را القا میکرد.»
با اینحال دیکی میگوید: «اگر بگوییم همۀ این جنایتها به خاطر لیمو بوده، گفتهمان کمی شبیه جبرگرایی اقتصادی است.» دیمیکو، اما موافق است که عطش لیمو «یکی از چند عاملی است که به وجود جنایتهای سازماندهیشده مربوط میشود.»
یکی از کارهای لیموهای سیسیلی این بود که اسکوربوت را دستکم برای مدتی کوتاه، در میان دریاسالارهای بریتانیا ریشهکن کردند.
آمریکاییها بزرگترین واردکننده محصول این جزیره بودند و بازاریها در نهایت بریتانیاییها را به سمت مصرف لیموترش سبز ارزانتر کارائیب سوق دادند؛ اما لیموترش چندان کارساز نبود چراکه ویتامین ث کمتری نسبت به لیمو دارد.
این موضوع باعث شد بسیاری از دریانوردها اثر پیشگیرانۀ مرکبات در ابتلا به اسکوربوت را زیر سؤال ببرند و خواستار لغو مصرف اجباری لیموترش شوند. اما سال ۱۹۳۲ کمبود ویتامین ث عامل قطعی اسکوربوت شناخته شد.