روزنامه اطلاعات نوشت:از چند روز قبل از سخنرانی سید حسن نصرالله، دبیرکل حزب الله لبنان، بازار گمانه زنی داغ شده بود که سید چه خواهد گفت و این حالت ابهام چگونه و با چه نتیجهای پایان خواهد پذیرفت. میلیونها نفر در سراسر جهان در انتظار سخنرانی نصرالله بودند که از شبکههای ماهوارهای و اینترنتی مستقیما پخش میشد.
بعضی از تحلیلگران، روی غرض ورزی یا جهل نسبت به اندیشههای نصرالله گفتند و نوشتند که سید حسن اعلام ورود به یک جنگ فراگیر خواهد کرد. اما نصرالله در آخرین بخش از سخنرانی اش به این سوال که آیا حزب الله وارد جنگ خواهد شد پاسخ داد و گفت که حزب الله از یک روز بعد از آغاز عملیات حماس، یعنی از ۸ اکتبر (۱۶ مهر ماه) وارد جنگ شده و ضربههای سختی به ارتش صهیونیستی وارد آورده بطوری که رژیم وادار شده حدود ۳۰ درصد از نیروهای خود را در جبهه شمالی متمرکز کند و تلفات زیادی را متحمل شود. این اقدام حزب الله به هدف کاهش فشار نظامی از جبهه جنوب بوده ومقاومت در لبنان در این مدت ۵۷ شهید داده است. اما وارد شدن حزب الله در یک جنگ فراگیر بستگی به سیر تحولات در نوار غزه دارد. او ورود به یک جنگ فراگیر را نفی نکرد و حالت ابهام سازنده را همچنان حفظ کرد.
بعد از این عدهای از تحلیلگران نوشتند که حزب الله از ناوگان جنگی آمریکا ترسید و جو بایدن پس از شنیدن سخنان حزب الله نفس راحتی کشید؛ و اینکه سیدحسن ساکنان غزه را تنها گذاشت و نا امید کرد، یا اینکه، چون حماس بدون هماهنگی با حزب الله دست به عملیات زده، سیدحسن نصرالله حاضر نشد در حمایت از حماس وارد جنگ شود. پاسخ همه این اظهارنظرها در سخنرانی سید حسن بود. وی تاکید کرد که از ناوگان آمریکا نمیترسد بلکه برای مقابله با آن طرح و برنامه دارد. واقع امر این است که آمریکا خاطرات خوشی از حضور ناوگانش در این منطقه ندارد. ناو جنگی یو اس اس نیوجرسی که در سالهای دهه ۸۰ قرن گذشته لبنان را با بمبهای چند تنی بمباران میکرد نه تنها نتوانست تاثیری بر اراده مقاومت بگذارد بلکه با اقدامات شهید حاج عماد مغنیه وادار به فرار از سواحل لبنان شد. همچنین امریکا فراموش نکرده است که در اکتبر سال ۲۰۰۰، ناو جنگی یو اس اس کول در سواحل یمن مورد حمله قرار گرفت که طی آن ۱۷ نفر از ملوانان کشته و ۳۹ نفر مجروح شدند وآمریکائیها این ناو را توسط ناو دیگری یدک کشیدند و از منطقه خارج کردند و اینک نه از نیوجرسی خبری هست و نه از کول در حالیکه مقاومت همچنان با توانائی بیشتری به حیات خود ادامه میدهد.
در مورد عدم هماهنگی حماس با حزب الله و دیگر اعضای محور مقاومت، سید حسن تاکید کرد که این کار درست بوده ودر غیر این صورت ممکن بود طرح لو برود و حماس نتواند از عنصر غافلگیری استفاده کند. اما ادعای اینکه اهالی غزه ناخشنود و مأیوس شده اند، گزارشهای رسیده از غزه نشان میدهد که چنین چیزی صحت ندارد و برعکس، ساکنان غزه از سخنان سید حسن بسیار خشنود و شکرگذار هستند.
سرانجام، یکی از تحلیلگران نوشته است که سید حسن بین دو نقش نظامی و سیاسی گیر کرده و قادر به ایجاد توازن بین این دو نقش نیست و او در موضع گیری نسبت به غزه در وضعیت بغرنجی قرار دارد و نمیتواند به اسرائیل اعلام جنگ بدهد. به نظر میرسد که این تحلیل ناشی از کم اطلاعی تحلیلگر از مسائل لبنان است. در پاسخ این نویسنده باید گفت:اولا، آنچه ایشان «بغرنجی نقش» میداند در واقع رفتارحکیمانه سید حسن است.
مقاومت همچنان در حال دفاع است و دفاع نیاز به موافقت دیگران یا اجماع ملی ندارد. درجنگ سالهای ۱۹۸۲ و ۲۰۰۶ نیز چنین بوده و حزب الله نیاز نداشته به عنوان مقاومت، برای دفاع از لبنان از کسی اجازه بگیرد.
ثانیا، اینک اوضاع دلخراش غزه، نوعی اجماع در لبنان برای مقابله پدید آورده است. در یکی دو هفته اخیر، بسیاری از شخصیتها و روحانیون مسلمان سنی و مسیحی رسما اعلام کرده اند که تصمیم سید حسن را میپذیرند. در مراسم سخنرانی سید حسن نیزعده زیادی از روحانیون سنی و درزی شرکت داشتند و این به معنی موافقت آنها با تصمیم سید حسن است.
ثالثا، حزب الله همچنان از فرمول طلائی «مقاومت، ارتش، ملت» برخوردار است. ارتش با حزب الله هماهنگ است. به دلیل بافت فرقهای در لبنان، پدید آمدن یک شخصیت ملی و فرافرقهای بسیار مشکل است. اما در دهه ۱۹۷۰ قرن گذشته امام موسی صدر تنها شخصیت فرافرقهای بود که نفوذش همه فرقهها را درنوردیده بود و یک بار که به عنوان اعتراض به دولت درخواست اعتصاب عمومی کرد، نه فقط در مناطق شیعه نشین، بلکه درسراسر لبنان، مردم اعتصاب کردند. اینک سید حسن از همان جایگاه فرافرقهای و محبوبیت در کل لبنان برخوردار است؛ لذا مقبولیت سید حسن فراتر از مشروعیت هر شخصیت سیاسی در دولت است.
بنا بر این، نصرالله دنبال جنگ نیست بلکه در سخنرانی اش کوشید ضمن ایجاد بازدارندگی، ابهام سازنده را نیز حفظ کند و در این کار کاملا موفق بود. ساده اندیشی است که تصور کنیم سید حسن نصرالله میآید و علنا اعلام جنگ میدهد چرا که در این صورت عنصر غافلگیری را که بسیار اهمیت دارد از دست میدهد؛ اما در شرایط کنونی آمریکا و اسرائیل با اطلاع از قدرت نظامی حزب الله همچنان نگرانند که هر آن حزب الله با تغییر قواعد بازی، وارد یک جنگ فراگیر شود.