فرارو- فیلم سینمایی «سرهنگ ثریا» از تازهترین فیلمهای راهیافته به چرخه اکران عمومی سینماها است که روایتی تکاندهنده از مادرانی را به تصویر درآورده که فرزندانشان به معنای واقعی ربوده شدهاند!
به گزارش فرارو، بازخوانی تحولات تاریخ معاصر در قالب ملودرامهای سیاسی و تاریخی، از سوژههای جذاب برای فیلمسازان و مخاطبان سینمای ایران در سالهای اخیر بوده است و اتفاقا در مسیر جریان توجه به این تولیدات، تا به امروز آثار قابل توجهی هم به سرانجام رسیده است.
یکی از تراژیکترین پدیدهها در تاروپود تاریخ معاصر ایران هم بیتردید شکلگیری جریان منافقین و آسیبهای بیوقفه و عمیق این گروهک منحوس به مردم ایران است. طی دهه ۹۰ کارگردانان مختلفی در سینما سراغ بازخوانی تاریخچه فعالیتهای این گروهک و ریشههای عمیق انحرافات فکری آنها رفتهاند که آثاری همچون «ماجرای نیمروز»، «سیانور» و «امکان مینا» را میتوان در همین دسته از تولیدات قرار داد.
«سرهنگ ثریا» به کارگردانی لیلی عاج حالا سراغ وجه دیگری از پلیدی این جریان رفته و ماجرای خانواده جوانانی را به تصویر درآورده است که ناخواسته، اسیر این گروهک شدهاند.
در گزارش حاضر روایت «فرارو» از متن و حاشیه این فیلم سینمایی را که این روزها در حال اکران در سینماهای سراسر کشور است، میخوانید.
درباره قصه «سرهنگ ثریا» چه میدانیم؟
مهمترین برگ برنده «سرهنگ ثریا» ایده محوری آن است که از یک شخصیت واقعی اقتباس شده است. ثریا عبدالهی مادری است که در عالم واقع، بیش از دو دهه از فرزند خود بیخبر مانده و در تلاش است تا با عبور از حصار بسته گروهک منافقین بار دیگر فرزندش را ملاقات کند.
تصور موقعیت چنین مادری حتی در مختصات داستانی یک فیلم هم دشوار است و اطلاع از این واقعیت که انسانی، این موقعیت تراژیک را سالها زیسته و با تمام وجود لمس کرده، بر تراژدی روایت فیلم افزوده است.
خانم عبدالهی که در فرآیند رونمایی از فیلم «سرهنگ ثریا» حضوری فعال در جشنواره فیلم فجر و محافل رسانهای داشت، اینگونه داستان واقعی زندگیاش را روایت کرده است: «من ثریا عبدالهی مادر امیراصلان حسنزاده هستم. پسر من سال ۱۳۸۱ از ترکیه ربوده شد و ۲۱ سال است که از پسرم خبر ندارم. من از طریق انجمن نجات عازم عراق شدم. زمانی که مرز رفتم دیدم خیلی از پدر و مادرها در انتظار بچههایشان هستند و بعد از اینکه به مقر آنها رفتیم، اجازه ملاقات با فرزندانمان را ندادند. پس این دلیلی شد که با یک بلندگو سعی کردیم صدایمان را به بچههایمان برسانیم.»
درباره خالقان «سرهنگ ثریا» چه میدانیم؟
«بابا آدم» عنوان نمایشی بود که لیلی عاج در مقام نویسنده و کارگردان در سال ۱۴۰۰ روی صحنه برد تا روایتی از وضعیت خانواده افرادی که ناخواسته به دام منافقین افتادهاند را پیش روی مخاطبان خود قرار دهد. روایتی تکاندهنده که در همان بازه اجرا، موردتوجه علاقهمندان تئاتر قرار گرفت.
لیلی عاج در فیلم «سرهنگ ثریا» عملکردی قابل دفاع بهعنوان یک کارگردان فیلماولی ارائه کرده است. فیلم در فضایی بیابانی روایت شده و شخصیتهای اصلی آن مادران و پدرانی هستند که پشت درهای پادگان اشرف لحظهشماری میکنند تا شاید برای لحظهای بتوانند باردیگر فرزندان خود را ببینند. لیلی عاج در انتخاب بازیگر اصلی و نیز هدایت بازیگران فرعی، به پشتوانه تجربهای که بر صحنه نمایش داشته است، به خوبی عمل کرده و فیلم سرشار از لحظههای احساسبرانگیز است. یکی از نکات ویژه فیلم فضاسازی آن از طریق بازسازی دکوری از پادگان اشرف است.
یکی دیگر از ویژگیهای بارز فیلم «سرهنگ ثریا» هم انتخاب بازیگر نقش اصلی آن است؛ رونمایی از «سرهنگ ثریا» باردیگر ثابت کرد که صامتی یکی از توانمندترین بازیگران زن امروز سینمای ایران است که هرچند در انتخاب نقش وسواس دارد و به همین دلیل کمکار است، اما در نقشهای خاص بهخوبی میدرخشد. در کنار ژاله صامتی بازیگران فرعی فیلم هم حضوری باورپذیر در مقابل دوربین دارند.
درباره واکنشها به «سرهنگ ثریا» چه میدانیم؟
«سرهنگ ثریا» از آن فیلمهایی است که واکنشها نسبت به آن را باید در دسته متنی و فرامتنی روایت کنیم. به تعبیری این اثر به عنوان یک فیلم سینمایی و از منظر انتظاراتی که از سینما میرود، عملکرد موفقی در جشنواره فجر نداشت و نتوانست بازخوردهای مثبی از منتقدان و اصحاب رسانه دریافت کند، اما از منظر روایت و سوژهای که در دل خود داشت، تبدیل به اثری پربازتاب و پرواکنش در جشنواره فجر شد.
فیلم در همان مقطع رونمایی به فرصتی برای معرفی بیشتر انجمن نجات و مواجهه مستقیمتر خانوادههای قربانیان پادگان اشرف، با اصحاب رسانه تبدیل شد.
در کنار این بازخوردهای فرامتنی، انتظار این بود که فیلم عملکرد موفقی در چرخه اکران عمومی هم داشته باشد. جذابیت سوژه فیلم از یک سو و پشتیبانی سازمان اوج بهعنوان سرمایهگذار اصلی، بهخوبی میتوانست این فیلم را تبدیل به یکی از شانسهای اصلی اکران سینماها کند، اما تا کنون چنین اتفاقی را شاهد نیستیم.
فیلم هنوز هم با بهرهگیری از کمپین درست تبلیغاتی ظرفیت بسیار زیادی برای جذب مخاطبان به سالنهای سینمایی دارد. بهخصوص که کاراکتر اصلی آن شخصیتی واقعی است که امکان همراهی با کمپین تبلیغاتی آن در بازه اکران عمومی را هم دارد.
درباره حاشیههای «سرهنگ ثریا» چه میدانیم؟
طبیعتا تولید و اکران فیلمی با موضوع افشاگری علیه منافقین، نمیتوانست فرآیندی بیحاشیه در سینمای ایران باشد چرا که شبکه رسانهای این گروهک همچنان در بسترهای مجازی فعالیت دارد و تلاش دارند پروژه انحراف افکار عمومی از ماهیت جنایتکارانه خود را در قالب عملیات «سفیدشویی» پیش ببرند.
چند هفته بعد از رونمایی فیلم در جشنواره فجر، خبرگزاری ایرنا در گزارشی با عنوان «صفبندی دوباره منافقین مقابل سرهنگ ثریا» اینگونه واکنشهای این گروهک به فیلم را روایت کرد: «تشت رسوایی این گروهک سالها است افتاده و غالب مردم به همراه طیفهای فکری و سیاسی موضعی منفی در قبال منافقین دارند. آنها، اما در پی تطهیر خود هستند و هر بار نقشهای تازه رو میکنند. کما این که ثریا عبداللهی در یک برنامه تلویزیونی توضیح داد فرزند او در دهه هشتاد به دام منافقین افتاد. این نشان میدهد گروهک مذکور همچنان خیال خام برای ایران در سر دارد و البته نسل جوان را هدف قرار داده است. از این روست که افشاگری فیلمی، چون «سرهنگ ثریا» را برنمیتابد و در رسانههای خود، با ادبیاتی توهینآمیز، داستان آن را قلب واقعیت میداند حال آن که بر اساس مستندات موجود و نیز روایت شاهدان زنده، آن چه در فیلم به نمایش در آمده، عین واقعیت است.»
در بخش دیگری از همین گزارش تأکید شده است: «همه تلاش گروهک منافقین این است تا صدای «سرهنگ ثریا» به گوش جهانیان نرسد و برای این منظور بلافاصله ساز و برگ رسانهایشان را به خط کردهاند. بیشک اکران جهانی فیلم، ماهیت آنها را بیش از پیش عیان میکند.»
جلیل شعبانی تهیهکننده فیلم هم در همان مقطع گفته بود: «حداقل تاثیری که اکران جهانی «سرهنگ ثریا» میتواند داشته باشد این است که سازمانهای بینالمللی با ماهیت گروهک منافقین آشنا شوند و از حمایت آنها دست میکشند. اینطور میشود که اسرای آنجا راه گریزی خواهند یافت تا به آغوش خانوادههای خود برگردند. البته مخالفان هم پروپاگاندا و تبلیغات خود را دارند و تلاش میکنند تا فیلم دیده نشود. اما باید بگویم در ایران کسی نیست که از منافقین متنفر نباشد.»