مهدی علیخانی در اعتماد نوشت: سخنان سیدحسن نصرالله، رسانهها، جریانها و افرادی را غافلگیر کرد که از زمان اعلام خبر سخنرانی دبیرکل حزبالله، با ساعت شمار معکوس آغاز جبههای جدید در جنگ را وعده میدادند. در نقطه مقابل، برای آنانی که تحولات منطقه و حوزه مدیترانه را از گذشته تا به امروز به صورت غیراحساسی و غیرهیجانی دنبال میکنند، سخنان نصرالله همانی بود که انتظار میرفت: فلسطینی خواندن عملیات الاقصی و عدم اطلاع جریان مقاومت از آن و وابسته ساختن تصمیمات حزبالله و مقاومت به تحولات پیش رو.
قبلا نوشته بودم رویکرد احساسی و ژورنالیستی ممکن است در زمان کوتاه هیجان بیافریند، اما بلافاصله موجب سرخوردگی عاملان و مخاطبان آن میشود. متاسفانه آسیب این رویکرد اینبار فراتر بود و آن اینکه به واسطه بالا بردن سطح توقعات از نتیجه قابل پیشبینی سخنرانی دبیرکل حزبالله، سخنان مهم و تعیینکننده او را در نظر مخاطبان طیف خود خنثی کردند. سخنان نصرالله، چون همیشه معنادار و منطبق با واقعیات و نه براساس احساسات طرح شد. برای درک بیشتر موضوع خوب است تحولات جنگ ٢٠٠٦ و مواضع او در جریان و پس از جنگی که دستاوردهای مهمی برای حزبالله و مقاومت در منطقه داشت دوباره مرور شوند. بهرغم برخی نظرات و مواضع، شخصا از زمان عملیات اخیر، ضمن تاکید بر اینکه سمت و سوی جنگ غزه میتواند طیف گستردهای از احتمالات حتی سناریوی کمتر محتملی، چون گسترش منطقه درگیری و بازیگران درگیر را داشته باشد، بر عدم ورود حزبالله به جنگ مگر تحقق شرایطی که فعلا غیرمحتمل است، تاکید میکردم (فارغ از درگیریهای پراکنده مرزی که مورد انتظار و قابل توجیه است).
در حال حاضر گسترش جنگ اگرچه موجب گشایش جبهههای جدید به زیان اسراییل میشود، اما ممکن است درنهایت فرصتی برای طیف نتانیاهو و جریان افراطی این رژیم برای رهایی از باتلاقی که در آن گرفتار شدهاند، شود و علیالقاعده ایران و حزبالله به این موضوع آگاهی یافتهاند و براساس این درک عمل میکنند. باید امیدوار بود رویکردهای احساسی و هزینهساز با نتایج موقت، اما همراه با آسیبهای بلندمدت برخی جریانها و افراد که حتی در برخی رسانههای رسمی نفوذ پیدا کردهاند [و اخیرا سه نمونه شاخص یافته]هرچه زودتر سایهشان از سر سیاست داخلی و خارجی کشور کنار بروند.