تشخیص داستانهای ساختگی تاریخی از واقعیتهای تاریخی اغلب میتواند دشوار باشد. گاهی اوقات نمیتوانید بازیگرانی که نقش آدمهای واقعی را بازی میکنند از آنهایی که کاملاً ساختگی هستند را از هم تمییز دهید. البته حتی در مورد داستانهای واقعی نیز همیشه تغییراتی در روایت فیلمها ایجاد میشود که آنها را کمی جالبتر از زندگی واقعی میکند.
به گزارش روزیاتو؛ با این حال، مقایسه بازیگران و شخصیتهای واقعی که نقششان روی پرده بازی میکردند نیز جالب است. در ادامه این مطلب شما را با ۱۰ فیلم وسترن باکیفیت و جذابی آشنا میکنیم که بر اساس شخصیتهای واقعی تاریخی ساخته شده اند.
کرت راسل در فیلم توم استون نقش وایت ایرپ را بازی میکند، مردی با زندگی بسیار جذابی که چندین فیلم و کتاب درباره این مرد ساخته و نوشته شده است. توم استون در مورد مشهورترین لحظه زندگی ایرپ، درگیری مسلحانه مشهور در او کی کورال است. وایت ایرپ در این داستان و در بسیاری از روایتهای زندگی اش قهرمان ماجرا بود؛ با این حال، تاریخ نشان داده که او همیشه انسان بی گناهی نبوده است.
او چندین بار به خاطر هر کاری از کار در فاحشه خانهها گرفته تا اختلاس دستگیر شد. حتی زمانی بود که او یک اسب را دزدیده بود، اما سالها بعد برای کمک به دستگیری مردی که به خاطر همین جرم تحت تعقیب بود، دست به کار شد. وقتی او و برادرانش به شهر توم استون، در آریزونا میرسند، او به کلانتر محلی این شهر تبدیل میشود.
ایرپها در این شهر با گروهی شرور به نام گاوچرانها درگیر میشوند که همان چیزی است که فیلم Tombstone آن را روایت میکند. وال کیلمر به عنوان بهترین دوست وایت، دکتر هالیدی، انتخاب فوق العادهای برای این نقش بود و جذابیت متقابل این دو روی پرده نمایش، به خوبی نمایانگر رابطه این شخصیتها در زندگی واقعی و تجربیاتشان در غرب وحشی بود.
جسی جیمز احتمالاً مشهورترین خلافکار و یاغی تمام اعصار است. بی دلیل نیست که جیمز هنوز هم بسیار مشهور و مورد احترام است و به همین دلیل، اغلب این گونه است که اعمال شنیع و فعالیتهای خلافکارانه او به خاطر یک داستان جذاب نادیده گرفته میشود. برد پیت در فیلم قتل جسی جیمز به دست رابرت فورد بزدل نقش این دزد معروف قطار را بازی میکند. این فیلم براساس زندگی جسی یا بهتر بگوییم پایان زندگی او و رمانی به همین نام ساخته شده است.
فورد در این فیلم در قالب یک دوست حسود به تصویر کشیده میشود که جسی را میکشد که البته حقیقت دارد. زندگی جسی جیمز با ترکیبی از اشتباهات به پایان رسید، در حالی که او و گروهش سالها قبل از تلاشهای شان برای سرقت از قطارها دست کشیده بودند و او به خاطر طبیعت بی قرار خود بار دیگر به این رویه بازگشته بود. اینجا همان جایی است که داستان فیلم اتفاق میافتد و در این فیلم شاهد هستیم که چگونه فورد برای پول جایزه و همچنین حسادت، از پشت به سر جسی جیمز شلیک کرده و او را میکشد.
همه ماجرا همین است، اما در این دوره زمانی، جسی جیمز قطعاً یک قهرمان نبود، در واقع فورد قهرمان این داستان بود، چرا که جسی جیمز مردمان بسیاری را میکشت، از مردم دزدی میکرد و شهرها را به وحشت میانداخت. همه این کارها را جسی انجام داد، چون دوست نداشت که شمال در جنگ داخلی پیروز شود. او و بسیاری از کنفدراسیونهای سابق از این پیروزی ناراضی بوده و احساس میکردند قربانیان وضعیت کنونی هستند که در تمام دوران فعالیت او برقرار بود، از جمله مرگهایی که در فیلم رخ میدهند.
جان وین که در دوران طلایی هالیوود به عنوان یکی از مشهورترین ستارههای ژانر وسترن فعالیت میکرد، نمیتوانست در این فهرست وجود نداشته باشد. در واقع بخش زیادی از کارهای او از وایت ایرپ الهام گرفته شده بود که پیشتر در این فهرست به آن اشاره کردیم. اگر چه وایت ایرپ بعدها در فیلمهای وسترن نقش مشاوره داشت، اما این دو هرگز یکدیگر را ملاقات نکردند، اما داستانهای او الهام بخش بسیاری از شخصیتهای جان وین شد. این الهام گیری شامل این خواسته بود که شخصیتها به عنوان آخرین راه حل دست به اسلحه ببرند، رویهای که ایرپ در زندگی واقعی اش دنبال میکرد.
دوک (لقب جان وین) در فیلم آلامو در نقش دیوید کروکت بازی میکند که البته شخصیت مشهور دیگری در تاریخ غرب وحشی است. دیوی، که در واقع لقب دیوید کروکت بود، مردی بود که به خاطر زندگی در سرحدات آمریکا شناخته میشد. این مرد برای حقوق مردم عادی میجنگید و در سال ۱۸۲۷ به عضویت کنگره درآمد. کروکت حتی با قانون بیرون کردن سرخپوستان از زمین هایشان که توسط اندرو جکسون وضع شده بود نیز مخالفت کرد. نقش او در آلامو افسانهای است و به مبارزه با نیروهای مکزیکی کمک میکند؛ اما او در این نبرد کشته شد.
یک بار دیگر، این فیلم نیز درباره پایان هاست. آخرین هورای او در آلامو بود که این فیلم را به یک فیلم حماسی تبدیل میکند، زمانی که افسانهها نقش افسانهها را بازی میکردند. همچنین اگر میخواهید وارد فیلمهای قدیمی ژانر وسترن شوید، آلامو جای خوبی برای شروع است.
همه فیلمهای وسترن در مورد مردان نبوده و همه شان در مورد هفت تیرکشی نیستند. گاهی اوقات ما فیلمهای وسترن را میبینیم تا رنجها و تقلاهایی را که فراتر از رمانتیسیزم پرده نقرهای اتفاق افتاده، را به یاد بیاوریم. در فیلم زن جلو میرود، جسیکا چستین در نقش کاترین ولدون در سفرش به عنوان یک نقاش و همراه با گاو نشسته (مایکل گری آیز) بازی میکند. با این حال، زندگی واقعی او بسیار جالبتر از تنها یک نقاش بود.
زندگی او پر از طلاق، سفر و انجام کارهایی بود که درست میدانست. هنگامی که مادرش درگذشت، کاترین به اندازه کافی پول به ارث برد تا رویاهایش را دنبال کند. او به قلمرو داکوتا نقل مکان کرد و زندگی خود را با قبلیه سرخ پوست سیو و پیوستن به انجمن دفاع ملی از سرخپوستان آغاز کرد. کاترین زندگی خود را وقف کمک به قبیله سیو بر علیه دولت ایالات متحده آمریکا کرد. فیلم زن جلو میرود زندگی کاترین را در دورانی روایت میکند که با گاو نشسته دوست میشود. رابطه او با گاو نشسته در نقاشی هایش و در نقش جسیکا چستین در زن جلو میرود جاودانه میشود.
مایکل گری آیز در همان فیلم زن جلو میرود، در نقش مردی افسانهای بازی میکند که در دنیا با نام گاو نشسته شناخته میشود. رسیدن او به شهرت، در نبردش علیه نیروهای ژنرال کاستر بدست میآید، جایی که وی و نیروهایش از سرزمین خود در برابر توسعه گرایی سفیدپوستان محافظت میکردند. در ادامه زندگی اش، او به بوفالو بیل پیوست و به بخشی از برنامه او تبدیل شد و حتی با آنی اوکلی دوست شد.
گاو نشسته مردی بود که میخواست از مردم در برابر توسعه طلبی سفیدپوستان و غصب زمین هایشان محافظت کند و به دلیل علاقه اش به مردمش درگذشت. یک نیروی پلیس برای دستگیری او فرستاده شد، اما این نیروها به گاو نشسته شلیک کرده و او را کشتند. آنی اوکلی حتی گفت که اگر او یک مرد سفیدپوست بود، حتماً کسی به خاطر قتل او به دار آویخته میشد.
نقش داک با بازی کیفر ساترلند در اسلحههای جوان نیز یکی از آن نقش آفرینیها در قالب شخصیتهای واقعی تاریخی در یک فیلم وسترن است. روایت اصلی اسلحههای جوان بیشتر درباره بیلی کوچیکه (امیلیو است وز) است. گروهی از مردان جوان توسط یک مزرعه دار برای کار و به طور کلی کمک به رشد این جوانان در یک محیط “مدنی” استخدام میشوند. وقتی مزرعه دار به قتل میرسد، گروه مردان جوان برای کشتن عاملان قاتل او دست به کار میشوند.
البته این نسخه زیباسازی شده و دراماتیزه شده از زندگی داک است. او کاملاً آن مرد دوست داشتنی و مهربانی نبود که در فیلم به تصویر کشیده میشود. برای مثال، او ابایی از درگیری مسلحانه بر سر بازی کارتها نداشت. در واقع، او در یکی از این موارد مردی را کشت، اما گلوله رقیب به دندانهای جلویی اش خورده و از گردنش خارج شد و به همین خاطر دندانهای جلویی اش را از دست داد. علیرغم این آسیب، داک جان سالم به در برد و به فعالیت هایش ادامه داد.
این مرد به اندازه غرب وحشی که در آن میزیست، وحشی بود. ارتباط اصلی او با بیلی کوچیکه از مشارکت او در جنگ لینکلن کانتری ناشی میشود، اما برخی ادعاها میگویند که بیلی بعداً در یک کارخانه پنیر سازی که داک راه اندازی کرده بود کار کرده است.
بوچ کسیدی نامی افسانهای است، درست به اندازه پل نیومن افسانهای که نقش کسیدی را در بوچ کسیدی و ساندنس کید بازی میکند. در این فیلم، آنها دو قانون شکن یاغی هستند و سعی میکنند پس از سرقت از یک قطار، از دست قانون فرار کنند. این دو تصمیم میگیرند برای نجات خود از کشور خارج شوند.
اما سوال اینجاست که این فیلم تا چه اندازه از نظر تاریخی دقیق است؟ به نظر میرسد که فاصله زیادی با واقعیت ندارد. بوچ و ساندنس زندگی مملو از خلاف و تبهکاری داشتند و در سال ۱۹۰۰ برای سرقت از قطار بزرگ شمالی با هم همکاری کردند. او و گروهش موفق بوده و معادل دو میلیون دلار از قطار سرقت کردند. به این ترتیب عملیات تعقیب او و همراهانش آغاز شد و اعضای گروه سارقان از هم جدا شدند.
چند نفر دستگیر و کشته شدند، در حالی که کسیدی و ساندنس به آرژانتین و در نهایت بولیوی رفتند. اینجا بود که گفته میشود این دو در درگیری مسلحانه با ارتش بولیوی کشته شده اند.
مارلون براندو یکی از شناخته شدهترین نامها در صنعت فیلمسازی است. او قبل از حضور در پدرخوانده و چند فیلم مهم دیگر، در زنده باد زاپاتا! بازی کرد، فیلمی درباره انقلاب و کمک به کسانی که نمیتوانند از حق خودشان دفاع کنند. این داستان، مبارزهای علیه یک دیکتاتور و سقوط مردی است که حاضر است هر کاری برای کمک به مردم انجام دهد، بدون اینکه در عوض آن درخواست چیزی داشته باشد.
داستان فیلم زنده باد زاپاتا! نسبتاً دقیق بوده و شرح زندگی زاپاتا است. او برای حق مالکیت مردم بر زمین هایشان مردم مبارزه کرد و به انجام توزیع مجدد زمینهای مکزیک کمک کرد. هدف او دادن زمین به مردم، بدون تبعیض و تعصب بود. او در حالی مرد که کاری که از نظرش درست بود را انجام میدهد، در شرایطی که فکر میکرد به دیدار افرادی با ذهنیت مشابه خود میرود، اما در یک شبیخون توسط افراد ژنرال گونزالس هدف گلوله قرار گرفت و کشته شد.
زندگی و زمانه گریزلی آدامز یک فیلم مستقل بود که به قدری محبوب شد که منجر به یک مجموعه تلویزیونی با همین نام شد. دن هاگرتی به خاطر بازی در نقش این کوهنورد کالیفرنیایی مشهور است. فیلم داستان او و این که چگونه اتهام قتل باعث فرار او به کوهستان شد را به تصویر میکشد. آدامز یک بچه خرس پیدا میکند و او را به فرزندی میپذیرد و عشق جدیدی به حیات وحش اطراف پیدا میکند.
گریزلی، در واقعیت و با استانداردهای امروزی قطعاً شایسته تقبیح بود، چرا که او حیوانات را برای آموزش در باغ وحشها و سیرکها شکار میکرد. او زندگی خود را با گرفتن حیوانات غول پیکر و آموزش آنها برای سرگرمی دیگران میگذراند. او خرسی به نام بن داشت که او را از کودکی بزرگ کرده بود و گفته میشود که بن حتی جان آدامز را در مقابل یک خرس مادر نجات داده است. آسیبی که او در این درگیر متحمل شد، در نهایت باعث مرگش شد، اما ۵ سال بعدتر.
او موزهای از حیوانات داشت و به خاطر فعالیت در عرصه نمایش و سیرک بسیار مشهور بود. در نهایت او برای سیرک بارنوم مشغور به کار شد و در آنجا به سختی کار کرد، زیرا در شرایطی که مرگش قریب الوقوع به نظر میرسید، میخواست که همسرش پس از درگذشت او در آرامش به سر میبرد. در مورد این مرد چیزهای خوب و بدی وجود داشت، اما آدامز با وجود حساسیتهای امروزی ما نسبت به کاری که در آن زمان انجام میداد، به حیواناتش اهمیت میداد.
بتی هاتن در فیلم Annie Get Your Gun در دهه ۱۹۵۰ نقش تیرانداز خبرهای به نام آنی را بازی میکرد. این فیلم داستان عشق او به فرانک باتلر (هاوارد کیل) است و اینکه چگونه تیک تیراندازی بهتر بودن، رابطه این دو را تحت فشار میگذاشت.
همچنین این فیلم داستان چگونگی تبدیل شدن او به بخشی از برنامه بوفالو بیل (لویی کالهرن) و دوست شدن با گاو نشسته (جی. کارول نیش) است. به نظر میرسد که پایان فیلم بسیار افسانهای باشد، چرا که آنی عامدانه در رقابتی با باتلر بازنده میشود تا احساسات عشقش را جریحه دار نکند.
آنی اوکلی در زندگی واقعی با باتلر رقابت کرد و برنده شرط بندی ۱۰۰ دلاری شد؛ در نهایت باتلر شروع به اظهار عشق به آنی کرد، نه آن چیزی که در فیلم دیده میشود. آنی یک رهبر بود و در نهایت به غرب وحشی بوفالو بیل پیوست و حتی همان طور که در فیلم گفته میشود، با گاو نشسته دوست شد. او اولین ستاره زن آمریکایی است و با نمایش بوفالو بیلی زندگی فوق العاده مجللی داشت.