bato-adv
انتخاب رهبر جدید ارکستر ملی هم تحسین شده و هم مورد انتقاد جدی قرار گرفته

ارکستر ملی در تمنای روزگار نو

ارکستر ملی در تمنای روزگار نو
سجاد پورقناد، روزنامه‌نگار و نوازنده است، او می‌گوید: «بنیاد رودکی در مراسمی، حکم رهبری دایم ارکستر ملی را به همایون رحیمیان تقدیم کرد و بالاخره پس از چهار سال، یک رهبر را به عنوان رهبر دایم این ارکستر معرفی کرد. همایون رحیمیان چهارمین رهبر دایم این ارکستر پس از فرهاد فخرالدینی، بردیا کیارس و فریدون شهبازیان است. او که پیش از این، سابقه رهبری و هم کنسرت مایستری این ارکستر را داشته است، در روز بیستم تیر ماه کنسرت «پاییزان» را با اجرای آثاری از روح‌الله خالقی، جواد معروفی و حسین دهلوی به روی صحنه برد.»
تاریخ انتشار: ۰۸:۲۶ - ۱۰ آبان ۱۴۰۲

اعتماد نوشت: ارکستر ملی ایران بالاخره مهر ماه سال جاری رهبر دایم خود را شناخت؛ این در حالی بود که این ارکستر مدتی با رهبر میهمان اداره می‌شد. اخیرا روابط عمومی بنیاد رودکی اعلام کرد همایون (علی) رحیمیان طی حکمی به عنوان رهبر دایم ارکستر ملی ایران معرفی شده‌است. همایون رحیمیان، موسیقیدان، نوازنده ویولن، مدرس دانشگاه، آهنگساز و رهبر ارکستر است. از سوابق او می‌توان به کنسرت مایستر ارکستر ملی ایران، نوازنده اول ارکستر مجلسی سازمان صدا و سیما، کنسرت مایستر ارکستر سمفونیک سازمان صدا و سیما و ارکستر سمفونیک تهران، رهبری ارکستر ملی ایران، عضو ارشد شورای کارشناسی واحد موسیقی و شورای عالی موسیقی سازمان صدا و سیما اشاره کرد.

در حالی که ارکستر ملی ایران پس از کرونا در اردیبهشت‌ماه ١۴٠١ اجرا داشت، همان زمان پرسشی را مطرح کردیم و آن این بود که «فعالیت ارکستر ملی با حضور رهبر دایم موفق‌تر است یا رهبر میهمان؟» البته که سخن گفتن و بحث درباره عملکرد و اهمیت این ارکستر سوژه دیگری است که در شماره‌های آتی و از نظرگاه‌های مختلف به آن خواهیم پرداخت؛ به هر روی این پرسش ما یعنی حضور رهبر دایم یا موقت از تعدادی از هنرمندان مختلف پرسیده و با پاسخ‌های مختلفی هم مواجه شد؛ همایون رحیمیان در همان گزارش با تاکید بر تعیین و ضرورت فعالیت رهبر دایم در پاسخ به این پرسش گفته بود: «با تجربه‌ای که در این ۴۵ سال کار در ارکستر‌های مختلف نظیر سمفونیک، ملی و مجلسی داشته‌ام، یک ارکستر خوب در وهله اول به رهبر دایم نیاز دارد و بعد با نظر ایشان و شورای ارکستر از رهبر میهمان هم دعوت می‌شود. من سال‌ها با ارکستر ملی به عنوان کنسرت مایستر همکاری داشتم با رهبری استاد فخرالدینی و در زمان‌هایی از رهبر میهمان نیز دعوت می‌شد. به هر حال رهبر دایم نیز باید دارای تجربه و سابقه و توانایی‌های لازم برای رهبری ارکستر باشد. لازم به ذکر است که ارکستر ملی باید فقط و فقط موسیقی فاخر ایرانی از آهنگسازان خوب ایرانی اجرا کند. اجرای موسیقی کلاسیک و سمفونی‌های آهنگسازان بزرگ فقط با ارکستر سمفونیک تهران است.» این‌ها نظرات و گفته‌های همایون رحیمیان در رابطه با نوع رهبری ارکستر به صورت موقت یا دایم بود.

البته دیگر هنرمندان شرکت‌کننده در این گزارش هر کدام نظرات خود را عنوان کرده بودند؛ برخی حضور و فعالیت رهبر دایم را ضرورت می‌دانستند و برخی هم حضور دوره‌ای و رهبران میهمان را یک حسن تلقی می‌کردند البته اکثرا معتقد بودند که رهبر باید توانایی‌ها و ویژگی‌های لازم و کافی را برای رهبری ارکستر دارا باشد.

اما حالا و با توجه به اینکه بالاخره این انتصاب اتفاق افتاده و رهبر دایم ارکستر معرفی شده است؛ از چند نفر از هنرمندان حوزه موسیقی پرسش‌هایی را مطرح کردیم از جمله اینکه انتخاب همایون رحیمیان به عنوان رهبر دایم پس از مدت‌ها که ارکستر با رهبر میهمان اداره می‌شد، چه اتفاقاتی را رقم خواهد زد و همچنین در ادامه از آن‌ها پرسیدیم که آیا این، بهترین ا نتخاب بوده است؟ مازیار حیدری، سجاد پورقناد و هومن دهلوی در این گزارش نظرات خود را داده‌اند که در ادامه مشروح آن را می‌خوانید.

هماهنگی و یکپارچگی نتیجه حضور رهبر دایم

مازیار حیدری که به عنوان رهبر، آهنگساز و تنظیم‌کننده با ارکستر ملی ایران همکاری داشته، در این باره می‌گوید: «انتخاب یک رهبر دایم برای ارکستر ملی می‌تواند تاثیرات مثبت زیادی داشته باشد. یکی از مهم‌ترین تاثیرات، افزایش استقرار و ثبات در اجرا‌های ارکستر است. وقتی یک ارکستر با چندین رهبر میهمان کار می‌کند، هر کدام از این رهبران ممکن است سبک و تفکرات مختلفی داشته باشند و این امر می‌تواند به نوسانات در عملکرد ارکستر منجر شود. اما وقتی یک رهبر دایم در کنار ارکستر است، می‌توان به هماهنگی و یکپارچگی بیشتری دست یافت.»

او درباره انتخاب همایون رحیمیان به عنوان رهبر دایم نیز این‌طور توضیح می‌دهد: «چون من تا به حال فرصت همکاری یا اجرا با آقای رحیمیان را نداشته‌ام، نمی‌توانم نظر مستقیمی در مورد کیفیت رهبری ایشان هم داشته باشم. ولی با توجه به تجربیات آقای رحیمیان به عنوان ویولنیست و آهنگساز باتجربه و همچنین سابقه‌ای که در صنعت موسیقی ایران داشته‌اند، معتقدم که ایشان می‌تواند انتخاب مناسبی برای این موقعیت باشد. برخوردار بودن ارکستر، از یک رهبر دایم می‌تواند بسیاری از مشکلات را که در نتیجه تغییر مداوم رهبران پیش می‌آید، حل کند. وقتی یک رهبر دایم وجود دارد، موسیقیدان‌ها با سبک و تفکرات او آشنا می‌شوند و این امر می‌تواند به افزایش هماهنگی و بهبود کیفیت اجرا‌ها کمک کند و من موفقیت‌های روزافزونی برای ارکستر ملی آرزو می‌کنم.»

مزیت‌های گوناگون

سجاد پورقناد، روزنامه‌نگار و نوازنده است، او می‌گوید: «بنیاد رودکی در مراسمی، حکم رهبری دایم ارکستر ملی را به همایون رحیمیان تقدیم کرد و بالاخره پس از چهار سال، یک رهبر را به عنوان رهبر دایم این ارکستر معرفی کرد. همایون رحیمیان چهارمین رهبر دایم این ارکستر پس از فرهاد فخرالدینی، بردیا کیارس و فریدون شهبازیان است. او که پیش از این، سابقه رهبری و هم کنسرت مایستری این ارکستر را داشته است، در روز بیستم تیر ماه کنسرت «پاییزان» را با اجرای آثاری از روح‌الله خالقی، جواد معروفی و حسین دهلوی به روی صحنه برد.»

پورقناد ادامه می‌دهد: «انتخاب همایون رحیمیان برای این پست دارای مزیت‌های گوناگونی است که در صورت به عمل رسیدن می‌تواند برای این ارکستر بسیار سودمند و مهم باشد، اول اینکه همایون رحیمیان یکی از بزرگ‌ترین آهنگسازان ژانرِ «موسیقی کلاسیک ایران» است. آهنگسازی در «موسیقی کلاسیک ایران» در ژانر‌های مختلفی نمود پیدا می‌کند که یکی از آنها، آهنگسازی برای ارکستر ساز‌های ملی است و دیگری آهنگسازی برای ارکستر ساز‌های غربی؛ در ادبیاتِ موسیقی ایران، برای موسیقی ایرانی‌ای که برای ارکسترِ ساز‌های غربی نوشته می‌شود، عنوان «موسیقی ملی» به کار می‌رود و برای ارکستری که مجری این موسیقی است، اصطلاح «ارکستر ملی» استفاده می‌شود. البته عموما این ارکستر در کنار ساز‌های غربی از ساز‌های ملی ایرانی نیز بهره می‌برد. عموما آهنگسازان این ژانر از موسیقی، آثارشان در فضای «موسیقی کلاسیک سبک» است. شایان ذکر است که رویکردِ «موسیقی کلاسیک سبک»، با اینکه هنری است ولی آهنگساز آن، غیر از سلیقه مخاطب خاص، سلیقه مخاطب عام را هم در نظر می‌گیرد.

رحیمیان از پیشگامان استفاده از ساز‌های بادی برنجی در «موسیقی ملی» است تا جایی که هنوز بهترین نمونه‌های استفاده از این دسته از ساز‌ها در گونه «تصنیف» را می‌توان در آثار او شناسایی کرد. با این توصیف دیدگاه او به آهنگسازی، برخلاف بسیاری از همنسلانش، محافظه‌کارانه و کلیشه‌ای نیست.

دوم رحیمیان با وجود اینکه فارغ‌التحصیل هنرستان عالی موسیقی است ولی تسلط و توانایی چشمگیری در بهره‌گیری از امکانات مدالِ موسیقی ایرانی داشته است. سوم رحیمیان در آثار خود نشان داده، با امکاناتِ تکنیکی ساز‌های ایرانی آشنایی دارد و روش استفاده بجا و با قاعده آن‌ها را به خوبی می‌شناسد. چهارم رحیمیان غیر از نیم قرن سابقه همکاری با ارکستر‌های مختلف به عنوان نوازنده و کنسرت مایستر و تجربه برخورد با رهبرانِ ماهرِ ایرانی و غربی، مدتی زیرنظر همکار و دوست قدیمی‎اش نادر مرتضی‌پور (رهبر قدیمی ارکستر سمفونیک تهران و صدا و سیما) اصول رهبری ارکستر را فرا گرفته و طی سالیان اخیر با رهبری ارکستر‌های مختلف، به تجربه‌اندوزی در این زمینه پرداخته است. پنجم رحیمیان سابقه خوبی در اجرای آثارِ آهنگسازان هم‌نسل یا جوان‌تر از خودش را دارد که این مساله از این نظر حایز اهمیت است که مانند دوره اول ارکستر ملی، اجرای قطعات منحصر به استادان و شاگردانش نمی‌شود. ششم رحیمیان به عنوان یک ویولنیستِ برجسته که سابقه اجرای کنسرت و ضبطِ موسیقی دستگاهی ایران را دارد، شناختِ کافی بر فواصل موسیقی ایرانی دارد و از این باب هم می‌تواند برای این مجموعه که لازم است آثاری با فواصل موسیقی ایرانی اجرا کند، مفید باشد.»

پورقناد تاکید می‌کند: «با توجه به موارد گفته شده و در صورت توجه و جدیت شورای هنری ارکستر ملی، مدیران و صد البته شخصِ همایون رحیمیان، می‌توان در این دوره انتظارِ تحولی بزرگ را در این سازمان داشت.»

تخصص یا معیاری دیگر؟

هومن دهلوی، موسیقیدان، آهنگساز و نوازنده است، او در این باره به «اعتماد» می‌گوید: «تا جایی که من آقای رحیمیان را می‌شناسم، تخصص ایشان در ساز ویولن است و نوازنده توانایی هستند و تجربه‌های بسیاری دارند، سال‌های بسیاری در ارکستر‌های مختلف به عنوان نوازنده ویولن همکاری داشتند. ایشان هم با موسیقی ایرانی و هم با موسیقی کلاسیک آشنایی دارند، اما آن‌طور که اطلاع دارم تخصص ایشان در رهبری ارکستر و آهنگسازی نبوده البته در بسیاری از موسیقیدان‌ها و نوازندگان متداول است که زمانی که علاقه و گرایش به این دو رشته دارند به مرور تجربیاتی در این زمینه کسب می‌کنند و گاهی آهنگسازی کرده و گاه هم هدایت ارکستر را بر عهده می‌گیرند ولی آهنگسازی و رهبری ارکستر دو شاخه مجزا هستند و هر کدام تخصص خود را نیاز دارند. طبیعتا می‌توان از موسیقیدان‌هایی که تجربه زیادی دارند در ارکستر به عنوان رهبر میهمان استفاده کرد و بار‌ها این قضیه پیش آمده و حتی گاهی اگر رهبر اصلی در اجرا حضور نداشته یکی از نوازندگان ارکستر هدایت ارکستر را به عهده می‌گیرد که به‌طور معمول این افراد از نوازندگان زهی انتخاب می‌شوند، اما به عنوان رهبر دایم برای یک ارکستر که آن هم مهم‌ترین ارکستر که ارکستر موسیقی ملی در ایران است جای بحث و گفت‌وگوی زیادی وجود دارد.»

او با اشاره به تاریخچه و تاسیس ارکستر مسائل دیگری را نیز مطرح می‌کند و می‌گوید: «شاید لازم باشد در اینجا من اشاره‌ای به تاریخچه یا سابقه ارکستر ملی در دهه‌های گذشته بکنم که در سال ۱۳۷۶ برای اولین‌بار بعد از انقلاب در برنامه‌ای که برای بزرگداشت استاد صبا در تالار رودکی یا وحدت برگزار می‌شد که از اجرا‌ها و سخنرانی‌ها و... تشکیل شده بود و بعد از آن هنرمندان مختلف تکنوازی کردند؛ آقای تجویدی و آقای خرم صحبت کرده و ساز زدند، بخشی هم اختصاص به اولین اجرای ارکستر موسیقی ملی داشت که پدر بنده (حسین دهلوی) آن را تشکیل دادند و تعدادی از قطعات در این برنامه اجرا شد که حتی بروشور آن نیز موجود است. بعد از این برنامه بود که به دلیل استقبال خوبی که از آن اجرا شد به پدر من پیشنهاد کردند که ارکستر ملی شکل بگیرد، پدر من هم با تجربیاتی که داشتند هیات شش نفره‌ای را دعوت کردند که به عنوان هیات‌مدیره ارکستر ملی برنامه‌ریزی‌ها و اجرا‌های ارکستر را انجام دهند که اگر اشتباه نکنم این هیات متشکل بود از حسین دهلوی، مصطفی پورتراب، حسین علیزاده، کامبیز روشن‌روان، فرهاد فخرالدینی و علی تجویدی، اما در همان اوایل کار بود که متاسفانه اختلافاتی پیش آمد و به دلایلی که هیچ‌گاه به صورت علنی و واضح بیان نشد، آقای فخرالدینی رهبر دایم ارکستر موسیقی ملی شدند در صورتی که قرار بود که این ارکستر دوره‌ای توسط رهبران مختلف بنا به قطعاتی که اجرا می‌شود در طول سال اجرا داشته باشد و دیگر اعضا به مرور کناره گرفتند و به دلیل اینکه همکاری با ارکستر نداشتند، این عدم همکاری باعث شد که خوراک مناسب به ارکستر ارایه نشود و همین مورد به مرور باعث اُفت کیفیت قطعاتی که در ارکستر اجرا می‌شد، انجامید.»

دهلوی در جمع‌بندی مطالبش عنوان می‌کند: «به هر جهت با نگاهی کلی به فعالیت ارکستر ملی در چند دهه گذشته می‌توانم بگویم که بیشتر از تخصص براساس رابطه این انتخاب‌ها صورت گرفته و بیش از هر چیزی سوءمدیریت است که به این روند لطمه می‌زند. مشکلات ارکستر‌ها یعنی هم ارکستر سمفونیک و هم ارکستر ملی، از جنبه‌های مختلف روی ارکستر‌ها سنگینی می‌کند. ما در ارکستر نوازنده‌های توانایی داریم، قابلیت‌های بالایی در ارکستر است، اما متاسفانه با سوءمدیریت بازدهی و نتیجه‌ای که باید از این ارکستر‌ها گرفته شود، گرفته نمی‌شود که یکی از این مشکلات هم عدم تربیت رهبری برای این ارکستر است که هم به موسیقی ایرانی تسلط و شناخت کافی داشته باشد و هم تخصص رهبری داشته باشد، بنابراین من فکر می‌کنم که با توجه به شرایط موجود بهتر بود که ارکستر ملی با حضور رهبر‌های میهمان در طول سال به فعالیت خود ادامه می‌داد.»

آیا عملکرد ارکستر ملی بهتر خواهد شد؟

در پایان باید دید با تمام موارد و نظرگاه‌های مختلفی که ارایه شد، حضور رهبر دایم و همچنین انتخاب همایون رحیمیان برای این پست سطح کیفی کار ارکستر ملی را ارتقا خواهد داد، این مهم را بدون تردید در گذر زمان کارشناسان و منتقدان بررسی خواهند کرد و «اعتماد» نیز به این سوژه خواهد پرداخت، اما آنچه در این گزارش مطرح شد، تمرکز بیشتر بر نظرات درباره انتخاب اخیری بود که بنیاد رودکی برای ارکستر ملی داشت. ارکستری که در شناسنامه‌اش مدتی بدون رهبر دایم هدایت و مدتی هم منحل شد.

bato-adv
مجله خواندنی ها
پرطرفدارترین عناوین