اخیراً و در یکی، دو روز گذشته اخباری مبنی بر مسمومیت ۱۷ نفر با الکل در استان قزوین منتشر شد. مسمومیتی که تا اینجا به قیمت جان دو نفر از این افراد و بستریشدن ۱۲ نفر درگیر تمام شده است. احتمالاً چندی قبل هم خبر محکومیت به اعدام چهار نفر از ۱۱ نفر مقصر توزیع نوشیدنی الکلی آلوده به متانول در کرج را شنیدهاید.
به گزارش هممیهن؛ اواخر خردادماه ۱۴۰۲ یعنی درست چندماه پیش، موج بزرگی از مسمومیت با الکل صنعتی در استان البرز ایجاد شد. ابعاد مسمومیت بسیار گسترده بود و در دورهای تقریباً یکماهه قربانیهای فراوانی را دچار نابینایی و مشکلات کبدی و کلیوی کرد و عدهای را هم به کام مرگ فرستاد. آماری که رئیس دانشگاه علوم پزشکی البرز از مسمومیت با مشروبات الکلی دارای متانول، در آندوره یکماهه انتهای خردادماه تا انتهای تیرماه اعلام کرد، نزدیک ۱۹۰ نفر بود که از آن ۱۹۰ نفر، ۱۷ نفر جانشان را از دست دادند.
ابعاد خبری این واقعه بهقدری در فضای مجازی گسترده بود که حتی در شبکه خبر صداوسیمای جمهوری اسلامی نیز به آن پرداخته شد. وحشت زیادی بین مصرفکنندگان الکل که عمدتاً در مهمانیها سراغ مصرف نوشیدنی الکلی میرفتند شکل گرفت، الگوی مصرف الکل برای مدتی تغییر کرد و مشاهداتی از جایگزینی مواد مخدر و سوءمصرف دارویی بهجای مصرف نوشیدنی الکلی نیز مطرح شد. همزمان با وقوع این موج جدید، صحبت از موجهای گذشته نیز شد. چندسال قبل در استان هرمزگان هم مشابه این اتفاق روی داد و تعدادی از افراد حاضر در یک مهمانی عروسی، با مصرف نوشیدنی الکلی حاوی متانول دچار عوارض و مرگ شدند.
در سالهای گذشته موارد اینچنینی زیادند که گاهی دیده میشوند و گاهی نیز باتوجه به بحث حرمتشرعی مصرف، ساخت و خریدوفروش نوشیدنی الکلی، یا از ابتدا مطرح نمیشوند یا روی آنها سرپوش گذاشته میشود.
در ایران خریدن نوشیدنی الکلی بهطور قانونی امکانپذیر نیست و بههمیندلیل عمده نوشیدنیهای الکلی مصرفشده توسط مردم، یا تولیدشده توسط افراد مصرفکننده شخصی در خانههایشان است (حتماً فروش عمده انگور در فصلی خاص را در بعضی میادین میوه و ترهبار دیدهاید که حتی گاهی این فروش با خدماتی غیررسمی مثل لهکردن دانههای انگور توسط کارگران در محل نیز انجام میشده است) یا ترکیبی از آب و الکل و دارو که توسط فروشندههایی که ساقی نامیده میشوند، فروخته شده و گاهی هم برای سودجویی بیشتر، آلوده به متانول است که نابینایی، نارسایی کبدی و مرگ را بهدنبال دارد.
طبق آمارهای موجود و ارائهشده توسط سازمان پزشکی قانونی کشور، بیشترین مسمومیتی که سالهای اخیر منجر به فوت شده، مسمومیت ناشی از مواد مخدر-محرک و الکل بوده است. بهطورمثال فقط در سال ۱۴۰۱ نزدیک ۹ هزار و ۵۰۰ مورد مسمومیت منجر به مرگ در ایران رخ داده که ۶۰ درصد از این موارد مسمومیت، در نیمهاول سال و ۶۲ درصد از این مسمومیتها، در نیمهدوم سال بهعلت سوءمصرف مواد مخدر و الکل بوده است. خردادماه امسال عباس مسجدیآرانی، رئیس سازمان پزشکی قانونی کشور از افزایش ۳۰ درصدی مرگ درپی مصرف الکل در سال ۱۴۰۱ خبر داد و گفت که در سال ۱۴۰۱ متاسفانه ۶۴۴ نفر درپی مصرف الکل، جان خود را از دست دادهاند.
همچنین بنا بر آمار منتشرشده توسط سازمان پزشکی قانونی کشور در سال ۱۴۰۲، در ششماه اول سال ۱۴۰۲ هفت درصد از کل مسمومیتهایی که منجر به فوت شده، بر اثر مسمومیت با الکل بوده که ۵/۱ درصد نسبت به سال قبل افزایش داشته است. اگر به عقب برگردیم، آمارها نکات زیادی را نشان میدهند؛ در دیماه سال ۱۴۰۰، تقی رستموندی، معاون وقت وزیر کشور شیوع مصرف الکل در ایران را «بین ۹ تا ۱۰ درصد افراد بالای ۱۵ تا ۶۴ سال» اعلام کرد و گفت: «سالانه بیش از ۵ میلیون نفر در کشور الکل مصرف میکنند.» اگر به عقبتر برگردیم، میبینیم که در سال ۱۳۹۱، وزارت بهداشت ایران با توزیع پرسشنامه به این نتیجه رسیده بود که بیش از یکونیم میلیون نفر الکل مینوشند و الکل بیشتر از هر ماده مخدر یا سکرآور دیگری در ایران مصرف میشود.
علیاکبر سیاری، معاون وقت وزارت بهداشت هم در سال ۱۳۹۴ میزان مصرف الکل در ایران را «حدود ۴۲۰ میلیون لیتر» اعلام کرده بود. ازطرفدیگر طبق آخرین «پیمایش ملی شیوع اعتیاد» که در سال ۱۳۹۵ اعلام شد، شیوع مصرف الکل در جمعیت ۱۴ تا ۶۴ سال، حدود ۷/۲ درصد برآورد شد. به این معنا که ۲۷/۲ درصد از جمعیت ۱۴ تا ۶۴ سال کشور (هنگام پیمایش)، الکل مصرف کرده بودند. طبق این مطالعه، مصرف الکل در مردان در مقایسه با زنان، تفاوت معناداری داشت؛ بهطوریکه درصد بالایی از مصرفکنندگان الکل را مردان تشکیل میدادند. همچنین نتایج این پیمایش نشان داد؛ خوزستان، گلستان، کرمان و سیستانوبلوچستان پرمصرفترین استانهای کشور و استان تهران، دارای شیوع متوسط و استانهای اردبیل و یزد نیز در گروه کمشیوعهای مصرف الکل قرار دارند.
باید در نظر گرفت که این آمارها طبق پروندههای بیمارستانی جمعآوری میشوند و با احتساب موارد دیگری که احتمالاً به بیمارستان مراجعه نمیکنند، اعداد بزرگتری خواهند شد.
دردسرهای الکل بسیار زیادند ولی باتوجه به وابستگی خیلی از افراد به خاصیت ضداسترس آن، منعکردن آنها از مصرف الکل، مؤثر نیست. شاید جمعیتی که بهطور مرتب الکل مصرف میکنند، درصد بزرگی از کل جمعیت ایران را شامل نشوند اما این جمعیت را نمیتوان به هیچ عنوان نادیده گرفت و نادیده گرفتن آنها میتواند سلامت کل جامعه را به خطر بیندازد.
باتوجه به سختبودن قاچاق نوشیدنیهای معتبر الکلی از خارج به داخل کشور و قیمت بالای آن، مصرف نوشیدنیهای نامطمئن روزبهروز بیشتر شده و باید در نظر گرفت که خطرات نوشیدنیهای تقلبی که گاهی به متانول آلودهاند، بسیار زیاد است.
خطرات نوشیدنی نامطمئن دارای متانول اگر مستقیم به سلامت فرد مصرفکننده آسیب بزند، میتواند بهشکل غیرمستقیم نیز به سایر بیماران، همچنین کل سلامت آسیب وارد کند. در نظر بگیرید در یک مهمانی که در آن نوشیدنی الکلی سرو شده باشد فقط ۱۵ نفر دچار مسمومیت با الکل متانول شوند؛ این افراد در کمتر از ۲۴ ساعت بعد به بیمارستان مراجعه میکنند و احتمالاً ۱۵ تخت ICU را باید به آنها اختصاص داد (در نظر بگیرید ما همیشه در ایران کمبود تخت مراقبتهای ویژه یا آی. سی. یو داریم) بعد از آن احتمالاً دیالیز، همچنین خطر زیاد نابینایی و در آخر نیز نیاز به پیوند کبد خواهیم داشت.
هزینههایی مثل اشغال تخت آی. سی. یو و تامین دارویی، همچنین دیالیز و مراقبتهای بعد از آن که ممکن است سالها به طول بینجامد، بر دوش نظام درمانی کشور که بسیار نحیف و رنجور است، خیلی سنگین و زیاد خواهد بود. این مخارج تحمیلی در صورت امکان میتوانند در ارتقای بهداشتی و درمانی کشور هزینه شوند و برای مواردی که غیرقابل پیشبینیاند مورد استفاده قرار بگیرند.
بیماران زیادی هستند که در صف پیوند کبد، ماهها و سالها انتظار میکشند و متاسفانه بیشتر آنها در زمان انتظار بدون آنکه نوبتشان فرا برسد، فوت میکنند. ممکن است بهدلیل شرایط سنی جوانتر بودن یکفرد مسموم با متانول که منجر به نارسایی کبد شده است، اولویت بهتری در صف انتظار قسمتاش شود.
معنای این اتفاق به زبان ساده این میشود؛ فردی که بیماری باعث از کار افتادن کبد او شده و به او، خانوادهاش و نظام درمانی یک کشور هزینههای بسیار زیادی را تحمیل کرده، در شرایطی ممکن است در صف انتظار برای پیوند کبد، بعد از جوانی که با مسمومیت الکل صنعتی دچار نارسایی کبدی شده است که قابل پیشگیری بوده، قرار بگیرد و در صف انتظار و در شرایطی که میتوان با تصمیمگیری درست از آن جلوگیری کرد، جان ببازد.
ما قرنهاست با پدیده اعتیاد به تریاک در ایران سروکار داریم ولی حدود ۲۰ سال پیش با پدیده اعتیادی سروکار داشتیم که اعتیاد به تزریق مواد مخدر هروئین بود و مدتی هم، با مصرف کراک در بین جمعیتی بزرگ از معتادان مواجه بودیم.
زمان دوری از مشاهده مردان و زنانی که در کنار خیابانها مشغول تزریق مواد به خودشان بودند، نمیگذرد و در آن دوران نیز مجازات سختی در انتظار کسانی بود که به خریدوفروش مواد مخدر – حتی در اندازههایی در حد گرم – میپرداختند و اعدام قاچاقچیان مواد مخدر و حتی خردهفروشان، پایثابت صفحه حوادث روزنامههای زمان خود بود، ولی آیا آن مجازات سختگیرانه برای سوداگران مرگ، توانست از موجهای بزرگتر آلودگی جوانان و عوارض اعتیاد پیشگیری کند؟ از خطرات همیشگی اعتیاد گفتن را بهتر است به زمانی دیگر واگذار کنیم ولی جهت یادآوری باید گفت که اعتیاد تزریقی، دروازه ورود کشور به معضل بزرگ و پرهزینه (HIV) ایدز، انواع کشنده هپاتیت و بیماریهای خونی بود که هنوز حل نشده بر جای خود باقی است.
اما با طرحی که بهجای شعارهای آرمانی مبنی بر حذف اعتیاد، به کنترل آسیبهای اعتیاد با عنوان کاهش آسیبهای سوءمصرف مواد میپرداخت و تحت کنترل درآوردن مصرفکنندگان هروئین تزریقی با تجویز داروهای خوراکی – که هرچند ذاتاً مخدر بهحساب میآمدند ولی کمخطر و قابل اندازهگیری بودند –، توانستیم از گسترش اعتیاد تزریقی جلوگیری کنیم.
هرچند بحث حرمتشرعی نوشیدن الکل و توصیه به مصرفنکردن الکل، سر جای خودش باقی است اما حالا در وضعیتی هستیم که تهیه و توزیع انواع نوشیدنیهای الکلی که حاوی متانول هستند، در حال گسترش است و برای سلامتی کل جامعه ما خطرناک است. به نظر میرسد زمان آن باشد که راهکارهای منطقی و مناسبتری برای خروج از این وضعیت اندیشیده شود.