کوتاهمدتگرایی یکی از آفتهایی است که مانع از پیشرفت ما در زندگی میشود.
به گزارش راهنماتو، اگر شما هم یکی از این افراد هستید یا کسانی را در اطرافتان میشناسید که اینگونه هستند، به عادتهایشان دقت کنید. خوشبختانه وقتی بتوانید عادتها را شناسایی کنید، میتوانید تغییراتی ایجاد کنید که کمکتان میکند در اهداف کوتاهمدت و بلندتمدت موفقتر عمل کنید. با راهنماتو همراه باشید تا این ۶عادت را مرور کنیم:
وقتی جوان هستید، زیستن در لحظه اکنون و تمرکز بر زمان حال ساده است. با اینکه این یک توانایی عالی محسوب میشود اما ممکن است یک توانایی دیگر را به خاطرش از دست بدهید.
اگر میخواهید در زندگی رو به جلو حرکت کنید، باید آینده را به اندازه زمان حال، یا حتی قدری بیشتر از آن، دریابید.
دنیا پر از آدمهای گنجشکروزی است که فقط به فکر آن هستند که امروزشان سپری شود. اگر میخواهید در آینده ثبات و امنیت بیشتری را تجربه کنید، نمیتوانید فقط به لحظه حال فکر کنید.
بله، خیلی از آدمها به شما خواهند گفت که اگر میخواهی خوشحال باشی در زمان حال زندگی کن. اما فکرش را هم نکنید که منظور از زیستن در زمان حال فراموش کردن آینده و برنامهریزی نکردن برای آن است.
رقصندهای را تصور کنید که از همان سنین کم استعداد ویژهای از خود بروز میدهد. اغلب آدمها با دیدن این استعداد توصیه میکنند که او در بهترین و عالیترین مدرسه موجود ثبت نام کند و از همین روزهای آغازین تمرین کند تا در آینده به یکی از بهترین رقصندهها تبدیل شود.
اما این رقصنده انتخاب میکند که فقط در لحظه حال زندگی کند. او هر وقت که دوست دارد میرقصد و در کنار آن سایر علایقاش را نیز دنبال میکند و هرگز به آن سطح مطلوب از تمرکز که برای حرفهای شدن نیاز است، دست پیدا نمیکند. خیلی زود خیلی از آدمهایی که از او استعداد طبیعی کمتری دارند، اما برای آینده برنامهریزی کرده و هدفمندتر از او هستند، از او سبقت میگیرند.
آدمهای کوتاهمدتگرا علاوهبر آنکه برنامهای برای آینده ندارند، اغلب قربانیهای ضروری برای برخورداری از آینده بهتر هم نمیدهند. اغلب آدمها درک میکنند که اگر در زمان اکنون واقعا کار و صرفهجویانه زندگی کنی، میتوانی آینده موفقتر و باثباتتری داشته باشی.
فقط بحث پول نیست. درست مثل مثال رقصنده بالا، میتوانید روی مهارتهایتان سرمایهگذاری کنید و آموزش بینید. اما میتوانم مثالی پولی بزنم که بهتر متوجه شوید.
سام عاشق قهوه است اما تصمیم میگیرد به جای دو لیوان قهوه در روز یک لیوان قهوه بخورد. او میتواند هر روز ۳دلار بیشتر پسانداز کند و در طی سال او ۱۰۹۵دلار پسازانداز کرده است. او دوست دارد یک تلویزیون باحال بخرد اما تلویزیون قدیمیاش خوب کار میکند، بنابراین تصمیم میگیرد پول را صرف محصولی کند که میتواند تا ۵درصد بازگشت سرمایه برایش داشته باشد.
سرمایهگذاری از قانون مرکب پیروی میکند. پس بعد از ۵سال، او تقریبا ۱۴۰۰دلار دارد که میتواند هر زمانی که نیاز داشت برای هر چیزی که نیاز داشت خرج کند. اما در طی این مدت او همچنان به حذف یک فنجان قهوه در روز ادامه داده و پول آن را نیز پسازانداز کرده است، پس هر سال او ۱۴۰۰دلار دیگر نیز دارد.
همه اینها فقط با قربانی کردن یک فنجان قهوه در روز رخ داده است! این فقط مثال است.
شما نیاز دارید چیزهایی را در لحظه اکنون قربانی کنید، درغیراینصورت نمیتوانید آینده جالبی داشته باشید.
کوتاهمدتگرایان اهداف شفافی برای آینده ندارند که بر اساس آنها حرکت کنند. بدون این اهداف آنها نمیدانند که دلیلشان برای فعالیتهای هر روزه چیست و نهایتا دست به کارهایی میزنند که هیچ نتیجهای ندارد و فقط انرژی آنها را صرف کرده و بدتر از آن ممکن است به مسیر اشتباهی نیز رفته باشند.
به مثال رقصنده توجه کنید. اگر او هدفی را مثل قبول شدن در آزمون ورودی یک مدرسه رقص تا سن ۱۵سالگی چیده بود، خیلی زود میدانست که برای رسیدن به آن هدف چه نوع فعالیتهایی باید انجام دهد.
بنابراین، ممکن بود از تیم شنای مدرسه انصراف دهد و به جای آن ۲ساعت در روز بیشتر رقص تمرین کند. این کار او را در رسیدن به هدفش کمک میکرد و در کنار استعداد طبیعیاش به او کمک میکرد تا در این مسابقه برنده شود.
اما بدون هدفی دستیافتنی، زمانبندیشده و قابل اندازهگیری، او نمیتواند فعالیتهای متمرکز انجام دهد و فرصتها را از دست میدهد.
اگر آدمها اهداف واضح و روشنی برای آینده نداشته باشند، اغلب چندین مسئولیت و وظیفه را به صورت همزمان انجام میدهند. این کار باعث میشود که سرشان بیخودی شلوغ شود، استرس بگیرند و چرخشان پنچر شود.
مشکل اینجاست که آنها چندین فعالیت متفاوت را در چندین مسیر متفاوت انجام میدهند. در سنین پایینتر که آدمها انرژی بیشتری دارند دوست دارند همه چیز را امتحان کنند. باشگاه میروند، کلاس زبان میروند، کلاس آشپزی میروند، تصمیم میگیرند خیریه تأسیس کنند، تصمیم میگیرند خواننده شوند، یکباره دوست دارند شانسشان را در تئاتر امتحان کنند…خلاصه همه کار دوست دارند بکنند اما چون تمرکزشان روی فعالیتهای مختلف پخش شده است، نمیتوانند از آن بهره ببرند.
تازه دلشان میخواهد از زندگی عاشقانه و اجتماعی پرباری برخوردار باشند که خودش قدری از تمرکز آنها را نیاز دارد. انجام همه این کارها با هم میتواند لذتبخش باشد اما کمکم انرژی شما تخلیه میشود. درضمن در هیچکدام آنقدرها پیشرفت نمیکنید. زبانتان ناقص میماند، خیریهتان رشد نمیکند. برنامههایتان با هم تداخل پیدا میکند و…یکجایی میرسد که رییستان میگوید به اندازه کافی دل به کار نمیدهی و اخراجی!
بنابراین وقتی چندین کار را همزمان انجام میدهید، درواقع هر کاری را بسیار ضعیف و اندک و در مسیرهای متعدد انجام میدهید و پیشرفتی حاصل نمیشود.
یادتان است تب رمزارزها در اوایل سال ۲۰۲۱ میلادی خیلیها را در سراسر دنیا گرفته بود. از این تبها زیاد آدمها را میگیرد. یکباره همه وارد آن میشوند، مدتی در آن زمان صرف میکنند و بعد حوصلهشان سر میرود و خارج میشوند. اما برخی با ممارست و صرف وقت در همین تجربههای تبآلود به نتایج بزرگی دست پیدا میکنند.
ممکن است برخی تجربهها در آغاز کار دستاورهای اندکی داشته باشند. مثلا بازار رمزارزها بالا و پایین میشود و ممکن است برخی با سقوط بازار دچار هراس شوند و پولشان را بیرون بکشند، اما همیشه در این نوع موقعیتها آدمهایی هستند که خونسرد عمل میکنند آنها کاری به پولی که سرمایهگذاری کردهاند ندارند. میگذارند که بازار بالا و پایین شود و تا زمانیکه واقعا به آن پول نیاز ندارند آن را خارج نمیکنند. یا زمانی خارج میشوند که حس کنند پول بیشتری در مقایسه با سرمایهگذاری اولیه کسب کردهاند.
تفاوت این دو دیدگاه در بلندمدتگرایی و کوتاهمدتگرایی است. وقتی روی نتایج کوتاهمدت تمرکز کنید حتما دچار استرس میشوید.
کاری که امروز وقت داری انجام دهی را هرگز به فردا موکول نکن. این یکی از قدیمیترین توصیههای تاریخ بشر است. کارهای انجان نشده امروز باقی مانده است. میتوانید همت کنید و امروز انجامشان دهید و کار فردا را سبک کنید. یا روی کاناپه دراز بکشید و یک قسمت دیگر از سریال مورد علاقهتان را تماشا کنید.
اهمالکاری آفت کوتاهمدتگرایی است. آنها کارها را به تعویق میاندازند چون میخواهند از زمان حال لذت ببرند اما نمیدانند که دارند به آیندهشان صدمه میزنند. البته برخی از اهمالکاریها ناشی از افسردگی است که موضوع بحث ما نیست.
برای حل آن چه کنیم؟ از خودتان سوال بپرسید: هدیه دوست داری؟
پاسخ: معلومه کی بدش مییاد؟
پس چرا با انجام کارهای باقیمانده امروز، فردا را به خودت هدیه نمیدهی؟