فرارو- دیوید ایگناتیوس، ستوننویس واشنگتن پست؛ علیرغم تمام تغییرات رخ داده در خاورمیانه مشکل اصلی ایالات متحده در شش دهه گذشته تغییری نکرده است: آمریکا چگونه میتواند از اسرائیل نزدیکترین متحدش در منطقه محافظت کند و در عین حال ثبات و مشارکت خود را با همسایگان عرب آن کشور حفظ نماید؟ همین معضل در طول چندین دهه تکرارشده است: اسرائیل توسط فلسطینها یا اعراب مورد حمله قرار میگیرد. اسرائیل واکنش نشان میدهد. غیرنظامیان عرب کشته میشوند و درخواست آتش بس مطرح میشود. ایالات متحده تلاش میکند تا فرمولی را ایجاد کند که بحران را خنثی کند و آتش بس نهایی با میانجیگری ایالات متحده، زمینه را برای فاجعه بعدی فراهم میسازد.
به گزارش فرارو به نقل از واشنگتن پست، با شدت عمل عملیات اقصی توسط حماس در تاریخ ۷ اکتبر این بار موضوع متفاوت به نظر میرسید. با آغاز بیش از هفت هزار حمله هوایی از سوی اسرائیل علیه غزه و افزایش تلفات غیرنظامیان فلسطینی حمایت بین المللی از اسرائیل تضعیف شد. اکنون ایالات متحده در تلاش است تا به اسرائیلیها ایمان داشته باشد و همزمان به دنبال آرام کردن اعراب و جلوگیری از بروز یک جنگ گستردهتر است.
بایدن یکی از ماهرترین تمرین کنندگان این هنر غیر ممکنها بوده است. او به مثابه یک هدیه اسرائیلیها را برای ابراز همدلی در آغوش گرفته و دلداری داده است اما در عین حال به آرامی در گوش مقامهای اسرائیلی زمزمه کرده که آنان باید آهسته پیش بروند مراقب باشند و از بروز درگیریای گستردهتر جلوگیری نمایند و به تدریج به سمت راه حل دو دولتی حرکت کنند که بتواند امنیت را تامین کند.
عمل شعبده بازی بایدن و بلینکن برای اسلافشان آشنا بوده است: آنان گزینههای نظامی اسرائیل علیه حماس را حفظ میکنند، در عین حال به قطر برای مذاکره برای آزادی گروگانهای اسرائیلی کمک میکنند، به ایران و حزب الله درباره گسترش جنگ هشدار میدهند.
مروری بر تلاش شش دههای امریکا برای مدیریت این درگیری موضوعاتی را به دست میدهد که بارها توسط مقامهای آمریکایی بیان شده است. درگیری اخیر غزه اما یک لحظه بالقوه مشابه بحران موشکی کوبا این بار برای منطقه خاورمیانه است. ما به طرز شومی به یک جنگ گستردهتر نزدیک شدهایم. برای جلوگیری از بروز فاجعه تمام طرفین باید با حقایقی روبرو شوند که تحلیلگران امریکایی به طور مداوم تکرار میکنند.
این وضعیت پیچیده مشابه وضعیتی است که ایالات متحده در طول محاصره نیروهای فلسطینی توسط اسرائیل در بیروت در سال ۱۹۸۲ میلادی با آن مواجه شده بود، «جورج شولتز» وزیر امور خارجه وقت آمریکا در کتاب خاطراتاش نوشته است: «جهان عرب ما را به عنوان متحد بزرگ و حامی مالی اسرائیل به خاطر تمام اعمال اسرائیل مقصر دانست و به ما چشم دوخت تا به جنگ به شیوهای مسئولانه پایان دهیم».
او در لبنان گفته بود: «اسرائیلیها قدرت خود را بیش از حد بازی کردند و بیروت متلاشی شد». ایالات متحده با دشواریهای فراوان سعی کرد نظم را بازسازی کند. «کالین پاول» وزیر امور خارجه سابق آمریکا در کتاب خاطرات «ویلیام برنز» دستیار وقت خود که اکنون ریاست سیا را برعهده دارد گفته بود: «تلاش برای مدیریت درگیری بین آریل شارون رهبر اسرائیل و یاسر عرفات رهبر فلسطینیان نزدیکترین چیز به کانال ریشهای دیپلماتیک بود که تا آن زمان تجربه کرده بودم».
پس از رخداد ۷ اکتبر آشکار شد که تشکیلات خودگردان فلسطین تحت ریاست «محمود عباس» سازمانی فاسد و ضعیف است که بقایش در کرانه باختری به تار مویی بند است. این یک لحظه فرصت برای ولیعهد سعودی محمد بن سلمان است. این نخستین باری است که او از زمان قتل جمال خاشقجی ستوننویس روزنامه پست در سال ۲۰۱۸ میلادی این فرصت را دارد که برای ایجاد یک کشور مرفه فلسطینی تحت مدیریت تازه، روایت تاریک ایجاد شده پیرامون عربستان سعودی را تغییر دهد.
اسرائیل به رهبری سیاسی بهتری نیاز دارد. «بنیامین نتانیاهو» اتحاد اسرائیل را در ماههای پیش از جنگ اخیر غزه در هم شکست. او منافع سیاسی شخصی خود را بر امنیت اسرائیل ارجح دانست. نتایح نظرسنجیها نشان میدهند که اسرائیلیها از این موضوع عصبانی هستند. دولت او که حقوق شهرک نشینان و افراط گرایان مذهبی را به جای امنیت ملی ترویج میکرد نباید پس از پایان جنگ زنده بماند.
این جنگ با تمام وحشتی که به همراه دارد باید علاقه اسرائیل به راه حل دو کشوری را احیا کند که ممکن است امنیت و ثبات را تامین نماید. هم چنین این جنگ باید صحت نکتهای که مقامهای ایالات متحده برای یک نسل درباره آن بحث میکردند را نشان دهند: شهرکسازیهای بیمورد اسرائیلینشین فرصت پیش رو برای یک دموکراسی پایدار را مسموم میکند. شاید اسرائیلیها به این نتیجه برسند که راه بازگشت از این جنگ از طریق رجعت به سنت صلح طلبان سرسختی مانند اسحاق رابین و ایهود باراک نخست وزیران اسبق اسرائیل میگذرد.
در طول چندین دهه روسای جمهور ایالات متحده خطرات شدیدی را برای محافظت از اسرائیل به جان خریده اند. هنگامی که روسیه تهدید کرد که برای محافظت از مصر در جریان مذاکرات برای پایان دادن به جنگ ۱۹۷۳ مداخله نظامی خواهد کرد «ریچارد نیکسون» رئیس جهور وقت امریکا به توصیه کیسینجر به نیروهای ایالات متحده دستور داد تا سطح آمادگی دفاعی را به دفکان – ۳* ارتقا دهند یعنی وضعیت آماده باش به منظور مواجهه با درگیری احتمالی هسته ای. در برهههای زمانیای که امریکا قوی بوده آشکار شده که به دنبال جنگهای خاورمیانه توافق نامههای صلح در جریان بودهاند.
*میزان سطح آمادگی دفاعی یا دفکان یک پیام حالت آماده باش مورد استفاده نیروهای مسلح ایالات متحده آمریکا است. دفکان سیستم ایجاد شده توسط ستاد مشترک نیروهای مسلح ایالات متحده آمریکا و فرماندهی یکپارچه مبارزاتی ایالات متحده آمریکا است. این کد در پنج سطح برای آمادگی (حالت هشدار) ارتش ایالات متحده مقرر گردید. این کد از دفکان شماره پنج (کمترین شدت آمادگی) تا دفکان شماره یک (بیشترین شدت آمادگی) برای تمامی شرایط نظامی افزایش مییابد.