November 27 2024 - چهارشنبه ۰۷ آذر ۱۴۰۳
- RSS
- |
- قیمت خودرو
- |
- عضویت در خبرنامه
- |
- پیوندها و آگهی ها
- |
- آرشیو
- |
- تماس با ما
- |
- درباره ما
- |
- تبلیغات
- |
- استخدام
فرارو- این عقاب گمان میکرد که خیلی خوش شانس است که لاشه یک ایمپالا را به دست آورده، اما این طعمه بین او و گروهی از کرکسها و در ادامه یک شیر دست به دست شد.
به گزارش فرارو، ناداو اوسندریوربه اندازه کافی خوش شانس بود که این صحنههای حماسی را از نزدیک مشاهده کرد. او میگوید: در اواسط صبح او به براوو لوپ درست در شرق اسکوکوزا رفت، جایی که به اندازه کافی خوش شانس بود که در صبح گرم تابستان گروهی از سگهای وحشی را که در سایه استراحت میکردند، دید. او فکر کرد که در اینجا اتفاقی رخ نمیدهد، اما او نمیدانست که هیجان واقعی در همان گوشه در انتظار اوست.
هنگامی که او به سمت اکو لوپ برگشت، با منظره غم انگیزی روبرو شد. آنجا، در کنار جاده، یک ایمپالا بی جان، و بالای آن یک عقاب بندباز قرار داشت. عقابهای بندباز کم پروازترین عقابها هستند، زیرا ساختار پر آنها را بسیار سنگین میکند. بنابراین، آنها اغلب اولین کسانی هستند که به یک کشتار تازه میرسند.
این مکان شیرهای زیادی در اطراف دارد. شیرها تمایل دارند تا زمانی که کرکسها در نقطهای فرود میآیند وارد صحنه شوند این به این معنی است که چیزی برای خوردن پیدا کرده اند. بنابراین، اگر یک دسته کرکس در اینجا فرود آیند، شیرهای نزدیک ممکن است برای دیدن آنچه در حال وقوع است بیایند.
گروهی از کرکسها ظاهر شدند و عقاب خیلی سریع فرار کرد. لاشهخورهای گرسنه خیلی سریع دست به کار شدند و شروع به خوردن کردند. سپس ناگهان همه کرکسها مکث کردند و به یک طرف نگاه کردند. آیا این دقیقاً همان چیزی بود که نادوا پیشبینی کرده بود؟ او آرزو کرد که کفتار نباشد! و آرزویش برآورده شد، همان طور که فکر میکرد. یک شیر نر جوان پدیدار شد و کل لاشه را با آروارههای خود برداشت و فرار کرد. لحظاتی بعد، یک شیر نر بزرگتر دیگر به صحنه پیوست و شیر را تعقیب کرد و لاشه را از چنگال او خارج کرد.