طبق گزارشی که در این خصوص سایت میدل ایست مانیتور منتشر کرده، این نشست در حالی برگزار شد که رهبران غربی و سران کشورهای عربی مدعی بودند اولویت آنها در قاهره دستیابی به آتشبس فوری و ارایه کمکهای بشردوستانه به مردم غزه است، اما درنهایت شاهد اختلافنظر شدید میان آنها بودیم؛ بهطوری که رهبران غربی خواهان محکوم کردن حماس به عنوان یک جنبش تروریستی و در عین حال عدم محکومیت اسراییل به واسطه تجاوزاتش به غزه بودند. همین موضوع باعث شد تا نه تنها برای صدور بیانیه پایانی اجماعی شکل نگیرد، بلکه درخواست کشورهای عربی برای آتشبس فوری نیز مورد قبول واقع نشد.
به گزارش اعتماد، در واقع مصر به عنوان یکی از بازیگران مهم جهان عرب در شرایطی ژست حمایت از مردم غزه را گرفته که طی دو هفته اخیر نه تنها پذیرش هرگونه آوارگان غزه را رد کرده، بلکه در اجلاس صلح قاهره نیز به یک بیانیه ضعیف و مبهم مبنی بر ایجاد اجماع جهانی برای پایان دادن به جنگ بسنده کرده است. یعنی درحالی که از ابتدای شروع درگیریها در غزه همواره رهبران عربی و سایر سران جهان بر لزوم احترام به ارزشهای انسانی، حفاظت از غیرنظامیان، پایان دادن به جنگ و رعایت قوانین بینالمللی تاکید کردهاند، اما خروجی آنها چیزی فراتر از اجلاس قاهره، یعنی سخنرانی و شعار نبوده است.
در نتیجه نباید تعجب کنیم که این نشست که مانورهای تبلیغاتی زیادی هم روی آن به عمل آمده بود، شکست بخورد. آنها نام اجلاس را نشست صلح نامیدند، اما سوال این است که چه کسی به آنها گفته که اسراییل خواهان صلح و آتشبس است؟ اساسا اسراییل در طول ۷۰ سال گذشته چه اقدام یا سیاستی را به منظور گام برداشتن به سمت صلح انجام داده که آنها حالا انتظار داشتند در بحبوحه حملات بیامان ارتش صهیونیستی به غزه و درحالی که تلآویو تحت حمایت بیچون و چرای غرب قرار دارد، بخواهد گوشه چشمی هم به توقف درگیریها داشته باشد؟
در واقع اسراییل که همواره نشان داده که زبان صلح را درک نمیکند، باز هم توانست در جنگ اخیر جامعه جهانی را با مانور روی شهروندان کشته شده خود تحت تاثیر قرار داده و رهبران عربی را نیز فریب دهد. البته تلآویو از همان روزهای نخست جنگ هم ماهیت خود را در قبال غیرنظامیان غزه نشان داده بود؛ جایی که نتانیاهو و وزیر جنگ کابینهاش آنها را حیوان خطاب کردند. در چنین شرایطی است که رهبران غربی با محکوم کردن حماس اقدامات اسراییل را در کشتار غیرنظامیان تایید میکنند و رهبران عربی هم مانند همیشه تنها به محکوم کردن و لزوم کاهش تنشها بسنده کردهاند.
در ادامه گزارش میدل ایست مانیتور آمده که برای دفعات متوالی و متعدد غربیها نشان دادهاند که استاندارد دوگانهای را در قبال حقوق بشر دنبال میکنند؛ پسای کاش رهبران عربی یکبار برای همیشه از خواب غفلت بیدار شده و توهمات خود را کنار بگذارند. موضوع واقعبینانه این است که آنها امروز چشم به اقدام امریکا برای کنترل تنشها دارند، اما گویا نمیبینند که ایالاتمتحده در طول دو هفته گذشته با اعزام نیروی نظامی، کمکهای تسلیحاتی و ارایه طرح ۱۴ میلیارد دلاری کمک اضطراری به اسراییل، موضع خود را در قبال درگیریهای اخیر نشان داده است. در این رابطه دیدیم که جو بایدن در سفر به تلآویو به صراحت گفت که اسراییل ایجاد شد تا مکان امنی برای یهودیان جهان باشد. در نتیجه اگر اسراییلی وجود نداشت باید آن را ایجاد میکردیم.
در چنین وضعیتی سوال این است که رهبران عربی در قبال بحران غزه دل به چه چیزی خوش کردهاند. اگر نگاهی به سمت امریکا و غرب دارند که قاعدتا آنها از همان ابتدا مواضعشان در قبال اسراییل و فلسطینیان مشخص بوده است؛ لذا تمامی اقدامات آنها در طول دو هفته گذشته و حتی پیش از آن در قبال حمایت از مردم فلسطین نوعی فرار از مسوولیت با دادن شعارهای تکراری یا درنهایت محکوم کردن اقدامات رژیم صهیونیستی بوده است. بنابراین شواهد گویای همه چیز است که اسراییل قرار نیست به واسطه اقداماتش که برخلاف تمامی موازین انسانی و حقوقی است مورد بازخواست قرار بگیرد. نمونه اخیر از این گزاره سفر امانوئل ماکرون به تلآویو و دیدارش با رهبران اسراییل است. پاریس قبل از سفر ماکرون به سرزمینهای اشغالی اعلام کرده که او یک طرح چهار مادهای برای پایان دادن به تنشها با خود به تلآویو میبرد. سه ماده اول آتشبس فوری، ارایه کمکهای بشردوستانه به مردم غزه و یافتن راهکاری برای تشکیل دو کشور در سرزمینهای اشغالی است. اما ماده چهارم به نوعی سه ماده قبلی را تحتالشعاع قرار میدهد؛ امری که روی تضمین امنیت اسراییل تاکید دارد. حال سوال این است که آیا تاکنون راهبردهای غرب چیزی غیر از تضمین امنیت اسراییل به هر نحو و هر قیمتی بوده است؟ حتی ماکرون در این میان پا را فراتر گذاشته و میگوید ائتلاف بینالمللی مبارزه با داعش باید در برابر حماس وارد عمل شود. این پیام بدان معناست که بمباران و حملات بیامان اسراییل به غزه کافی نیست و حالا قدرتهای غربی هم باید در این حملات شریک و در کنار تلآویو باشند.
از این رو ناظران و کارشناسان معتقدند لازم نیست که رهبران عرب لزوما برای مقابله با اقدامات اسراییل در غزه با این رژیم وارد جنگ شوند؛ اما حداقل این توان را دارند که در قالب یک دیپلماسی عملگرایانه و استفاده از نفوذ خود در یک اقدام هماهنگ از شعار و محکوم کردنهای بینتیجه فاصله گرفته و در گام اول مانع از کشتار وسیع غیرنظامیان در غزه شوند.