مطالعات مصرشناسان درباره متون هیروگلیف نشان میدهد که مصریان باستان احتمالاً منشأ آسمانی شهاب سنگهای غنی از آهن را درک کرده بودند. آنها حتی از این آهن مخصوص برای ساخت ابزارهایی مثل خنجر فرعون نیز استفاده کرده بودند.
به گزارش فرادید، «(پادشاه) یونیس آسمان را میگیرد و آهن آن را میشکافد.» این جمله که با خط هیروگلیف در یک هرم ۴۴۰۰ساله حک شده، گواه این است که مصریان باستان منشأ فرازمینی شهاب سنگهای غنی از آهن را درک میکردند، آن هم هزاران سال پیش از اینکه دانشمندان اروپایی به همین نتیجه برسند.
اما این دانش همراه با اسطورهها، زبانها، سیستمهای نوشتاری و آیینهای مرتبط با دنیای باستان از بین رفت تا اینکه اواخر قرن هجدهم، در محافل روشنفکری اروپا، دوباره این ایده مطرح شد که شهابسنگها احتمالا از آسمان فرود آمدهاند (تا قبل از آن تصور میشد شهابسنگها در اصل در جو زمین شناور بودهاند نه اینکه از اعماق آسمانها آمده باشند).
وقتی صحبت از تاریخ علم، به ویژه نجوم میشود، به مصریان باستان، اعتباری را که شایسته آن بودند داده نشده است. مصریان برخلاف بابلیها و یونانیها، در بیشتر تاریخ خود از مدلهای ریاضی برای پیش بینی پدیدههای نجومی استفاده نمیکردند. دانش آنها از آهن شهاب سنگی به روش توصیفی و خطی کتب علمی ثبت نشده است. بلکه در قالب استعارهها و تشریفات نقل شده است.
مصرشناسان سالها تلاش کردهاند تا از قدرت نمادهای باستانی بهویژه نمادهایی که در هیروگلیفنویسی استفاده میشدند، برای کشف دانش و اعتقادات مردم گذشته نیل استفاده کنند. از طریق این کار، میتوانیم پیشفرضهای امروزیمان درباره علم را کنار گذاشته و دستاوردهای علمی مصر را درک، بازیابی و قدردانی کنیم.
به تازگی، با تجزیه و تحلیل هیروگلیفها در یک کلکسیون باستانی که به «متون اهرام» معروف هستند، دریافتهایم که مصریها مدتها پیش، یک حقیقت مهم در مورد آهن را کشف کرده بودند: اینکه ممکن است منشا آن شهابسنگها باشند.
ممکن است بسیاری از محققان بگویند عصر آهن حدود ۳۳۰۰ سال پیش در آناتولی آغاز شد، جایی که هیتیها روشی را برای استخراج آهن فلزی از کانیهای معدنی زمین مانند هماتیت اختراع کردند. این فرآیند ذوب مستلزم خلق و کنترل دمای بالای ۲۳۰۰ درجه فارنهایت است. هرچند سنگ آهن در صحراهای مصر رایج بود، مردمان مصر باستان احتمالاً تا ۲۶۰۰ سال پیش (حدود ۷۰۰ سال پس از هیتیها و سایر جوامع در شمال) در ذوب آهن مهارت نداشتند.
با این حال اشیاء آهنی خیلی قبلتر از آن در مصر ظاهر شدند. در واقع، قدیمیترین اشیای آهنی شناساییشده جهان، مهرههای کوچکی هستند که از گوری در گرزه، روستایی با قدمت تقریباً ۵۳۰۰ سال در شمال مصر، به دست آمدهاند. اشیاء آهنی دیگری از عصر آهن در مصر یافت شده است، از جمله یک طلسم در مقبره ۴۰۰۰ساله ملکه آشیِت در دیر البهاری و یک تیغۀ خنجر در مقبره پادشاه توت عنخ آمون.
علم مدرن به ما میآموزد که آهن به شکل فلزی درون هسته سیارکها وجود دارد. قطعات کوچکی از این اجرام سنگی گاهی به صورت شهاب سنگهای دست نخورده و غنی از آهن به زمین میرسند.
در قیاس با آهن ذوب شده، آهن شهاب سنگی بطورکلی دارای کریستالهای معدنی بزرگتر و سطوح بالایی از عناصر دیگر مانند نیکل و کبالت است. مطالعات انجام شده در دهه گذشته در زمینه تجزیه و تحلیل این ویژگیها، تأیید کرده است که مصریان باستان احتمالاً از این آهن آسمانی برای ساختن مهرههای گرزه، خنجر توت عنخ آمون و سایر وسایل تدفینی استفاده میکردند.
اما آیا باستانیان میدانستند این اشیاء آهنی که در مراسم تدفین از آنها استفاده میکردند، از فضا آمدهاند؟
زبان سومری زبانی است که نخستین بار حدود ۵۰۰۰ سال پیش در بین النهرین صحبت میشد. سه تکواژه یا ترکیبی از نشانهها برای چگونگی نوشتن «آهن» توسط سومریان پیشنهاد شده است. بسیار جالب توجه است که هر سه گزینه حاوی علامت «آسمان» هستند.
کلمه مصری برای آهن نیز حاوی واژۀ آسمان است: bjA n pt (آهن آسمان). آیا سومریها و مصریها میدانستند آهن را میتوان در شهاب سنگها یافت؟ علاوه بر این، واژگان سومری یک قرن قدیمتر از واژگان مصری هستند. آیا این به آن معناست که این دانش از بین النهرین سرچشمه گرفته و به مصر گسترش یافته است؟
به نظر میرسد مصریان باستان باید آهن آسمانی را به طور مستقل کشف کرده باشند، یعنی بیش از ۱۰۰۰ سال قبل از نخستین نوشتهای که عبارت bjA n pt در آن به کار رفته.
نخستین اشارات شناخته شده مصری به آهن در ارتباط با ستارگان، شهاب سنگها و آسمان مربوط به متون اهرام است، مجموعهای از کتیبههای حک شده روی دیوارهای داخلی اهرام که زمانی اجساد پادشاهان و ملکههای مصری سلسله پنجم تا هشتم را که حدود ۴۴۰۰ تا ۴۱۰۰ سال پیش حکومت میکردند، در خود جای میدادند. متون هرمی که شامل سبکهای مختلف شفاهی و نوشتاری میشد، احتمالاً مناجات نامههای تدفینی بودند که کشیشها برای کمک به متوفی سلطنتی در رسیدن به زندگی پس از مرگ در آسمان، به زبان میآوردند.
متون هرم روشنگر درک مصریان از جهان است. کتیبهها آسمان را به شکل یک کاسه آهنی حاوی آب نشان میدهند که تکههایی از آن میتواند به شکل شهاب سنگ یا باران به زمین بیفتد. اما درک این صحنه از خوانش سطحی متون به ویژه در ترجمه آسان نیست. این درک در قالب استعاره محصور شده و در چندین عبارت غیر مرتبط پخش شده است. برای حل این معما باید استعارهها را رمزگشایی کرده و عبارات را به هم متصل کنید.
هیروگلیفهای مصری نمایانگر اصوات (مانند یک سیستم حروف الفبا)، ایدهها (به عنوان مثال، پلان یک خانه میتواند به معنای خانه باشد) و زمینههای طبقهبندی (همان پلان خانه در پایان یک کلمه میتواند نشاندهنده این باشد که کلمه به یک نوع ساختمان اشاره میکند) هستند. هیروگلیفها نمادگراییهای ظریفی را ارائه میدهند که در ترجمههای مدرن از بین رفته اند.
در متون اهرام، کلمه آهن با هیروگلیفی نوشته شده که نشاندهنده ظرف نیمکرهای آب است. آهن و آسمان در متون قابل مبادله هستند، به همین دلیل است که متون مردگانی که با آهن دریانوردی میکنند و پادشاهی که برای رسیدن به آسمان نیاز به شکستن سد آهنی دارد را توصیف میکنند.
دانش گستردهتر از دین مصری نیز کمک میکند تا متون را درک کنیم. برای مثال، الهه Nut، مظهر آسمان بود. مصریان باستان باور داشتند که یک پادشاه مرده با بازگشت به آبهای اولیۀ رحم نات (Nut) دوباره زنده میشود. بنابراین، از همان علامت بکاررفته برای آهن به عنوان طبقهبندی کننده برای کلمات رحم و چاه استفاده میشد.
کاشف به عمل آمده که آنچه که در ابتدا بهعنوان تداعیهای تصادفی و نامربوط ذهنهای «غیرعلمی» در توصیف فلزات، زنان و آب پنداشته میشد، در واقع محصول جانبی یک تفسیر علمی صحیح از منشأ آهن شهابسنگی است. در مصر ۴۴۰۰ سال پیش، کلمه آهن میتوانست صرفاً به معنای آسمان باشد، چون مصریها میدانستند آهن بخشی از آسمان است.
برخی محققان به طور منطقی احتمال برخورداری مصریان از این دانش را پس میزنند، چون مشاهده برخورد شهاب سنگ به زمین پدیده نادری است. چقدر احتمال دارد که شخصی سقوط یک شهاب سنگ به زمین را به چشم ببیند، دهانه برخورد آن را پیدا کرده و از آن فلز گرفته باشد؟ چگونه میتوان منشا شهاب سنگی آهنی را بدون تجزیه و تحلیل فیزیکی یا شیمیایی مشخص کرد؟
محققان عصر روشنگری اروپا، داستانهای عامیانه مربوط به شهاب سنگهای فرازمینی را انکار کردند. استدلال آنها این بود که منشا سنگهای آذرخشی مرموز، آتشفشانها یا صاعقه هاست. با این حال، گزارشهایی از سقوط شهاب سنگها توسط مردم محلی از قرون وسطی وجود داشته است. این غیردانشمندان نیز مانند مصریان باستان، احتمالاً منشا شهابسنگها را کشف کردهاند.
دانش بدون متون علمی، قرنها یا حتی هزارهها زنده میماند. در مصر باستان نیز این دانش در قالب استعاره ها، داستانها و آیینهایی ثبت میشد که به راحتی میشد آنها را به یاد آورد.