نئاندرتالها قادر به تفکر نمادین بودند، میتوانستند اشیاء هنری خلق کنند، میدانستند چگونه بدنشان را با استفاده از زیور آلات شخصی تزئین کنند و رژیم غذایی بسیار متنوعی داشتند. علاوه بر این، بر اساس یافتههای ما، با قطعیت میتوانیم بگوییم که آنها بر حسب عادت، غذای پخته شده میخوردند. این توانایی موید این است که آنها به اندازه انسانهای خردمند (هومو ساپینس) که هزاران سال بعد میزیستند، ماهر بودند.
اما ما چگونه دریافتیم نئاندرتالها میدانستند چگونه از آتش استفاده کنند؟ «یک توافق کلی میان باستانشناسان وجود دارد مبنی بر این که آنها میدانستند چگونه از آتش استفاده کنند. با این حال، استفاده از آتشی که توسط فرآیندهای طبیعی مانند رعد و برق ایجاد شود یک چیز است، درست کردن آتش، تغذیه آن با چوب و استفاده از آن برای پخت و پز، گرم کردن و دفاع، چیز دیگری است. در این مطالعه ما اثبات میکنیم که هیچ شکی وجود ندارد که نئاندرتالها میتوانستند آتش درست کنند و آتش یک عنصر اصلی در زندگی روزمره آنها بوده است.»
مقاله «فرایندهای شکلگیری، استفاده از آتش و الگوهای اشغال انسان در دورۀ پارینه سنگی» ۱۱ اکتبر در نشریۀ PLOS ONE منتشر شد.
این مقاله، بقایای آتشسوزیهای ساختاریافته کشف شده در همان مکان را مستند و مقایسه میکند: Gruta de Oliveira در مرکز پرتغال، یکی از مهمترین مکانهای باستانشناسی اروپا برای دورۀ پارینه سنگی میانه است. نکته استثنایی در مورد این غار این است که کاوشها از روی قاعده و با دقت بسیار بالا برای بیش از ۲۰ سال بین سالهای ۱۹۸۹ تا ۲۰۱۲ انجام شده است.
این پروژه توسط گروهی بینالمللی از باستانشناسان تحت نظارت ژائو زیلهاو که به همراه دییِگو آنجلوچی و ماریانا نبایس این مطالعه را نوشتند، رهبری شده است.
این غار بخشی از سیستم کارست آلموندا است، شبکه وسیعی از غارها که در ارتفاعات مختلف، بالای چشمه بزرگی قرار دارند که در دورههای مختلف ماقبل تاریخ دارای سکنه بودهاند. قدیمیترین لایههای گروتا دا اولیویرا که شامل تعدادی گذرگاه میشود به حدود ۱۲۰۰۰۰ سال پیش بازمیگردد که جدیدترین آنها ۴۰۰۰۰ سال قدمت دارد: این باور وجود دارد که نئاندرتالها بین ۱۰۰۰۰۰ تا ۷۰۰۰۰ سال پیش در این مکان میزیستند.
آنجلوچی میگوید: «برای ما، آلموندا هدیهای است تمام نشدنی به خاطر تنوع و کمیت مصنوعات و بقایایی که در طول سالیان پیدا کردهایم: از بقایایی که به دوران پارینه سنگی برمیگردد تا سنگهای تراشیده شده فرهنگ موستریان، همه چیز وجود دارد.»
با این حال، در این مورد، آنچه توجه باستانشناسان را به خود جلب کرد، بقایای اجاقهایی بود که عمداً در غار ساخته و از آنها استفاده شده است. باستانشناسان در محوطهای به وسعت حدود ۳۰ متر مربع و عمق شش متر، حدود ۱۲ اجاق در سطوح مختلف چینهشناسی پیدا کردند. ساختارهای دایرهای حوضمانند غیرقابل انکار با بقایایی پر شده بودند.
یافتههای داخل و نزدیک اجاقها نشان میدهد که ساکنان غارها عادت داشتند غذایشان را بپزند. آنچلوچی میگوید: «ما استخوانهای سوخته، چوب سوخته و بقایای خاکستر پیدا کردیم؛ و سنگ زیرین در اثر گرما سرخ شده است: این یک نکته بسیار مهم است، چون گواه اینست که این ساختارها در موقعیت اولیهشان قرار دارند و همیشه اینجا بودهاند. آتش یک عنصر اساسی در زندگی روزمره آنها بوده است. آتش فضا را دلپذیر میکرده و به اجتماعی شدن آنها کمک میکرده است. شاید بتوان گفت آتش به فضای زندگی آنها مفهوم پایه «خانه» را میداده است.
نئاندرتالها چه میخوردند؟ «ما توانستیم بفهمیم آنها چه میخورند. حتی روشهای پخت و پزشان را هم فهمیدیم. ما بقایا و استخوانهای سوخته بزها، گوزنها، اسبها، گاوهای شاخدار، کرگدنها و لاکپشتها را که احتمالاً درون لاک لاک پشت میگذاشتند و روی سنگهای داغ میپختند، پیدا کردیم.»
«گوشت در منوی این غار موجود بود، اما در حفاریهای دیگر در غارهای مشرف به دریای مدیترانه غربی نزدیک کارتاخنا (اسپانیا)، بقایای ماهی، صدفها و نرم تنان، حتی آجیل کاج بوداده یافت شد. ما قبلا در سال ۲۰۲۰ در مقاله دیگری که در Science منتشر شد، نشان دادیم که نئاندرتالها رژیم غذایی متنوعی داشتند، اما کاوشهای پرتغالی، بیشتر تأیید کرد که آنها از آتش برای پختن غذا استفاده میکردند.»
به رغم این کاوشها، باستانشناسان نتوانستند چگونگی درست کردن آتش توسط نئاندرتالها را مشخص کنند.
«شاید مانند دوران نوسنگی، سنگهای چخماق را به صخرههای دیگر میزدند تا جرقههایی را روی آتش زنهای مانند یک لانه خشک ایجاد کنند. این یک تکنیک ماقبل تاریخ است که با مطالعه اوتزی، مرد یخی کشف شد. تا کنون، ما هیچ مدرکی در این مورد پیدا نکردیم.»
با این حال، حفاری مجموعهای از لایههایی که ۳۰۰۰۰ سال قدمت دارند، به باستانشناسان این فرصت را داد تا دادههایشان را با سایر مکانهای موجود در همان منطقه که به دوران پارینه سنگی متاخر بازمیگردند و دورههای جدیدتری را شامل میشوند که در آن، حضور انسانهای خردمند در این منطقه تأیید شده است، مقایسه کنند. «ما هیچ تفاوتی پیدا نکردیم: آنها به روشهای مشابه در غارها زندگی میکردند. مهارتهای آنها نیز گواه هوش آنهاست. آنها به گونههای مختلف تعلق نداشتند، میتوان گفت آنها اشکال مختلف انسانی بودند.»
منبع:فرادید