آنچه هنگام اکران گاو گذشت. فیلم سینمایی «گاو» که بر اساس داستان «عزاداران بیل» غلامحسین ساعدی به کارگردانی داریوش مهرجویی در سال ۱۳۴۸ ساخته شد در فضای سینمایی آن روز بسیار بحث برانگیز شد به صورتی که از شاه تا مسئولان و عموم طبقات جامعه این فیلم را دیدند و حتی به قول احسان نراقی شاه پیام فیلم را هم گرفت. بر اساس سندی سه برگی که حاوی نامه داریوش مهرجویی به بد وزیر فرهنگ و هنر است گزارش اکران فیلم برای قشرهای مختلف از روشنفکرانی مثل جلال آل احمد و بهمن فرسی تا مستخدم اداره فرهنگ و هنر آمده است.
این سند منحصر به فرد نشان میدهد که کارگردان فیلم خود راوی نقدهای موجود در فیلم است. در این نامه آمده است:
«محترما معروض می دارد طبق فرمایش حضرتعالی در جلسهای فیلم گاو در حضور آقای علاقهمند و عدهای تماشاچی گوناگون نویسنده، شاعر، کارمند اداره دانشجو و مردم عادی به معرض نمایش گذاشته شد فیلم به طور کلی برای طبقه انتلکتوئل قابل بحث و برای دیگران جالب و در خور ستایش بود. دو سه تن از جوانان دانشجو و کارمند) شدیدا تحت تأثیر قرار گرفته بودند و تبریک میگفتند و برای مردم عادی فیلم جالب و سرگرم کننده جلوه نمود و در بعضی قسمتها شدیدا موثر و در خور چندین بار دیدن از میان جمع انتلکتوئلها آقای منوچهر انور فیلم از نظر بصری بسیار درخشان و قابل ستایش است. اما در مورد داستان گفتند که قلب آن کاذب است دیالوگها «پوچ و پرت اند» و حادثه انطور که باید و شاید واقعی جلوه نمیکند» از نظر آقای جلال آل احمد فیلم مهمی است و نباید یکبار آن را دید. ایشان پیشنهاد داد که یک بار دیگر به همراه دیگران فیلم را ببیند و از آن یادداشت بردارند.»
جلال آل احمد در ادامه به مهرجویی پیشنهاد داده که در ارتفای داستان فیلم کمک کند که مهرجویی گفته با نظر جلال موافق نیست و گفته که این ایده اوست و کاری که جلال آل احمد پیشنهاد میدهد به دلیل اینکه در روند فیلم نبوده کار عیشی خواهد بود. در ادامه این نامه مهرجویی همچنین از قول جلال آل احمد نوشته که فضای شوم و تیره ساعدی در فیلم وجود ندارد و همه چیز واکس خورده است و همین یکی از نقایص فیلم محسوب می. شود مهرجویی در ادامه نظرات افراد دیگر را نیز آورده است: «از نظر آقای رضا براهنی - نویسنده و منتقد ادبی - فیلم فوق العاده است. ایشان چندین بار این جمله را تکرار کرد و معتقد بود که من دستی به این فیلم تزنم» به نظر میرسد که براهنی طعنهای به حرفهای جلال زده است.
در ادامه این سند همچنین مهرجویی نوشته از نظر خانم سیمین دانشور (همسر آقای جلال احمد) بر خلاف نمایش آن روی شخصیت مش حسن زیاد تاکید نمیکند و از این رو تسبت به تاثر آن ناموفقتر است. از نظر آقای بهمن فرسی نویسنده و نمایشنامه نویس فیلمی نیست که بشود روی آن بلافاصله نظر داد. ایشان معتقد بود که فیلم را باید دوباره دید و با فکر و اندیشه روی آن نظر داد. آقای منوچهر طیاب - فیلمساز - معتقد است که کاراکترها به یک اندازه شناخته نمیشوند مش حسن دیوانه و پسر مش صفر به تماشاچی نزدیک ترند و بقیه فیلم گنگ و ناشناخته میماند.» مهرجویی بعد از اینکه با شعرا و فیلمسازان و نویسندگان گفتگو کرده مثل یک روزنامه نویس به سراغ مردم عادی از جمله آقای طلایی مستخدم رفته او به کارگردان فیلم گفته است «دو نکته به نظر ایشان رسید که معرف دقت و علاقه ایشان به هنگام دیدن فیلم است. یکی اینکه در صحنه شب چرا صدای قورباغه شنیده نمیشود و دیگر اینکه در طویله که معمولا پر از سوسک و حشره است باید صدای آنها شنیده شود.»
مهرجویی خطاب به وزیر فرهنگ گزارش میدهد که به طور کلی کلمه «مزخرف» و هید» شنیده نشده است. مهرجویی در پایان نامه به پهلبد نقل قولی از منوچهر انور - کارگردان و نویسنده آورده است: «ما تاکنون تصور میکردیم که سینمای فارسی در حال جنبش و حرکت است ولی این توهمی بیش نبود. با این فیلم حقیقتا جنبش سینمای فارسی به چشم میآید» فیلم گاو را از فیلمهای موج نوی سینمای ایران میدانند که بسیار بحث برانگیز هم بود. اکران این فیلم با دستور وزیر وقت فرهنگ و هنر برای اهالی فرهنگ و مردم عادی با توجه به فضای فیلم میتواند یک نظر سنجی عمومی برای برخورد نهایی با این فیلم باشد که البته تحسین بسیاری را برانگیخته بود.