ابوالفضل کریمی*؛ جهانیان روز ۱۵ مهر با عملیات گسترده و شگفتآور گروههای فلسطینی علیه اسرائیل شوکه شدند. در ویرانگری این عملیات گسترده و موفق، این اشارت کافی است که در همان روز نخست بیش از ۷۰۰ اسرائیلی کشته شدند تا آمار تلفات اسرائیل در این روز، از مجموع تلفات این رژیم در جنگ ۶ روزه سال ۱۹۶۷ با ارتشهای کلاسیک و متحد مصر و سوریه و اردن فراتر رود.
در بیان دلایل غافلگیری دستگاههای امنیتی و نظامی اسرائیل میتوان به موارد ذیل اشاره کرد:
۱. حالت آمادهباش همیشگی نیروهای اسرائیلی: اسرائیل تنها نقطهای از جهان است که سیستمهای امنیتی و اطلاعاتی و نظامی آن همواره در حالت آماده باش قرار دارند و این سطح از فشار بر نیروها _ به ویژه در ماههای گذشته که شاهد اوج گیری تنشهای داخلی اسرائیل بودیم _ طبیعتا باعث فرسودگی و کاهش توانایی تحلیلی آنان در ارزیابی صحیح دادههای وارده میشود.
۲. عملیات فریب حماس: نوع رفتارهای گروه حماس این باور را در ذهن تحلیلگران و ناظران اسرائیلی ایجاد کرده بود که گروه حماس به دلیل مشکلات اقتصادی موجود در نوار غزه، هیچ قصدی برای درگیری با اسرائیل ندارد. این تحلیل اشتباه در جریان عملیات گستردهی اردیبهشت ماه امسال علیه گروه جهاد اسلامی و ترور رهبران ارشد آن بیش از پیش تعمیق شد؛ چه آنکه رهبران حماس عملا از ورود به این درگیری اجتناب ورزیدند تا مقامات اسرائیل بیش از گذشته در چمبرهی این تحلیل غلط خود گرفتار شوند غافل از آنکه رهبران حماس و متحدان آن هوشمندانه در حال اجرای عملیات فریب میباشند.
۳. جلب توجه مقامات اسرائیل به تحولات کرانهی باختری: در اوج جنگ ایران و عراق و در سال ۱۹۸۲ نیروهای اسرائیلی هجوم گستردهای را به لبنان آغاز کردند. در آن سال در داخل کشور و با اوجگیری احساسات ضد اسرائیلی، نیروهای ایرانی به لبنان و سوریه اعزام شدند که این امر با مخالفت امام خمینی (ره) مواجه شد. از نظر ایشان حملهی اسرائیل به لبنان به منزلهی "آتش افروزی در کنار" برای بر هم زدن تمرکز ایران بر جبههی اصلی خود یعنی عراق بود.
اسرائیل نیز در تاکتیک نیروهای جبههی مقاومت که سیاست مسلح سازی کرانهی باختری را فریاد میزدند گرفتار شد و توجه خود را از تحولات غزه به کرانهی باختری معطوف نمود. این در حالی است که یکی از مقامات دستگاه امنیتی مصر دوشنبه ۱۷ مهر ۱۴۰۲ در مصاحبه با خبرگزاری آسوشیتدپرس تاکید کرده است که سازمان اطلاعاتی مصر در هفتههای گذشته بارها به اسرائیل هشدار داده است که در نوار غزه تحولی عجیب و بزرگ در حال وقوع است، ولی مقامات اسرائیلی ترجیح دادهاند بر تحولات کرانهی باختری متمرکز شوند.
۴. اختلافات داخلی اسرائیل: در ماههای گذشته دستگاههای امنیتی اسرائیل از سویی با عملیاتهای مختلف فلسطینیان ساکن اراضی ۱۹۴۸ درگیر بودند و از سوی دیگر تظاهرات هر روزه مخالفان نتانیاهو در اعتراض به سیاستهای جنجالی او، بخشی از توان این نیروها را به خود جذب کرده بود.
۵. غرور و دست کم گرفتن حریف: امیرالمومنین علی علیه السلام فرموده است: آفة القوی استضعاف الخصم یعنی آنچه باعث شکست انسان قدرتمند میشود دست کم گرفتن توانایی حریف است. آنچه روز ۱۵ مهر رخ داد نتیجهی غرور و مباهات بیش از اندازهی اسرائیل به توانایی دستگاههای امنیتی و نظامی خود بود. در واقع مقامات اسرائیلی با توجه به اینکه غالبا در نبردهای اطلاعاتی و نظامی، دست بالا را داشتند دچار این سوءبرداشت شدند که با دشمنی دست بسته و ضعیف مواجه میباشند که یارای آسیبزنی در سطحی فراتر از پرتاب ایذایی چند راکت را دارا نمیباشد.
در هر صورت آنچه رخ داده است تحولی بزرگ در نزاع اسرائیلی – فلسطینی به شمار میرود که بزرگترین قربانی سیاسی آن بنیامین نتانیاهو نخست وزیر تندروی اسرائیل خواهد بود. بیتردید نتانیاهو تنها شخص اسرائیلی است که استمرار و طولانی شدن هر چه بیشتر این جنگ به منزله روزنهای کوچک برای بقای بیشتر او در حکومت اسرائیل میباشد و با پایان قریب الوقوع درگیریها و آغاز فرآیند تبادل اسرا، نتانیاهو نیز باید در فکر خداحافظی از دفتر نخست وزیری و چه بسا عرصهی سیاسی اسرائیل باشد.
*پژوهشگر مسائل جهان عرب